گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد اول
« اندیشهي اسلامی، مردمشناسی، تاریخشناسی، قانونمندي جامعه » فصل سوم: سورهي بقره



سیماي سورهي بقره
شمارگان
صفحه 68 از 206
شمارگان:
و 25500 حرف «1» سورهي بقره اولین سورهاي است که در مدینه بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمد و 286 آیه، 6221 کلمه
دارد.
نزول
نزول:
در ترتیب نزول سورهها این سوره هشتاد و ششمین سوره است، یعنی بعد از سورهي مطفّفین فرود آمد و در ترتیب فعلی قرآن،
دومین سوره به شمار میآید.
نامها
نامها:
گاو ماده) بدین مناسبت است که در ) « بقره » این سوره فسطاط القرآن و سنام القرآن نیز نامیده شده است. نامگذاري این سوره به
«2» . 73 آن، داستان گاو بنیاسراییل آمده است - آیات 67
ص: 154
فضایل
فضایل:
از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که هر کس سورهي بقره را بخواند، درود و رحمت خدا شامل حال او میشود و در
«1» . خواندن بقره برکت و در ترك آن حسرت است
البته اینگونه ثوابها و آثار براي کسانی است که این سوره را بخوانند و در آن تفکر کنند و به آن عمل نمایند.
ویژگیها
ویژگیها:
آیۀ » این سوره طولانیترین سورهي قرآن کریم است و حدود دو جزء و نیم از سی جزء قرآن را شامل میشود و مهمترین آیهي آن
که محتواي توحیدي خاصی دارد. «2» یعنی آیهي 255 است ،« الکرسی
اهداف
اهداف:
اهداف عمدهي سورهي بقره عبارتاند از:
1. بیان اصول عقاید و دلایل توحید و معاد.
2. تقسیم بندي مردم در برابر هدایت و روشنگري قرآن، در سه گروه:
مؤمنان، کافران و منافقان.
صفحه 69 از 206
3. بیان تاریخ پیامبران، به ویژه موسی علیه السلام و مناقشهي آن حضرت با یهودیان در عقاید و کارهاي آنان.
4. بیان قوانین اسلام در عبادات و معاملات.
5. قانونمند کردن جامعهي نوپاي اسلام در شهر مدینه و تنظیم روابط آنها با ملتهاي دیگر، مثل یهودیان و مسیحیان که در جزیرة
العرب حضور داشتند.
ص: 155
محورها و آموزهها
عقاید
محورها و آموزهها:
در این سورهي بزرگ قرآن آموزهها و مطالب متنوعی مطرح شده است که عبارتاند از:
الف) عقاید:
1. توحید و خداشناسی از طریق مطالعهي اسرار آفرینش (در آیات 258 و ...).
.( 2. معاد و زندگی پس از مرگ، همراه با مثالهایی از زندگی ابراهیم علیه السلام و عزیر علیه السلام (در آیات 259 و 260
.( 3. اعجاز قرآن و اهمیت این کتاب الهی (در آیات 23 و 24
مطالب اخلاقی
ب) مطالب اخلاقی:
.( دعوت به سخنان شایسته و بخشش و دوري از منّتگذاري و اذیّت (در آیهي 263
داستانها
ج) داستانها:
.(20 - 1. عملکرد منافقان و کارشکنیهاي آنان (در آیات 8
2. رفتار یهودیان در زمان موسی علیه السلام و موضع گیريها و کارشکنیهاي آنان در برابر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله (در
.(73 - آیات 51
.(260 - 133 و 158 - 3. تاریخ پیامبر بزرگ خدا، حضرت ابراهیم علیه السلام و بناي کعبه به دست او (در آیات 123
.(73 - 4. گاو بنی اسرائیل (در آیات 67
.( 5. اصحاب السبت یا روز شنبه (در آیهي 65
.( 6. عزیر پیامبر علیه السلام و مرگ صد سالهي او (در آیهي 259
.(38 - 7. آدم علیه السلام، فرشتگان و ابلیس و سرپیچی او (در آیات 30
.(251 - 8. داود و طالوت و جالوت (در آیات 246
.( 9. جنگ بدر (در آیات 217 و 218
صفحه 70 از 206
ص: 156
احکام و قوانین
ص: 156
د) احکام و قوانین:
218 و ...)، حج و عمره (در آیات 189 و - 187 )، جهاد (در آیات 216 - نماز (در آیات 45 و 238 و ...)، روزه (در آیات 183
232 ) ازدواج با مشرکین (در آیهي 221 )، تجارت و - 150 )، ازدواج و طلاق (در آیات 227 - 203 )، تغییر قبله (در آیات 143 -196
،(179 - بدهکاري و طریق تنظیم سند مکتوب (در آیهي 282 و ...)، وام دادن (در آیهي 282 و ...)، قصاص (در آیات 178
182 )، اعتکاف (در آیهي - ممنوعیت گوشتهاي حرام (در آیهي 173 )، قمار و شراب (در آیهي 219 ) وصیت (در آیات 180
125 )، اجتناب از تصرف ناروا در اموال مردم (در آیهي 188 و ...)، سفارش در مورد یتیمان (در آیهي 220 )، عادت ماهیانهي زنان
- و احکام آن (در آیهي 222 )، رضاع و شیر دادن به کودکان (در آیهي 233 )، سوگندها و کفارهي مخالفت با آن (در آیهي 224
279 )، رهن و - 274 و ...)، رباخواري و مبارزهي شدید با آن (در آیات 275 - 225 و ...)، انفاق در راه خدا (در آیات 215 و 270
284 و ...). - شرایط شهادت یا گواهی دادن (در آیات 282
ص: 157
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداي گستردهمهرِ مهرورز
سورهي بقره با حروف مقطعه آغاز میشود و میفرماید:
1. الم.
الف، لام، میم.
نکتهها و اشارهها:
1. حروف مقطعه همان حروف بریدهي الفباست که در آغازِ 29 سوره آمده است. این حروف از اسرار قرآن است و مفسران براي
آنها تفسیرهاي متعددي بیان کردهاند که برخی از آنها عبارتاند از:
- این حروف اسم هر سوره است.
- این حروف اسمهاي قرآن است.
- حروف مقطعه اشاره به اسمها و صفات خدا یا اسم اعظم اوست.
- حروفی است که خدا به آ نها قسم یاد کرده است.
- اشاره به بلاها و نعمتها و عمر ملت هاست.
- مقصود از این حروف آن است که قرآن با آنکه معجزه است، از همین حروف معمولی ساخته شده ولی با این حال کسی
نمیتواند مثل آن بیاورد.
- این حروف به صورت کشیده خوانده میشد تا کافرانی که در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله سر و صدا میکردند و مانع سخن
گفتن او میشدند، ساکت شوند.
- این حروف اشاره به مضمون سورههاست؛ یعنی سورههایی که حروف مقطعهي مشابه دارند، داراي مضمون مشابه هستند.
- این حروف، رمزي بین خدا و پیامبر او بوده که ما درك نمیکنیم.
صفحه 71 از 206
ص: 158
عارفان که جام حق نوشیدهاند رازها دانسته و پوشیدهاند
زان گونه پیامها که او پنهان داد یک ذرّه به صد هزار جان نتوان داد - این حروف از متشابهات قرآن است که کسی جز خدا معنا و
«1» . تأویل نهایی آن را نمیداند
- این حروف، براساس اعداد ریاضی، با محتواي سوره در ارتباط است و سورههایی که این حروف در آنها به کار رفته، نقش این
«2» . حروف در آنها زیادتر است
- خداوند با این حروف نحوهي شروع کار خودش را بیان میفرماید؛ یعنی قول، سخن و اندیشه در نظام هستی، بر ماده، جسم و
«3» . طبیعت تقدم دارد
ولی جالب این است بعد از 24 مورد از حروف مقطعهي «4» برخی از این تفسیرها با احادیث اهلبیت علیهم السلام هماهنگ است
قرآن، بلافاصله از قرآن و عظمت آن سخن گفته شده است که شاید این مطلب ارتباط بین آن دو را نشان میدهد.
به هر حال اشکالی ندارد که مقصود از حروف مقطعهي قرآن چند مورد از موارد فوق باشد امّا اکثر این دیدگاهها دلیل معتبري
ندارد و برخی از آنها هم قابل ادغام با برخی دیگر است.
ص: 159
به هر حال به نظر میرسد که احتمال سوم، پنجم و ششم به واقع نزدیکتر است و با احادیث اهل بیت علیهم السلام هماهنگی
«1» . بیشتري دارد
آموزه و پیامها
است، در حالی که قرآن نزدیک است؛ این به خاطر نشان دادن عظمت قرآن « آن » ب براي اشاره به دور به کار میرود و به معناي
است که گویی در نقطهاي دوردست و در اوج آسمانها قرار گرفته است.
است و در اینجا مقصود، قرآن کریم است که در صفحهي علم الهی (لوح محفوظ) نوشته شده، « نوشته شده » به معناي « کتاب » .2
«2» . یا منظور بخشی از آن است که فرود آمده و نوشته شده یا آمادهي نوشته شدن است
و راهنمایی درجات و مراتبی دارد که برخی براي همهي مردم و برخی مخصوص مؤمنان، نیکوکاران و پارسایان است؛ « هدایت » .3
یعنی براي «3»
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 160
استفاده از برخی مراتب محتواي عالی قرآن نیاز به زمینهسازي درونی است و افراد هواپرست و خودبین و متعصب یا لجوج
نمیتوانند از همهي مراحل هدایت قرآن استفاده کنند؛ همانند زمین شورهزاري که نمیتواند از زلال باران استفاده کند و لاله
برویاند.
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد که دارالملک ایمان را مجرد یابد از غوغا
(سنائی)
4. قرآن هدایتگر است و نور هدایتش میدرخشد و اگر کسی این نور را دریافت نکند، زمینه و آمادگی دریافت این نور را نداشته
و اشکال از خود اوست و گرنه چراغ نورافشان قرآن مشکل و بخلی در هدایتگري ندارد.
جمال چهرهي جانان اگر خواهی که بینی تو دو چشم سرت نابینا و چشم عقل بینا کن
صفحه 72 از 206
یعنی به کوچکترین شکی که ریشه در توهّمات انسان دارد، ریب گفته «1» ؛ است « توهّم دربارهي چیزي » به معناي « ریب » .5
میشود. این تعبیر میرساند که هیچ تردیدي در مورد قرآن وجود ندارد و آیات و مطالب قرآن خود شاهد راستی و عظمت و
استحکام آن است و با گذشت زمان و پیشرفت علوم بشري، درخشش آیات آن بیشتر میشود.
6. چگونه در قرآن تردیدي نیست؟
شهید مطهري با طرح این پرسش اینگونه پاسخ میدهد:
ممکن است کسی در اصالت قرآن شک بکند، ولی تا هنگامی که دور است، و همین که با خود قرآن نزدیک شد (یعنی قرآن را
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 161
خواند و فهمید و به آن عمل کرد)، دیگر شک نخواهد داشت.
قرآن یک کتاب نظري صرف نیست، نظر و عمل در آن توأم است؛ پس میخواهد بفرماید: اي مردمی که در قرآن شک دارید و
حق دارید شک داشته باشید، زیرا نه در قرآن نظر نموده و از نزدیک آن را مطالعه کردهاید و نه در عمل آزمایش نمودهاید، اگر
«1» . شما با قرآن نزدیک شوید و آن را لمس نمایید، دیگر در اصالت آن تردیدي نخواهید داشت
« متقی » و از این رو معناي خودنگهداري و پارسایی دارد و «2» در اصل به معناي حفظ خود از ضرر جسمی و روحی است « تقوا » .7
کسی است که مواظب خویش باشد که به دام گناه و کارهاي مضرّ نیفتد و در میان اجتماع بماند ولی خود را گرفتار عذاب الهی
تقوا یک نیروي کنترل درونی است که همچون ترمز نیرومندي، ماشین وجود انسان را از تندروي و انحرافات حفظ «3» . ننماید
میکند.
در اینجا همانهایی هستند که بر فطرت پاك اولیه باقی ماندهاند و اگر کسی چنین باشد این کتاب او را به « متقین » و مراد از
«4» . سرمنزل مقصود راهنمایی میکند
آموزهها و پیامها:
1. قرآن عظیم همچون کتابهاي دیگر نیست که مورد شک و تردید واقع شود.
2. مراتب عالی هدایت قرآن، مخصوص پارسایان است که زمینههاي
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 162
استفاده از هدایت وحی را در خود فراهم ساختهاند.
3 .
ر
گ
ا
ر
ا
ت
س
ا
و
خ
بت ا
ر
م
ی
ل
ا
ع
ت
ی
ا
د
ه
د
ی
ت
س
ه
،
ا
س
ر
ا
پ
د
ی
و
ش
.
***
قرآن کریم در آیهي سوم سورهي بقره سه صفت پارسایان را برمیشمارد و میفرماید:
3. الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ
(همان) کسانی که به (آنچه از حسّ) پوشیده، ایمان میآورند و نماز را به پا میدارند، و از آنچه که روزي آنان کردهایم (در راه
خدا) مصرف میکنند.
نکتهها و اشارهها:
1. قرآن کریم در آیات نخست سورهي بقره مردم را به سه گروه تقسیم میکند:
- از آیهي سوم تا پنجم ویژگیهاي پارسایان را بیان میکند؛
- در آیهي ششم و هفتم حالات کافران را بیان میکند؛
- و از آیهي هشتم تا بیستم، حالات منافقانِ دورو را بیان میکند.
صفحه 73 از 206
این آیات نوعی جریانشناسی اجتماعی است؛ یعنی جریانهاي عقیدتی و سیاسی صحنهي اجتماع را به صورت گروهی و با
ویژگیهاي گروه آنان معرفی میکند.
است و آنچه براي « غیب » ، به معناي چیزي است که از حسّ پوشیده است؛ یعنی ماوراي محسوسات که از ما پنهان است « غیب » .2
«1» . است « شهود » ، حواس ما قابل درك است
بهترین نمونهي غیب براي انسان، خود وجود انسان است؛ بدن ما براي خودمان محسوس است و از روان خود نیز آگاه هستیم
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 163
ولی نسبت به دیگران، روان آنها براي ما غیرمحسوس و غیب است ... انسان غیب دیگري نیز دارد که حتی بر خودش نیز مخفی
«1» . است و آن را روان ناخودآگاه مینامند
معناي وسیعی دارد و شامل ایمان به خدا، وحی، معاد، فرشتگان و حتی امام غایب نیز میشود؛ یعنی همهي این « غیب » 3. ایمان به
موارد از مصادیق غیب و پنهان هستند.
«2» . در این آیه بر امام مهدي علیه السلام تطبیق شده است « غیب » ، از این روست که در احادیث اهل بیت علیهم السلام
4. ایمان به غیب انسانهاي مؤمن را از غیر مؤمن جدا میسازد. پارسایان و مؤمنینِ به غیب، مرزهاي ماده و محسوس را میشکافند و
دید وسیعتري پیدا میکنند.
5. اگر دید انسان محدود به مادیات و محسوسات نباشد و به غیب و خدا و معاد ایمان داشته باشد، بخشش، جانبازي و فداکاري
میکند و از این کار خشنود هم میشود؛ چرا که به پاداشهاي معنوي و اخروي امیدوار است. امّا کسی که ایمان به غیب ندارد از
این فضایل دور است و بخشش را از دست دادن ثروت میداند.
6. ایمان به غیب، زمینهساز ارتباط با خدا و به پاداشتن نماز است. نماز شستوشوي جان و فکر و عمل، در نهر جاريِ یاد خداست و
کسی که در برابر خدا تسلیم شود و سجده کند، دیگر در برابر طاغوتها و ستمگران سر تسلیم فرود نمیآورد.
نماز، سخن گفته شده است؛ یعنی پارسایان مؤمن، هم نماز میخوانند و هم نماز را بر « خواندن » ي نماز، نه « اقامه » 7. در این آیه از
پا میدارند و عامل
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 164
«1» . ترویج نماز در جامعه میشوند
آري، پارسایانِ مؤمن، رابطهي نزدیکی با مردم دارند و از اموالشان در راه خدا به آنان «2» ؛ 8. انفاق یعنی مصرف مال در راه خدا
انفاق مینمایند.
از آنچه ما به آنان روزي » : بلکه میفرماید « از اموال خودشان انفاق میکنند » : 9. نکتهي جالب آن است که در این آیه نمیگوید
تا نشان دهد که اولًا، آنچه در دست آنهاست تفضّل الهی است و در حقیقت مال آنان نیست، پس، از مواهب ؛« دادیم انفاق میکنند
الهی در راه خدا میبخشند؛ و ثانیاً، از هرچه روزي آنان شده، مثل مال، قدرت، آبرو، مقام، علم و تمام مواهب مادي و معنوي انفاق
میکنند.
رزق خود انفاق بر مسکین کنند ترك جان در راه شرع و دین کنند
10 . در حدیثی از امام صادق علیه السلام حکایت شده که در مورد این آیه فرمودند:
«3» . از علومی که به آنان آموزش دادهایم، به دیگران میآموزند و نشر میدهند
و رزقی که خدا به کسی «4» به معناي نعمت دایمی است که براي ادامهي زندگی، طبق نیاز فرد به او داده میشود « رزق » .11
میدهد از مال حلال است؛ چون قسمت او از حیات مادي است. این آیه اشاره دارد به این که
صفحه 74 از 206
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 165
بخششها را از نصیب خود که حلال است بدهید.
12 . در این آیه فعلها به صورت مضارع به کار رفته است که دلالت بر استمرار دارد؛ یعنی ایمان، نماز و انفاقی خوب است که
مستمر باشد.
13 . فلسفهي انفاق:
دارد. اینکه انسان چیزي داشته باشد و از خود جدا کند « ساخته شدن » انفاق فلسفهاش تنها پر شدن خلأها نمیباشد بلکه رابطهاي با
و مظهر رحمانیت پروردگار بشود، نقش بزرگی در ساختن انسان دارد ... فلسفهي انفاق انسانسازي است؛ زیرا انسانها در سایهي
«1» . گذشتها، بخششها و ایثارها روحشان روح انسانی میگردد
آموزهها و پیامها:
1. هستی داراي دو بخش پنهان و پیداست و محسوس و غیرمحسوس دارد.
2. عقیده و عمل پارسایان ملازم یکدیگر است.
3. آنچه شما میبخشید، در حقیقت از خداست که در راه او مصرف میکنید.
4. اگر میخواهید پارسا شوید، ایمان به غیب، برپایی نماز و بخشش در راه خدا را فراموش نکنید.
5 .
ط
ا
ب
ت
ر
ا
ا
ب
ا
د
خ
ا
ر
ه
ا
ر
م
ه
ا
ب
ط
ا
ب
ت
ر
ا
ا
ب
م
د
ر
م
ظ
ف
ح
د
ی
ن
ک
ی
م
.
***
قرآن کریم در آیهي چهارم سورهي بقره به دو ویژگی دیگر پارسایان اشاره میکند و میفرماید:
4. وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 166
و کسانی که به آنچه به سوي تو فرو فرستاده شده، و آنچه پیش از تو [بر پیامبران] فرو فرستاده شده، ایمان میآورند، و آنان به
آخرت یقین دارند.
نکتهها و اشارهها:
1. پارسایان، همانگونه که به قرآن ایمان دارند، به برنامهها و کتابهاي الهی پیامبران پیشین نیز ایمان دارند؛ یعنی پیامبران را
معلمان دانشگاه بشریت میدانند که هر کدام در یک رتبه و کلاس به آموزش بشر مشغول بودهاند، از اصول و برنامهي واحدي
پیروي میکردهاند که مرحله به مرحله بر آنان فرود میآمده است و کاملترین این برنامهها توسط پیامبر اسلام عرضه شده است و از
این روست که دین اسلام آخرین حلقهي تکاملی ادیان الهی است.
2. پارسایان همانگونه که به مبدأ غیبی جهان ایمان دارند، به فرجام هستی و معاد آن نیز یقین دارند؛ چرا که میدانند او جهان را
بیهدف نیافریده است و جهان فرجامی حسابگرانه دارد.
3. اعتقاد به جاودانگی، مانع پوچگرایی:
اعتقاد به جاودانگی از امتیازات مکتبهاي الهی است و چنین اندیشهاي است که میتواند جهان را توجیه کند؛ زیرا لازمهي
مکتبهاي مادي که به جاودانگی معتقد نیستند و انسان را همچون حبابی میدانند که پس از ترکیدن هیچ و فانی میگردد،
«1» . پوچیگرایی و بدبینی به هستی است
4. اعتقاد به معاد، انسان را در برابر مشکلات زندگی و مصیبتها مقاوم، و به کارهاي نیک براي به دست آوردن پاداش تشویق
میکند و از گناه بازمیدارد؛ یعنی شخصی پارسا و خودنگهدار میسازد.
صفحه 75 از 206
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 167
هم گروهی بر هدایت از رباند در حساب نفسِ خود، روز و شباند
رستگاراناند آزاد از قیود فارغ از اندیشهي بود و نبود
آموزهها و پیامها:
1. ایمان به کتابهاي آسمانی و معاد از نشانههاي پارسایان است.
2. امت اسلام وارث تمام کتابهایی است که ریشه در وحی الهی دارند.
3 .
ر
گ
ا
د
ی
ه
ا
و
خ
ی
م
ا
ب
ا
و
ق
ت
د
ی
و
ش
ز
ا
ن
ا
م
ی
ا
ه
ب
ی
ح
و
و
د
ا
ع
م
ل
ف
ا
غ
د
ی
و
ش
ن
.
***
قرآن کریم در آیهي پنجم سورهي بقره به دو ویژگی دیگر پارسایان اشاره میکند و میفرماید:
5. أُولئِکَ عَلَی هُديً مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
آنان از راهنمایی پروردگار خویش برخوردارند، و تنها آنان رستگارند.
نکتهها و اشارهها:
در این آیه نکره آمده است، یعنی هدایتی که از خدا به آنان میرسد بس عظیم است و همچون مرکب راهواري در « هدي » .1
که با آن به سوي سعادت و رستگاري رهسپارند. «1» اختیار آنهاست
2. تنها راه رستگاري و پیروزي، راه پارسایان و خود نگهدارانی است که به غیب، معاد و کتابهاي آسمانی ایمان دارند و نماز را به
«2» . پا میدارند و انفاق میکنند و هدایت الهی شامل حال آنان شده است
میرسد؛ فلاح دنیوي همان پیروزي و سعادت، و فلاح اخروي همان سعادت و « فلاح » 3. انسان مؤمن سختیها را میشکافد و به
عزت و بقاي اخروي
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 168
«1» . است
تانگردي رسته نبوي رستگار در هدایت نیست پایت استوار
4. از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده:
«2» . مواظب زیرکی مؤمن باشید، چرا که او با نور الهی میبیند
گوهر آدمی بر مثال آیینه است زنگ گرفته، تا آن زنگ بر روي دارد هیچ صورت در وي پدید نیاید، چون صیقل دادي همهي
صورتها در آن پدید آید. این دل بندهي مؤمن، تا کدورات معصیت بر آن است، از اسرار ملکوت هیچ چیز در آن پیدا نشود.
«3» . چون زنگ معاصی از آن باز شود، اسرار ملکوت و احوال غیبی در آن نمایان گردد
آموزهها و پیامها:
1. پارسایانِ خود نگهدار مشمول هدایت عظیم الهی هستند.
2. تنها پارسایانِ خود نگهداري که به غیب و معاد و کتابهاي آسمانی ایمان دارند و نماز به پا میدارند و انفاق میکنند و هدایت
الهی شامل حالشان شده است، به پیروزي و رستگاري میرسند.
3. اگر هدایت و رستگاري میطلبید صفات پارسایان را برگزینید و در هر دو بعد نظري و عملی (باورها و کردارهاي نیک) گام
بردارید.
صفحه 76 از 206
***
قرآن کریم در آیهي ششم سورهي بقره به صفت کافران سرسخت اشاره میکند و میفرماید:
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 169
6. إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ ءَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ
در حقیقت کسانی که کفر ورزیدند، بر آنان یکسان است که هشدارشان بدهی یا هشدارشان ندهی، ایمان نمیآورند.
نکتهها و اشارهها:
1. در اوایل سورهي بقره خطِّ مؤمنان پارسا، کافران و منافقان ترسیم شده است تا همگان با مطالعهي حالات آنها، راه خود را
برگزینند.
در اصل به معناي پوشاندن است و به منکران و مخالفان توحید و نبوت و معاد، چون حق را میپوشانند، کافر گفته میشود « کفر » .2
و در اصطلاح، به هر کسی که اصول دین یا یکی از ضروریات آن را منکر شود، کافر گفته میشود که احکام خاصی بر آن مترتب
«1» . است
3. این آیه از کافران سرسخت و لجوجی سخن میگوید که حاضر نیستند حق را بپذیرند و هشدارهاي پیامبر صلی الله علیه و آله و
قرآن براي آنان بیاثر است؛ از این رو فرجام آنان عذاب دردناك است.
4. هر چند این کافران لجوج حاضر به پذیرش حق نیستند، پیامبران آیات الهی را براي آنان میخوانند و آنها را به سوي خدا دعوت
میکنند تا تودههاي گمراهی که همراه آناناند هدایت شوند و هر کسی که حق را نپذیرفت، حجت بر او تمام شود و به خاطر
مخالفت عملی با خدا مجازات گردد.
است؛ یعنی هر کافري مشرك نیست امّا هر مشرکی کافر است. « مشرك » اعم از « کافر »
به کافران سخن گفته است، با اینکه پیامبران هم هشداردهندهاند و هم بشارتگر؛ شاید دلیلش این باشد « هشدار » 5. این آیه فقط از
که معیار اساسی
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 170
براي تشخیص لجاجت کافران، واکنش آنان در برابر هشدارهاست، وگرنه همهي انسانها در مورد بشارتها واکنش روحی مثبت
نشان میدهند.
آموزهها و پیامها:
1. کافران (لجوج) تصمیم خود را گرفتهاند و تلاش براي نجات آنان بیثمر است.
2 .
ن
ا
ر
ب
ه
ر
و
ن
ا
غ
لّ ب
م
ت
ق
و
د
و
خ
ا
ر
ف
ر
ص
ن
ا
ر
ف
ا
ک
ج
و
ج
ل
د
ن
ک
ن
.
***
قرآن کریم در آیهي هفتم سورهي بقره، به عدم درك حقایق توسط کافران و فرجام عذاب آلود آنان اشاره میکند و میفرماید:
7. خَتَمَ اللّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ وَعَلَی سَمْعِهِمْ وَعَلَی أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ
خدا بر دلهاي آنان و بر گوششان مهُر نهاده، و بر چشمانشان پردهایست و عذاب بزرگی براي ایشان است.
نکتهها و اشارهها:
1. کافران چشم و گوش معمولی دارند ولی سخنان حق را نمیشنوند و حقایق را نمیبینند، از این رو دل آنان حقایق را درك
نمیکند؛ یعنی ابزار شناخت حقیقت و حسّ تشخیص خود را از دست دادهاند.
آن است که حسّ تشخیص و قدرت درك حقایق را از دست دادهاند؛ یعنی دل آنان « مُهر نهادن بر دلهاي کافران » 2. مقصود از
صفحه 77 از 206
همچون نامهي سربستهاي است که مُهر بر آن نهاده شده است و چیزي به آن داخل یا از آن خارج نمیشود.
البته این تعبیر براي کافرانی به کار میرود که بر اثر گناهان بسیار و لجاجت و دشمنی با حق نفوذناپذیر شده، پذیرش قلبی خود را
از دست دادهاند و گوش آنها به ظاهر میشنود، در نتیجه، حقیقت را درنمییابند.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 171
تکبّر، «1» ، 3. خدا به خاطر اعمال و رفتار کافران بر دلهایشان مُهر نهاده و حقایق را درك نمیکنند؛ یعنی آنها در اثر کفر
پس آنها مجبور نیستند که کافر بمانند «2» ؛ ستمکاري و پیروي از هوسهاي سرکش و لجاجت در برابر حق به این مرحله رسیدهاند
و حقایق را درك نکنند و اگر مهر نهادن به خدا نسبت داده شده، به خاطر آن است که خدا چنین تأثیراتی را در این اعمال نهاده
است.
و از آن جهت به آن قلب «3» در قرآن به معناي بُعد دوم وجود انسان یا شخصیت واقعی او، یعنی روح به کار میرود « قلب » .4
«4» . میگویند که کانون احساسات و عواطف است و زود منقلب میشود
گفت پیغمبر که دل همچون پري است در بیابانی اسیر صرصري است
«5» ( (مولوي
«6» . البته واژهي قلب گاهی به معناي جان و عقل و درك نیز به کار رفته است
5. برخی صاحبنظران برآناند همانطور که بین مغز و ادراکات انسانی
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 172
رابطه است، بین قلب صنوبري که خون را به جریان میاندازد، با قلبی که کانون احساسات است رابطهي تنگاتنگ وجود دارد؛ یعنی
«1» . واکنشهاي عاطفی روح انسان، همچون محبت، دشمنی، ترس، آرامش، شادي و غم، در قلب صنوبري تأثیر میگذارد
6. دل، دریاي وجود انسان و احساس هستی است.
مینویسند: « قلب » شهید مطهري رحمه الله در مورد
احساس » آنچه را دل مینامیم عبارت است از احساسی بسیار عظیم و عمیق که در درون انسان وجود دارد و گاهی اسم آن را
«2» . میگذارند، یعنی احساسی از ارتباط انسان با هستی مطلق « هستی
انسانی عبارت است از مجموعهي بسیاري « من » . انسان در عین اینکه موجودي واحد است، صدها و هزارها بُعد وجودي دارد
اندیشهها، آرزوها، ترسها، امیدها، عشقها و ... اینها در حکم رودها و نهرهایی هستند که همه در یک مرکز به هم میپیوندند.
خود این مرکز، دریایی عمیق و ژرف است که هنوز هیچ بشر آگاهی ادعا نکرده که توانسته است از اعماق این دریا اطلاع پیدا
مینامد عبارت است از واقعیت خود آن دریا که همهي آنچه ما روح مینامیم، رشتهها و رودهایی است که « دل » کند. آنچه قرآن
«3» . به این دریا میپیوندند، حتی خود عقل نیز یکی از رودهایی است که به این دریا متصل میشود
7. ویژگیهاي قلب:
الف) قلب انسان میتواند با تزکیه و تقوا به صفا و پاکی و روشنایی برسد و
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 173
«1» . حق و باطل را متمایز ببیند
«2» . ب) کارهاي ناشایست قلب را تیره و منحرف میسازد
«4» . و بر آن قفل زده میشود «3» ج) گاهی دل انسان در اثر نفاق و کفر و عصیان قساوت مییابد
دلم رمیده شد و غافلم من درویش که این شکاري سرگشته را چه آمد پیش
صفحه 78 از 206
(حافظ)
آموزهها و پیامها:
1. کافران، درك و دید و شنوایی حقیقی ندارند تا حقایق را بفهمند.
2 .
ي
ا
ز
س
ر
ف
ک
و
ی
ش
و
پ
ق
ح
(
و
ن
ا
ه
ا
ن
گ
)
ز
ا
ت
س
د
ن
د
ا
د
ر
ا
زب ا
ت
خ
ا
ن
ش
و
م
ا
ج
ر
ف
د
و
ل
آ
با ذ
ع
ت
س
ا
.
***
قرآن کریم در آیهي هشتم سورهي بقره به دو گانگی دل و زبان منافقان اشاره میکند و میفرماید:
8. وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ
در حالی که آنان مؤمن نیستند. «. به خدا و به روز بازپسین ایمان آوردهایم » : و برخی از مردم کسانی هستند که میگویند
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 174
نکتهها و اشارهها:
1. در اولین آیات سورهي بقره، دو خطّ مؤمنانِ پارسا و کافران لجوج ترسیم شد و در این آیه و آیات بعد، خطّ منافقان ترسیم
میشود تا هر کس بتواند راه خود را آگاهانه انتخاب کند.
2. در یک مقطع تاریخی از اسلام و به ویژه در مدینه که مسلمانان قدرت یافتند، گروهی پیدا شده بودند که نه با اخلاص ایمان
میآوردند و نه قدرت و جرأت مخالفت داشتند، و از این رو، ظاهراً مسلمان میشدند، امّا در باطن کافر بودند.
3. منافقان افرادي دو چهره بودند که با نفوذ در میان صفوف مسلمانان خطر بزرگی براي اسلام به شمار میآمدند؛ از این رو قرآن
با این پدیدهي شوم برخورد میکند و نشانههاي منافقان را به دقت برمیشمارد تا در طول تاریخ و در هر عصر شناخته شوند و
نقشهي شوم آنها خنثی گردد.
4. رابطهي تمدن و نفاق:
انسان هر چه از نظر تمدن پیش میرود، قدرت نفاق بیشتري مییابد؛ پس هزار سال قبل یک صدم نفاق بشر امروز را نداشته است.
«1» .« استعمار » بسیاري از الفاظی که امروز رایج است الفاظ منافقانه است؛ مثل کلمهي
دفاع از حقوق بشر، » استعمار، در اصل به معناي آبادانی زمین است ولی به معناي تسلط بر ملتها به کار میرود و نیز واژههاي
گاهی منافقانه به کار میروند. «... آزادي، دموکراسی و
5. ایمان امري قلبی است و مرحلهاي بالاتر از اسلام است. اسلام همان شهادت به یگانگی خدا و نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله
است، امّا در مرحلهي ایمان،
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 175
«1» . شخص عملًا از دستورات خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله پیروي میکند
6. چهرهاي دیگر از نفاق:
بدان اي عزیز! که یکی از مراتب نفاق و دورویی و دو زبانی، نفاق با خداوند متعال و دورویی کردن با مالک الملوك و ولیّ النعم
(: صاحب نعمتها) است که ما در این عالم مبتلاي به آن هستیم و ازآن غافلیم، ....
این دو رویی چنان است که من و تو در تمام مدّت عمر، اظهار کلمهي توحید و دعوي اسلام و ایمان، بلکه محبت و محبوبیّت
میکنیم. ... اي مدّعی ایمان و خضوع قلب! اگر قلبت موافق با ظاهرت است و باطنت موافق با دعوایت است، چه شده است که براي
اهل دنیا اینقدر قلبت خاضع است؟ چرا پرستش آنها را میکنی؟ جز این است که آنها را مؤثر در این عالم میدانی و ارادهي آنها
را نافذ و زر و زور را مؤثر میدانی؟ چیزي را که کارکن در این عالَم نمیدانی، ارادهي حقّ تعالاست .... پس تو نیز از زمرهي
صفحه 79 از 206
«2» . مؤمنانْ خارج و در سلک منافقان و دوزبانان محشوري
آموزهها و پیامها:
1. منافقان دو چهرهاند و زبان و دل آنها یکسان نیست.
2. منافقان را از دورنگی آنان بشناسید.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 176
3 .
ب
ظ
ا
و
م
ر
ط
خ
ق
ا
ف
ن
ر
د
ه
ع
م
ا
ج
د
ی
ش
ا
ب
؛
ه
ک
ر
ه
ی
س
ک
ر
د
ي
ه
ع
م
ا
ج
ی
م
لا س
ا
،
ي
د
و
خ
ه
ب
ر
ا
م
ش
د
ی
آ
ی
م
ن
.
***
قرآن کریم در آیهي نهم سورهي بقره به خود فریبی منافقان اشاره میکند و میفرماید:
9. یُخادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ
با خدا و کسانی که ایمان آوردهاند، نیرنگ میبازند، در حالی که جز برخودشان نیرنگ نمیزنند و (با درك حسّی) متوجه
نمیشوند.
نکتهها و اشارهها:
اشاره دارد. آنان میپندارند که با نیرنگ و اظهار ایمان دروغین، خدا و مؤمنان را « خود فریبی » 1. این آیه به مطلب روانشناختی
فریب میدهند، در حالی که با این کار به سوي گمراهی میروند و خود را از سعادت دنیا و آخرت محروم میسازند؛ پس خودشان
زیان میکنند و فریب میخورند؛ همچون بیماري که نسخهي پزشک را مخفیانه دور میاندازد و میپندارد که پزشک را فریب داده
است، در حالی که با خود نیرنگ کرده است.
2. برخی مطالب، فراحسّیاند و یا به سختی با حواس درك میشوند؛ همچون امور معنوي و روانشناختی که انسان به سادگی
متوجه آنها نمیشود. در این آیه اشاره شده است که منافقان متوجه نمیشوند که خودشان را فریب میدهند (نه خدا و مؤمنان را)،
«1» . چرا که این مطلب با دقت حسّی قابل درك نیست، در حالی که قلمرو دید منافقان مطالب حسّی است
3. هیچ کس نمیتواند خدا را فریب دهد؛ چرا که او از آشکار و نهان آگاه
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 177
پس مقصود از نیرنگ با خدا، همان نیرنگ با پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان است و گویا نیرنگ با مؤمنان نیرنگ با خداست و
«1» . این تعبیر براي احترام به مؤمنان و دفاع خدا از آنان است که خود را در صف آنها قرار میدهد
«2» . البته این احتمال نیز هست که مقصود از نیرنگ با خدا، خدعه به احکام خدا و دین او باشد
4. یکی از نشانههاي روانشناختی منافقان آن است که خود را زیرك میدانند و میپندارند که خدا و مؤمنان را فریب دادهاند.
5. نتیجهي نیرنگ بازي با حقیقت، فریب دادن خود است:
هیچگاه حقیقت و واقعیت را نمیشود فریب داد و هر کس که به فکر فریب دادن حقایق بیفتد، در واقع خودش را فریب داده است.
طبیب را میشود فریب داد اما طب را نمیشود فریب داد ....
در اینجا نیز مسلمانان را میتوان گول زد و با آنها از در نیرنگ وارد شد ولی هیچگاه به خداوند که عین حق و حقیقت است
«3» . نمیتوان نیرنگ زد
آموزهها و پیامها:
1. منافقان خودفریب و ناآگاهاند.
2. کسانی که با خدا و مؤمنان نیرنگ میبازند، گرفتار خودفریبی شدهاند.
صفحه 80 از 206
3 .
ن
ا
ق
ف
ا
ن
م
ا
ر
ز
ا
ي
ز
ا
ب
گن ر
ی
ن
ن
ا
ن
آ
د
ی
س
ا
ن
ش
ب
.
***
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 178
قرآن کریم در آیهي دهم سورهي بقره به بیماردلی منافقان و فرجام عذابآلود آنان اشاره میکند و میفرماید:
10 . فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ
در دلهاي آنان [نوعی] بیماري است، و خدا بر بیماري آنان افزوده، و به خاطر دروغگوییِ همیشگی آنان، عذاب دردناکی بر
ایشان است.
نکتهها و اشارهها:
1. این آیه نفاق را نوعی بیماري میداند؛ چرا که انسان سالم یک چهره بیشتر ندارد و دل و زبان و روح و جسم او هماهنگ و
مکمل یکدیگرند، امّا انسان منافق گرفتار دوگانگی جسم و روح و دل و زبان است و از این رو، نوعی تضاد و ناهماهنگی بر
شخصیت او حاکم است.
2. از منظر آیات، بیماريها دو گونهاند: بیماریهاي جسمی و بیماريهاي روحی- روانی؛ و از آنجا که بیماريهاي روحی- روانی
چرا که هدف اصلی دین، سالمسازي «1» ؛ مهمترند، قرآن بر آنان تأکید میکند و گاهی راه معالجهي آنها را نشان میدهد
«2» . شخصیت و روح و بهداشت روان انسان است هر چند به بیماريهاي جسمی نیز اهمیت میدهد و دستوراتی در اینباره دارد
در این آیه، همان نفس و روح انسان است که کانون احساسات و عواطف اوست. « قلب » 3. مقصود از
چند حسّی هست جز این چند حسّ آن چو زرِّ سرخ و این حسها چو مس
(مولوي)
خدا بر بیماري » : یا نفرین است، یعنی « فَزادَهُم اللَّه مَرَضاً » 4. جملهي
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 179
یعنی هر کس خود را آلودهي بیماري نفاق کرد و در آن مسیر پیش رفت، خدا وسایل «2» ، و یا خبري است «1» «. آنان بیفزاید
«3» . گمراهی و بیماري را در اختیارش میگذارد تا بیمارياش افزون گردد، همچنان که به رهپویان هدایت کمک میکند
5. سرمایهي اصلی منافقان، دروغ است و به خاطر همین دروغگوییِ مستمر، گرفتار عذاب دردناکی میشوند.
آموزهها و پیامها:
1. نفاق نوعی بیماري است که در دل انسان پیشرفت میکند.
2. کیفر دروغگویی، عذاب دردناك است.
3 .
ن
ا
ق
ف
ا
ن
م
ا
ر
ز
ا
ی
ی
و
گ
غ
و
ر
د
ن
ا
ن
آ
د
ی
س
ا
ن
ش
ب
.
***
قرآن کریم در آیهي یازدهم و دوازدهم سورهي بقره به نشانهي دیگري از منافقان، یعنی فریب وجدان و ادعاي اصلاحطلبی اشاره
کرده، میفرماید:
11 . وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَاتُفْسِدُوا فِیْ الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ
«. ما فقط اصلاحگریم » : میگویند «؛ در زمین فساد مکنید » : و هنگامی که به آنان گفته شود
12 . أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلکِنْ لَا یَشْعُرُونَ
آگاه باشید که آنان فقط فسادگرند ولیکن (با درك حسّی) متوجه نمیشوند.
صفحه 81 از 206
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 180
نکتهها و اشارهها:
اشاره شده است. «1» 1. در این آیات به یکی از نشانههاي منافقان، یعنی فریب وجدان و ادعاي اصلاحطلبی
گاهی منحرفان و آلودگان براي رهایی از سرزنش وجدان خویش، آن را فریب میدهند و کارهاي زشت خود را با عناوین زیبا
توجیه میکنند و کمکم باور میکنند که این اعمال زشت نیست بلکه نوعی اصلاحگري است و در نتیجه، با خیالی آسوده به اعمال
خلاف خود ادامه میدهند؛ همانطور که سران آمریکا، بمباران هیروشیما و ناکازاکی و کشتار حدود دویست هزار انسان بی گناه
را، با عنوان کمک به صلح جهانی توجیه کردند و یا اشغال عراق و افغانستان را کمک به دموکراسی معرفی میکنند.
2. در عصر ما استعمارگران غربی، منافقان را که عوامل سازمانیافتهي آنان هستند و کشورهاي اسلامی را به سوي فساد و انحطاط
سوق میدهند، اصلاح طلب معرفی میکنند و از آنان حمایت مینمایند، به طوري که کمکم خودشان باور میکنند که اصلاح
طلباند، در حالی که فسادگرند و خود متوجّه نیستند.
3. قرآن کریم بارها مسلمانان را به اصلاح خویش و جامعه فرا میخواند و اصلاحطلبی را وظیفهي اسلامی مؤمنان معرفی میکند.
«2»
پس اصلاحطلبان واقعی مؤمنان هستند، امّا منافقان براي پوشاندن فسادگري خود، از این عنوان زیبا سوء استفاده میکنند.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 181
آموزهها و پیامها:
1. نفاق عامل فساد در جامعه است.
2. منافقان گرفتار فریب وجدان شدهاند.
«1 . » 3 . ن ا ق ف ا ن م ا ر ز ا ی ب ل ط ر ا ص حن ا و ي ا ع د ا ی ب ل ط ح لا ص ا ب ذ ا ک د ی س ا ن ش ب ***
قرآن کریم در آیهي سیزدهم سورهي بقره، به یکی دیگر از نشانههاي منافقان و کم خردي آنان اشاره کرده، میفرماید:
13 . وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلکِن لَا یَعْلَمُونَ
آیا همان گونه که سبک » : میگویند «. همانگونه که مردم ایمان آورند [شما هم] ایمان آورید » : و هنگامی که به آنان گفته شود
آگاه باشید که فقط آنان سبک سرند و لیکن نمیدانند. «!؟ سران ایمان آوردند، ایمان بیاوریم
نکتهها و اشارهها:
1. یکی از نشانههاي منافقان، ادعاي خرد و هوش است و مؤمنان حق طلب را به سفاهت و ساده لوحی و سبکمغزي متهم
میسازند.
چون خدا خواهد که پردهي کَس دَرد میلش اندر طعنهي پاکان بَرد
(مولوي)
2. منافقان، کمخرد و سفیه هستند؛ چرا که نیروي خود را در راه شیطنت
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 182
و تخریب و دورویی به کار میبرند و خود را گرفتار بیماري نفاق در دنیا و عذاب دردناك آخرت میکنند.
از سبک مغزي، بشر چون سنگ پیش پا شود
3. منافقان دو مشکل دارند: یکی کمخردي و دیگري عدم آگاهی؛ یعنی، به نوعی، گرفتار جهل مرکب هستند، بدین معنا که خود
صفحه 82 از 206
«1» . را باهوش و زرنگ و عاقل میپندارند، در حالی که کمخرد و سفیه هستند
به عبارت دیگر، آنان تصوّر صحیحی از شخصیت خود ندارند و گرفتار خودبرتربینی کاذب شدهاند، که یک مشکل روانی است.
4. از این آیه استفاده میشود که اگر کسی تبلیغات منفی و بدگویی کرد، میتوان به همان اندازه مقابله به مثل کرد، البته در
تبلیغاتِ ما نباید سخنان خلاف واقع باشد.
آموزهها و پیامها:
1. یکی از نشانههاي منافقان، تحقیر مؤمنان است؛ آنها را از این نشانه بشناسید.
2. نفاق از کم خردي سرچشمه میگیرد.
3 .
ا
د
خ
ز
ا
ن
ا
ن
م
ؤ
م
ع
ا
ف
د
د
ن
ک
ی
م
.
***
قرآن کریم در آیهي چهاردهم سورهي بقره به دو چهره گی منافقان و کارهاي ریشخندآمیز آنان اشاره میکند و میفرماید:
14 . وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوْا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَی شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 183
و هنگامی که با شیطان (صفت) هاي خود «. ایمان آوردیم » : و هنگامی که کسانی را که ایمان آوردهاند ملاقات کنند، میگویند
خلوت کنند، میگویند:
«. در حقیقت ما با شماییم ما [آنان را] فقط ریشخند میکنیم »
نکتهها و اشارهها:
1. یکی از نشانههاي منافقان دو چهره داشتن آنهاست، یعنی منافق دو شخصیت دارد و در هر جمعیتی که قرار میگیرد همرنگ
آنان میشود و طبق مذاق و خوشایند آنان سخن میگوید؛ بنابراین، مسلمانان نباید فریب چربزبانی منافقان را بخورند.
2. مقصود از شیاطین در اینجا همان رؤسا و رهبران شیطانصفت منافقان است که پشت صحنه قرار دارند و منافقان را هدایت
«1» . میکنند
3. منافقان جلسات سرّي دارند و سخن دل خود را در انجمنهاي پنهان میزنند؛ یعنی گروههاي زیرزمینی و خانههاي تیمی تشکیل
میدهند تا علیه مؤمنان توطئه کنند.
ناریان مر ناریان را جاذباند نوریان مر نوریان را طالباند
(مولوي)
4. منافقان با تظاهر به اسلام، جامعهي ایمانی و مسلمانان را استهزا میکنند و در دل به آنان میخندند و این مطلب را در جلسات
سرّي بیان میکنند؛ یعنی دل و زبان آنها یکی نیست و هدف دیگري در پشت کردار و گفتارشان نهفته است که باید با زیرکی
کشف گردد.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 184
آموزهها و پیامها:
1. منافقان را از دو چهره بودنشان بشناسید.
2. فریب ایمان ظاهري منافقان را مخورید که آنان در حقیقت ایمان ندارند بلکه شما را ریشخند میکنند.
3. رهبران منافقان، افرادي شیطان صفتاند.
4. منافقان جلسات سرّي دارند و در آن علیه مؤمنان سخن میگویند (و توطئه میکنند، پس مراقب توطئههاي آنان باشید).
صفحه 83 از 206
***
قرآن کریم در آیهي پانزدهم سورهي بقره به کیفر کارهاي ریشخندآمیز منافقان و سرگردانی آنان اشاره میکند و میفرماید:
15 . اللّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ
خدا آنان را ریشخند میکند، و آنان را در حالی که در طغیانشان سرگردان میشوند فرو میگذارد.
نکتهها و اشارهها:
1. اعمال انسان کنشی است که واکنش متناسب با خود را دارد و کیفر الهی نیز متناسب با گناه افراد است. منافقی که مؤمنان را
ریشخند میکند، مورد تمسخر قرار میگیرد تا کیفري متناسب با جرم خویش ببیند.
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوي ما آید نداها را صدا
(مولوي)
خدا منافقان را ریشخند » 2. میدانیم که خدا از افعال قبیح منزه است و ریشخند کردن از افعال قبیح است، پس مقصود از اینکه
چیست؟ « میکند
از امام رضا علیه السلام حکایت شده که منظور آن است که منافقان مجازاتی
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 185
«1» . متناسب با ریشخند خویش میبینند
«2» . این احتمال نیز وجود دارد که رها کردن منافقان در طغیان و سرگردانی، ریشخند خدا نسبت به آنان باشد
3. یکی از مجازاتهاي الهی آن است که افراد سرکش را رها میکند و به آنان مهلت میدهد تا گناه بیشتري مرتکب شوند و
مستحق مجازات سختتري گردند. منافقان نیز به خاطر کردار ناپسندشان گرفتار این نوع مجازات شدهاند.
که موجب افزایش گناه و سرگردانی آنان میشود. «3» 4. رها کردن گناهکاران لجوج و مهلت دادن به آنان امري مستمر است
آموزهها و پیامها:
1. خدا مدافع مؤمنان است و ریشخندکنندگان آنان را کیفر میدهد.
2. مهلت دادن و رهاکردن سرکشان نوعی مجازات (و ریشخند) آنان است.
3. منافقان افرادي سرکش و سرگرداناند و این حالات آنان ادامه مییابد.
4. مجازات الهی متناسب و همگون با جرم خلافکاران است و ریشخندکنندگان را به ریشخند میگیرد.
5 .
ن
ا
ر
ا
ک
ف
لا خ
ا
ر
ب
س
ا
ن
ت
م
ا
ب
ن
ا
ش
م
ر
ج
تا ز
ا
ج
م
د
ی
ن
ک
.
***
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 186
قرآن کریم در آیهي شانزدهم سورهي بقره به زیانکاري و گمراهی منافقان اشاره میکند و میفرماید:
16 . أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَۀَ بِالْهُدَي فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا کَانُوا مُهْتَدِینَ
مبادله کردند، پس داد و ستدشان سودي نکرد و ره یافته نبودند. « راهنمایی » را با « گمراهی » آنان کسانی هستند که
نکتهها و اشارهها:
1. قرآن کریم زندگی دنیا را به بازاري تشبیه میکند که مردم در آن به خرید و فروش مشغولاند؛ آنان سرمایههاي وجودي خود،
همچون عقل، فطرت، استعدادها و نیروهاي جسمی و روحی را میفروشند و در برابر کالاهایی همچون هدایت و سعادت یا
گمراهی و شقاوت میخرند.
صفحه 84 از 206
2. منافقان در بازار دنیا سرمایههاي وجودي خود را از دست میدهند و در برابر آن گمراهی به دست میآورند، از این رو، زیان
میکنند. منافقان صدر اسلام میخواستند با هزینه کردن سرمایههاي مادي و معنوي خود، به اسلام و مسلمانان ضربه بزنند ولی نه
تنها موفق نشدند بلکه سرمایههاي خود را نیز از دست دادند و زیان کردند.
اکنون نیز منافقان و مخالفان اسلام، همان راه را میروند وهمان سرنوشت را دارند.
3. در تجارتخانهي دنیا، سود واقعی همان هدایت یافتن، و زیان واقعی همان گمراه شدن است؛ چرا که اگر کسی خط راستین و
صحیح را پیدا کند، دیر یا زود به مقصد میرسد، اما اگر کسی مسیر را گم کند و به کژراهه برود، هیچگاه به مقصد نمیرسد.
4. در برخی آیات قرآن، تجارت نجاتبخش اینگونه معرفی شده است:
اي مؤمنان! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب دردناك رهایی بخشد (و به سود وسعادت برساند)؟ به خدا و
پیامبرش ایمان آورید و در راه خدا با اموال و جانهایتان جهاد
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 187
«1» . کنید
آنان سود و زیان خود را نشناخته و ره یافته نشدهاند از این رو در بازار دنیا، «2» . 5. ریشهي کژروي منافقان در ناآگاهی آنهاست
بهاي هدایت را میپردازند و در عوض کالاي زیانباري همچون گمراهی را میخرند.
بفروخته دین به دنیا از بیخبري یوسف که بر ده درم فروشی چه خري
آموزهها و پیامها:
میخرند (پس مراقب باشید شما اینگونه عمل نکنید). « هدایت » اند و آن کالاي ناچیز را به بهاي وافر « گمراهی » 1. منافقان خریدار
2. دنیا بازار است (که برخی در آن سود میبرند و برخی زیان میبینند؛ تا شما چه کنید!).
3. منافقان در بازار دنیا زیان میکنند (سرمایههاي وجودي خود را از دست میدهند؛ پس، از سرنوشت آنان عبرت آموزید.)
4 .
ه
ب
ا
ی
ن
د
ن
و
چ
م
ه
ر
ا
ز
ا
ب
د
ی
ر
گ
ن
ب
و
ب
ق
ا
ر
م
د
ی
ش
ا
ب
ه
ک
ن
ا
ی
ز
د
ی
ن
ک
ن
(
ي
ه
ی
ا
م
ر
س
ي
د
و
ج
و
د
و
خ
ا
ر
ه
ب
ي
ا
ه
ب
ك
د
ن
ا
د
ی
ش
و
ر
ف
ن
.
)
***
قرآن کریم در آیات هفدهم و هجدهم سورهي بقره با یک مثال جالب، حالات منافقان را به تصویر میکشد و میفرماید:
17 . مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لَایُبْصِرُونَ
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 188
مثال آنان همانند مثال کسانی است که آتشی افروختند و هنگامی که (آتش) پیرامونشان را روشن ساخت، خدا نورشان را برد، و در
تاریکیها رهایشان کرد در حالی که نمیبینند.
18 . صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَایَرْجِعُونَ
[آنان] ناشنوا، گنگ [و] نابینایند و آنان (از راه خطا) باز نمیگردند.
نکتهها و اشارهها:
1. یکی از روشهاي تربیتی قرآن آن است که براي بیان حقایق از مثالهاي جالب و گویا استفاده میکند؛ یعنی مطالب معنوي و
معقول را به صورت محسوس بیان میکند تا مردم بهتر و زودتر حقایق را بفهمند.
2. در این آیات حالات منافقانی بیان میشود که نخست ایمان آوردند و از نور الهی استفادهي مختصري کردند ولی ایمانشان
از این رو خدا آنها را در تاریکیهاي جهل و کفر و شرك و نفاق رها «1» ؛ پابرجا نبود و به زودي به کژراهه رفتند و منافق شدند
کرد و توفیق ایمان راستین را از دست دادند.
صفحه 85 از 206
3. در این آیات بیان شده که منافقان، براي رسیدن به نور، از نار و آتش استفاده کردند، آتشی که دود و خاکستر دارد و خالص
نیست؛ در حالی که مؤمنان از نور خالص ایمان بهره میبرند.
4. مقصود از نوري که اطراف منافقان را به طور موقت روشن میسازد چیست؟
برخی مفسران برآناند که این نور همان فروغ وجدان و فطرت آنهاست و یا نور ایمانِ نخستین آنهاست که بر اثر تقلید کورکورانه
آري تلاشهاي منافقان «2» . و تعصب و لجاجت، پردههاي ظلمانی بر آن میافتد و بیفروغ میشود
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 189
«1» . براي روشن کردن راه و رسیدن به مقصود بیثمر ونافرجام است
5. منافقان مانند همهي انسانهاي دیگر چشم و گوش و زبان طبیعی دارند، در حالی که در این آیات آنان ناشنوا، نابینا و گنگ
معرفی شدند؛ این مطلب اشاره به آن است که پردههاي ظلمانی جهل، تعصب، تقلید و کفر بر چشم و گوش آنها سایه افکنده، به
طوري که ابزارهاي شناخت آنان کارآمد نیست و حقایق را درك نمیکنند و به بن بست معرفتی رسیدهاند؛ از این رو باز
نمیگردند. آري، گویا آنان اصلًا حقایق را نمیبینند و نمیشنوند و حتی حقایق را بر زبان جاري نمیکنند، به طوري که گویا
گنگ هستند.
چشم باز و گوش باز و این عَمی! حیرتم از چشم بنديِ خدا
(مولوي)
جمع آمده و در آیات دیگر قرآن نیز چنین است؛ شاید به این دلیل که راه « ظلمات » مفرد، ولی واژهي « نور » 6. در این آیات واژهي
راست و منبع نور و هدف یکی است، اما راههاي انحرافی همچون شرك، کفر، تعصب، جهل و گناه، متعدد است.
7. مقصود از اینکه خدا نور منافقان را از بین میبرد آن است که منافقان در اثر کردار ناپسند و دورویی و کفر باطنی خودشان،
توفیقهاي خود را از دست میدهند و نمیتوانند از نور الهی بهرهي کافی ببرند؛ یعنی خدا به آنان کمک نمیکند و آنها را رها
میسازد. البته این به معناي جبر نیست، چرا که
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 190
آنان خودشان این راه را انتخاب کردهاند و این از دست دادن توفیق نتیجهي کارهاي منافقانهي خودشان است. آري، یکی
ازعذابهاي الهی آن است که افراد منحرف و لجوج را به حال خود رها میکند تا در تاریکیها سرگردان بمانند.
چون که بد کردي ز بد ایمن مباش زآنکه تخم است و برویاند خداش
آموزهها و پیامها:
1. براي بیان حقایق از مثالهاي گویا و محسوس استفاده کنید.
2. تلاشهاي منافقان نافرجام است.
3. نفاق مانع استفادهي مستمر از نور الهی است.
4. خدا به منافقان امدادرسانی نمیکند و آنان را رها میسازد.
5. راههاي انحراف و ظلمت زیاد است، اما نور الهی یکی است.
6. یکی از نشانههاي منافقان ناکارآمدي ابزارهاي شناخت و بن بست معرفتی آنان است.
7 .
ن
ا
ق
ف
ا
ن
م
ل
ه
ا
ت
ش
گ
ز
ا
ب
و
ن
ا
ی
ب
ن
د
ر
ک
ق
ی
ا
ق
ح
د
ن
ت
س
ی
ن
.
***
قرآن کریم در آیات نوزدهم و بیستم سورهي بقره با مثال دیگري به درماندگی و هراس منافقان اشاره میکند و میفرماید:
صفحه 86 از 206
19 . أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ
یا همچون (گرفتاران در) رگباري از آسمان که در آن تاریکیها و رعد و برق است؛ بر اثر (صداي) آذرخشها از بیم مرگ،
انگشتانشان را در گوشهاي خود میگذارند و خدا بر کافران احاطه دارد.
20 . یَکَ ادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَ مْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللّهَ عَلَی
کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 191
نزدیک است که برق، چشمانشان را بگیرد؛ هر گاه که بر آنان روشنی بخشد، در آن گام زنند؛ و هنگامی که بر آنان تاریک شود،
میایستند. و اگر (بر فرض) خدا میخواست، حتماً گوش آنان و چشمهایشان را [از بین] میبرد، [چرا] که خدا بر هر چیز تواناست.
نکتهها و اشارهها:
1. در این آیات نیز قرآن با استفاده از روش تربیتی تشبیه و مثال، حالات منافقان را به کسی تشبیه کرده که در شبی تاریک در
بیابانی پر خطر قرار گرفته است و باران و رعد و برق ضربات خود را همچون شلاقی بر پیکر او وارد میسازند؛ او چهرهي
وحشتناك مرگ را در برابر خود میبیند و غرش صاعقهها بر وحشت او میافزاید، به طوري که انگشتان خود را در گوشهاي
خویش قرار میدهد تا حداقل صداي غرش رعد و برق را نشنود؛ او هیچ پناهگاهی ندارد اما هرگاه صاعقه راه او را روشن میسازد
چند گامی به جلو میرود ولی بهزودي همه جا تاریک میشود و او از حرکت بازمیایستد و بار دیگر درحیرت و وحشت فرو
میرود؛ آري، حالت منافقان در دنیا اینگونه است.
2. منافقان در میان سیل خروشان مؤمنان قرار گرفتهاند و صاعقههاي نزول آیات الهی، جهاد مسلمانان و مجازاتهاي الهی بر سر
آنان فرو میریزد و نور آیات الهی و پیشرفت سریع اسلام چشم آنان را میزند و گاهی اندیشه و فطرت آنان را بیدار میکند و چند
گامی به پیش میآیند، اما این حرکت استمرار نمییابد و بهزودي به تاریکی کفر و نفاق خود بازمیگردند.
3. در این آیات فضا و محیط منافقان به تصویر کشیده شده است. آري، منافقان صدر اسلام، در شهر مدینه، در عصر پیامبر صلی الله
علیه و آله، در وحشت و سرگردانی بودند و لحن کوبندهي آیات، همچون صاعقه بر سر آنان فرود میآمد و هر لحظه احتمال
میدادند که دستور مجازات یا اخراج آنان از
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 192
مدینه صادر شود.
آري، سرنوشت منافقان در جوامع اسلامی در طول تاریخ همین گونه است. همانطور که در عصر خودمان شاهد سرگردانی و
آوارگی و ترس آنان هستیم.
4. در این آیات، بیان شده که خدا بر هر چیزي تواناست و قدرت او حد و مرز و مکان و زمان ندارد؛ از این رو، او بر همه چیز، از
جمله کافران، تسلّط و احاطه دارد، به طوري که میتواند فرمان نابودي چشم و گوش آنان را صادر کند، چرا که همهي وجود، جان
و اعضاي مردم از خدا و به دست خداست.
5. رعد و برق دو پدیدهي طبیعی است که در اثر برخورد تودههاي ابر پیدا میشود. هنگامی که ابرهایی با بار مثبت به ابرهایی با بار
منفی برخورد میکنند، جرقهها و صاعقههایی تولید میشوند که به آنها برق گفته میشود و این صاعقهها به هر چیزي که برخورد
کنند آن را میسوزانند و نابود میکنند.
خطر این صاعقهها در بیابانهایی که ساختمان و درخت ندارد براي انسان شدیدتر است. صداي مهیب حاصل از برخورد ابرها و
تولید صاعقهها، رعد نامیده میشود که گاهی بسیار وحشتناك است.
صفحه 87 از 206
آموزهها و پیامها:
1. منافقان در جامعهي اسلامی درمانده و هراسناكاند.
2. منافقان از مرگ خود و حوادث اطراف خویش سخت بیمناكاند.
3. منافقان تحت قدرت الهی هستند (و راه گریزي ندارند).
4. حرکتهاي منافقان نافرجام و ناپایدار است.
5 .
ي
ا
رب ن
ا
ش
ن
ن
د
ا
د
ت
لا ا
ح
د
ا
ر
ف
ا
،
ز
ا
ي
ا
ه
ل
ا
ث
م
س
و
م
ل
م
ه
د
ا
ف
ت
س
ا
د
ی
ن
ک
.
***
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 193
مقایسهي ویژگیهاي پارسایان، کافران و منافقان
پارسایان منافقان کافران خود نگهداري خود فریبیحق پوشی هدایتپذیري هدایت نایافتگی هدایتناپذیري غیبباوري دو چهره
بودن (بیایمانی درونی و تظاهر به ایمان در برون) بیایمانی ارتباط با خدا (نماز) فسادگري بخشش به خلق نیرنگ بازي قرآن
باوري تکذیبگري ایمان به کتابهاي آسمانی ادعاي اصلاحگري معادباوري سرگردانی حرکت در مسیر هدایت سرکشی
گرفتاري در عذاب بزرگ رستگاري زیانکاري در بازار و تجارت دنیا ناآگاهی (جهل مرکب) کري، کوري، لالی (ناکارآمدي
ابزارهاي شناخت) ریشخند و تحقیر مؤمنان گرفتاري در تاریکی و محرومیت از نور الهی ترس و درماندگی حرکت در مسیر
نافرجام و ناپایداررها شدن در سرکشی گرفتار شدن به ریشخند الهی
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 194
20 سورهي بقره است، ولی در قرآن نشانههاي منافقان، کافران و - تذکر: مقایسهي فوق نشان دهندهي خطر نفاق از منظر آیات 2
8 سورهي منافقین مجموعهاي از این موارد را یادآور - پارسایان مؤمن در آیات و سورههاي متعددي بیان شده است. ذیل آیات 7
میشویم.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 195
روردگارتان را پرستش کنید، کسی که شما و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا شاید شما [خودتان را] حفظ کنید.
نکتهها و اشارهها:
آغاز شد. این تعبیر که بیست بار در قرآن تکرار شده، اشاره به همهي مردم از هر نژاد و قبیله و از هر « اي مردم » 1. این آیه با خطاب
دین و آیین است؛ یعنی دعوت به پرستش خدا و توحید، فراخوانی جهانی و همگانی است.
آري انسان نمیتواند بدون عبادت زندگی کند. همهي مردم، به شکلی و به نوعی، عبادت و پرستش دارند و این پرستش جزء غرایز
«1» . ذاتی و فطري بشر است
تا حسّ شکرگزاري آنان را برانگیزد و زمینهي پرستش و فروتنی آنان در «2» 2. این آیه به نعمت آفرینش انسانها اشاره میکند
برابر خدا ایجاد شود.
آري آفرینش پیچیده و دقیق انسان نشانهاي از علم و قدرت و رحمت پروردگار و نعمتی بزرگ است که تفکّر در آن انسان را به
خداشناسی و خداپرستی سوق میدهد.
سزد که روي عبادت نهند بر در حکمش مُصوِّري که تواند نگاشت نقش چنین را
3. در این آیه به آفرینش نیاکان اشاره شده است؛ یعنی همانطور که خدا
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 196
صفحه 88 از 206
آفریدگار شماست، آفریدگار پدران شما نیز هست؛ از این رو اهمیت نعمت آفرینش دو چندان میشود. در ضمن این تعبیر میتواند
اشاره به آن باشد که به بتپرستی نیاکانتان استدلال نکنید، چرا که آنان آفریدگار خود را نشناختهاند.
یعنی عبادت خدا چیزي بر جاه و «1» ؛ 4. در این آیه به نتیجه و ثمرهي خداپرستی اشاره شده است که همان تقوا و پارسایی است
جلال او نمیافزاید بلکه فایدهاش به خود انسان بازمیگردد؛ چون زمینهساز شناخت خدا و عشق بیشتر به او و اطاعت از
«2» . دستوراتش میشود که در تقوا تبلور مییابد
آموزهها و پیامها:
1. پرستش آفریدگار، کلاس تربیت انسان و آموزش تقواست.
2. توجه به پرورش دهندگی و آفرینندگی خدا، عامل (سپاسگزاري و) پرستش اوست.
3. آفریدگار شما و نیاکانتان یکی است (پس در تاریخ بشریت آفریدگار دیگري را جستوجو نکنید و شرك نورزید).
4 .
ي
ر
گ
ش
ت
س
ر
پ
ا
م
ش
د
ن
م
ف
د
ه
د
ش
ا
ب
.
***
قرآن کریم در آیهي بیست و دوم سورهي بقره با یادآوري نعمتهاي الهی در صحنهي زمین و آسمان، به شرك گریزي سفارش
میکند و میفرماید:
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 197
22 . الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً وَالْسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ الْسَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْدَاداً وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
(همان) کسی که زمین را بستري و آسمان را بنایی براي شما قرار داد و از آسمان آبی فرو فرستاد، و بوسیله آن از محصولات رزقی
براي شما بیرون آورد، پس براي خدا همانندهایی (معبودگونه) قرار ندهید، در حالی که شما میدانید.
نکتهها و اشارهها:
1. زمین با سرعت سرسامآوري حرکات وضعی و انتقالی دارد و در همان حالمرکبی راهوار و آرام است، به طوري که انسانها
میتوانند بهراحتی بر آن راه بروند، خانه بسازند، استراحت کنند، کشاورزي کنند و به زندگی آرام خود ادامه دهند و همچون
بستري آرام و گرم و معتدل از زمین استفاده کنند.
بر آن آفرین کو جهان آفرید زمین و زمان و مکان آفرید
که آرام از اوي است و هم کار ازو هم آغاز از اوي است و انجام ازو
جز او را مَخوان کردگار جهان شناسندهي آشکار و نهان
2. هدف آفرینش جهان چیست؟
که آفرینش نعمتهاي الهی و جهان براي انسان بوده است؛ یعنی انسان گل سرسبد «1» در این آیه و آیات دیگر قرآن اشاره شده
خلقت است که همه چیز براي او آفریده شده تا از این نعمتها در راه تکامل و سعادت خویش استفاده کند و به لقاي الهی برسد.
3. آسمان که بالاي سر انسان بنا شده و همچون خیمهاي بر زمین قرار گرفته و محل نظام کیهانی و ستارگان و سیارات است، یکی
از نعمتهاي
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 198
الهی است و شکر آن لازم است.
«1» . 4. گاهی در قرآن از آسمان به عنوان سقف محفوظ یاد شده است
که اطراف زمین را احاطه کرده و مردم را در برابر شهاب سنگها و «2» آري جوّ زمین هوایی به ضخامت دهها کیلومتر است
صفحه 89 از 206
اشعههاي خطرناك حفظ میکند؛ یعنی بیشتر آنها را قبل از رسیدن به زمین نابود میکند.
5. گاهی منظور از آسمان در قرآن، جو زمین است؛ همانطور که در این آیه به نعمت نزول باران از جوّ زمین و پیدایش گیاهان و
تا حسّ شکرگزاري انسان را برانگیزد و او را به سوي پرستش خدا سوق دهد و از شركورزي «3» میوهها از زمین اشاره شده است
دور سازد.
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتري است معرفت کردگار
(سعدي)
از این رو آنها را شریک او قرار میدهند و میپرستند؛ «4» ؛ 6. مشرکان میپندارند که بتها و معبودهاي دروغین شبیه خدا هستند
در حالی که به خوبی آگاهاند که از دست این بتها کاري ساخته نیست و آفریدگار و نعمت دهنده فقط خداست و هیچ چیز شبیه
گوهر ذات او نیست.
7. در حدیثی حکایت شده که
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 199
مرا شریک و » : پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود «. هر چه خدا بخواهد و تو بخواهی » : مردي در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله گفت
«1» «!؟ هم ردیف و شبیه خدا قرار دادي
البته اینگونه احادیث اشاره به آن دارد که شرك ورزیدن منحصر در شرك جلیّ و آشکار، همچون بتپرستی نیست، بلکه شرك
خفی را نیز شامل میشود.
8. اقسام شرك:
الف) شرك جلیّ، مثل: بتپرستی، دوگانهپرستی، سهگانهپرستی و ...
«5» .«4» و بندگی طاغوتها «3» دانشمندان و راهبان را ارباب دانستن «2» ، ب) شرك خفی، مثل: هواپرستی
9. خطّ توحید و شرك، حتی براي مشرکان روشن است و آنان با توجه به نعمتهاي الهی و وسایل شناختی که در اختیار دارند،
میدانند که خدا شریک ندارد، ولی باز هم از روي تعصب، عناد و لجاجت شرك میورزند.
«6» . 10 . نعمتها براي همهي مردم، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، آفریده شده است و همگان حق استفاده از مواهب طبیعی را دارند
آموزهها و پیامها:
1. به نعمتهاي الهی توجه کنید (و سپاسگزار و پرستشگر او باشید) و
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 200
شرك نورزید.
2. به صحنهي آسمان و زمین و چرخهي آب و حیات گیاهی نظر کنید و درس توحید بیاموزید.
3. راه توحید و شرك براي انسانها روشن است.
4 .
ا
د
خ
کی ر
ش
و
ی
ه
ی
ب
ش
د
ر
ا
د
ن
و
ن
ا
ی
ا
ت
م
ه
ن
ی
غ
و
ر
د
ه
ت
خ
ا
س
و
ي
ه
ت
خ
ا
د
ر
پ
ن
ا
ک
ر
ش
م
ت
س
ا
.
***
قرآن کریم در آیات بیست و سوم و بیست و چهارم سورهي بقره با اشاره به اعجاز قرآن، مخالفان را به مبارزه فرا میخواند و با
اعلام شکست آنان، در مورد آتشِ آمادهي دوزخ هشدار میدهد و میفرماید:
23 . وَإِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَی عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِن مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ
و اگر از آنچه که بر بنده خود (: پیامبر) فرو فرستادیم در تردید هستید، پس اگر راست گویید سورهاي از همانندش بیاورید، و
صفحه 90 از 206
گواهانتان را که جز خدایند، فرا خوانید.
24 . فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوْا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ
و اگر (چنین) نکردید- و (هرگز) نخواهید کرد- پس [خود را] از آتشی حفظ کنید که هیزم آن مردم و سنگهاست در حالی که
براي کافران آماده شده است.
نکتهها و اشارهها:
1. پیامبر شخصی است که از طرف خدا میآید و سخن خدا را حکایت، و دستورات او را ابلاغ میکند. هر چند پیامبران افرادي
معصوم و پاك هستند، ولی از آنجا که ممکن است شیّادانی به دروغ ادعاي نبوّت کنند، خدا به
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 201
فرستادگانش معجزه میدهد تا گواه راستگویی و حقّانیّت آنها باشد.
2. پیامبران الهی هر کدام معجزهاي داشتند و معجزهي پیامبر اسلام قرآن است. آیات فوق منکران و مخالفان را به مبارزه و آوردن
مینامند. « تحدّي » یک سوره، همانند سورههاي آن، فرا میخواند، این مبارزهطلبی را
3. وقتی مخالفان قرآن در مبارزه شکست بخورند و نتوانند سورهاي همانند سورههاي قرآن بیاورند، همین عجز و ناتوانی آنان گواه
حقانیّت قرآن و آورندهي آن است و ثابت میکند که قرآن از سنخ کلام بشر نیست و سخن خداست.
4. قرآن کریم از جهات گوناگون معجزه است:
الف) قرآن داراي معارف بلند و عمیق و قوانین عالی است که توسط فردي درس ناخوانده آورده شده است.
ب) قرآن در طول بیست و سه سال در وطن و مسافرت و شهرها و جنگها بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمد، اما هیچ اختلاف
و تناقضی در آن نیست؛ در حالی که اگر از فکر انسان بود با تکامل علمی و روحی او سخنانش تغییر میکرد و گرفتار اختلاف
میشد.
ج) بلاغت و فصاحت قرآن در اوج و اعجازآمیز است؛ یعنی جملات آن رسا و گویاست، به طوري که طی هزار و چهارصد سال
«1» . گذشته، هیچ عربی نتوانسته است مثل آن را بیاورد
د) قرآن شامل اخبار غیبی است و در مواردي از وقایع آینده خبر داده است (مثل خبر پیروزي رومیان و داخل شدن پیامبر صلی الله
همچنین، اشارات علمی اعجازآمیز دارد، یعنی به مسائل علمی (همچون زوجیّت عام موجودات، «2» ؛( علیه و آله در مسجدالحرام
نیروي جاذبهي
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 202
اشاره کرده است که قرنها بعد از آن، «1» ( کرات آسمانی، لقاح ابرها، چینش مراحل خلقت انسان و حرکتهاي خورشید
دانشمندان علوم تجربی توانستند آن را کشف کنند.
ه) قرآن کتابی گویا، جاودانی، جهانی و روحانی است؛ یعنی نیاز به معرفی ندارد و خود با مردم سخن میگوید و زمان و مکان، آن
را کهنه نمیسازد و در هر زمان و مکانی سخن تازه و رهنمود دارد و قابل اجراست و معجزهاي روحانی و فرهنگی است و جنبهي
«2» . جسمانی و فناپذیر و گذرا ندارد
5. قرآن براي هر گروه از مخاطبان خود، اعجاز خاصی است؛ یعنی براي ادیبان اعجازِ ادبی است، براي متخصصان علوم و
قانوندانان و سیاستمداران، از جهت ویژهاي معجزه است و از نظر اخبار غیبی و عدم اختلاف و ... براي همهي مردم اعجاز به
«3» . حساب میآید
ده سوره » و بعد تخفیف میدهد و میفرماید «4» را بیاورند « مثل قرآن » 6. قرآن کریم گاهی از مخالفان و منکران میخواهد که
صفحه 91 از 206
و حتی از منکران «5» «. یک سوره همانند قرآن بیاورید » : بیاورید، باز هم تخفیف میدهد و در آیات فوق میفرماید « همانند قرآن
میخواهد که گواهان و دوستان خود را به کمک بطلبند و همگی دست به دست هم بدهند تا سورهاي همانند قرآن بیاورند.
اگر راست » : 7. این آیات نوعی مبارزهطلبی است؛ از این رو، بارها منکرانِ قرآن را تحریک میکند؛ یعنی گاهی به آنان میفرماید
میگویید یک
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 203
در آینده هم نمیتوانید همانندش » : و باز میفرماید «. قبلًا نتوانستید مانند قرآن بیاورید » : و گاهی میفرماید «. سوره همانند آن بیاورید
«. را بیاورید
آري، این تحریکها براي آن است که ناتوانی مخالفان و اعجاز قرآن را بهتر نشان دهد؛ و تاریخ اسلام نشان داده است که هر گاه
«1» . کسی اقدام به آوردن مثل قرآن کرده، شکست خورده است
این تعبیر یا اشاره به شدّت حرارت آتش دوزخ است «2» . 8. در این آیات بیان شده که هیزم آتش دوزخ از انسانها و سنگهاست
که سنگ و انسان را همچون هیزم شعلهور میکند و یا اشاره به بتهاست که در دوزخ میسوزند و یا اشاره به آتشی است که از
درون انسان و سنگ شعله میکشد، یعنی انرژيهاي نهفته در درون اتمهاست که اگر آزاد شود میتواند همه چیز را بسوزاند و
«3» . نابود سازد
«4» . البته این معانی منافاتی با همدیگر ندارند و مانعی ندارد که همهي این معانی مقصود آیه باشد
9. در این آیات اشاره شده که آتش دوزخ آماده است. این مطلب یا بدین معنا است که دوزخ هم اکنون آفریده شده و آمادهي
پذیرش کافران است و یا آتش دوزخ در باطن همین جهان آماده است، آتشی که در ذرّات وجود انسان و سنگهاست و در
حقیقت این آتش نتیجهي اعمال زشت انسان است که درون خود او شکل میگیرد و سر برمیآورد و دوزخ را تشکیل میدهد.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 204
آموزهها و پیامها:
1. قرآن معجزهاي شکستناپذیر است.
2. منکران و مخالفان قرآن را در طول تاریخ به مبارزه بطلبید.
3. سزاي مخالفت با قرآن، شکست و آتش دوزخ است.
4. آتش دوزخ از وجود خود انسانهاست.
5 .
ن
آ
ر
ق
د
ن
س
ي
ه
د
ن
ز
تی ن
ا
ق
ح
ی
ح
و
و
ت
وّ ب
ن
ت
س
ا
.
***
قرآن کریم در آیهي بیست و پنجم سورهي بقره به مؤمنان شایسته کردار در مورد نعمتهاي بهشتی مژده میدهد و با بیان
ویژگیهاي آنها میفرماید:
25 . وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِيْ مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُوْا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قَالُوا هَذَا الَّذِيْ رُزِقْنَا مِنْ
قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
و به کسانی که ایمان آوردهاند، و [کارهاي] شایسته انجام دادهاند، مژده ده، که باغهایی [از بهشت] براي آنان است که از زیر
این چیزي است که از پیش به ما روزي » : [درختان] ش نهرها روان است. هر گاه میوهاي از آن، به آنان روزي داده شود، میگویند
و از آن (روزي) به آنان داده شده، در حالی که همگون است؛ و در آن (باغهاي بهشتی) برایشان همسرانی پاکیزه «. داده شده بود
است در حالی که آنان در آنجا ماندگارند.
صفحه 92 از 206
نکتهها و اشارهها:
1. در این آیه به دو ویژگی افراد بهشتی اشاره شده است:
اول آنکه آنان مؤمنان به خدا، معاد و پیامبران هستند.
دوم آنکه آنان شایستهکردارند؛ یعنی آثار ایمان در کردار آنها تبلور یافته است.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 205
آري ایمان و عمل صالح شرط ورود به بهشت است و چنین افرادي وارد بهشت میشوند.
2. در این آیات به چند نعمت بهشتی و ویژگیهاي خاص آنها اشاره شده است:
الف) بوستانهایی که آب از زیر درختانش جاري است، یعنی بسیار باطراوت، با صفا و روحافزاست.
ب) بهشتیان از میوههاي متنوع و مشابه در بهشت برخوردارند که هر کدام از دیگري بهتر و زیباتر است.
ج) همسران پاك و پاکیزه در بهشت دارند که از هرگونه آلودگی به دورند.
د) نعمتهاي بهشتی ماندگار و جاویدان و فناناپذیراند؛ از این رو بهشتیان با خیالی آسوده از آنها استفاده میکنند.
3. در این آیه به یکی از مهمترین ویژگیهاي زن خوب اشاره شده، که همان پاکی و پاكدامنی است. در حدیثی از پیامبر صلی
الله علیه و آله حکایت شده است که:
از گیاهان سرسبزي که در مزبلهها میروید، بپرهیزید! برخی افراد عرض کردند: اي پیامبر! مقصود از این گیاهان چیست؟
«1» . حضرت فرمود: زن زیبایی که در خانوادهي آلودهاي پرورش یافته است
نهال نیک نروید مگر ز نیک درخت درخت نیک نخیزد مگر ز نیک نهال
چیست؟ «. این میوهها همان است که از قبل به ما داده شده است » : 4. مقصود از این جملهي بهشتیان که میگویند
مفسران در این مورد سه احتمال دادهاند:
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 206
الف) مقصود بهشتیان آن است که اعمال خوب ما در دنیا زمینهساز این نعمتها شده و اکنون بدین صورت ظاهر شده است.
ب) میوههاي بهشتی مشابه همدیگرند، از این رو، وقتی دوباره میوه میآورند، میپندارند همان میوهي قبلی است، در حالی که طعم
آن جدید است.
ج) میوههاي بهشتی شبیه میوههاي دنیاست ولی طعم آن عالیتر است؛ و شباهت به خاطر آن است که بهشتیان با آن میوهها نامأنوس
نباشند.
آموزهها و پیامها:
1. اگر میخواهید از نعمتهاي بهشتی برخوردار شوید، ایمان آورید و شایستهکردار باشید.
2. نعمتهاي بهشتی متنوع، مشابه و جاویدان است.
3. همسر نیکو آن است که پاكدامن باشد.
ا ن ب د ی ه ن . « ( 1 » 4 . تی ب ر ت ي ه ع م ا ج ی م لا س ا ا ر رب ق ی و ش ت ( و ر ا د ش ه ***
قرآن کریم در آیهي بیست و ششم سورهي بقره به مثالهاي حق قرآن و تأثیرات متفاوت آنها اشاره میکند و میفرماید:
26 . إِنَّ اللّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْ رِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَ ۀً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا
أَرَادَ اللّهُ بِهذَا مَثَلًا یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَیَهْدِي بِهِ کَثِیراً وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ
صفحه 93 از 206
در حقیقت خدا شرم نمیکند که به پشهاي و فراتر از آن مَثَلی بزند، و امّا کسانی که ایمان آوردهاند پس میدانند که آن [مَثَل]،
خدا از این مَثَل چه اراده کرده است؟ بسیاري » : حقیقتی از طرف پروردگارشان است، و امّا کسانی که کفر ورزیدند، پس میگویند
را با آن گمراه مینماید و بسیاري
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 207
در حالی که جز نافرمانبرداران را بدان گمراه نمیسازد. «. را با آن راهنمایی میکند
شأن نزول:
داستان نزول آیهي فوق را اینگونه حکایت کردهاند که پس از نزول مثالهاي قرآن (در مورد منافقان یا مشرکان)، منافقان گفتند
و در وحی بودن آیات قرآن تردید کردند. «. خدا برتر از آن است که چنین مثالهایی بزند »
«1» . آیهي فوق فرود آمد و به آنان پاسخ داد که مثالهاي قرآن حق است
نکتهها و اشارهها:
1. یکی از روشهاي تعلیم و تربیت، استفاده از مثالهاي مناسب است.
قرآن کریم مکرر از این روش براي بیان حقایق و تربیت و هدایت مردم استفاده کرده است.
مثال مناسب چند فایده و نتیجه دارد:
اول آنکه حقایق نامحسوس و علمی را به صورت محسوس مجسّم میکند، در نتیجه، مطالبی را که دانشپژوهان به سختی درك
میکنند براي آنان زودفهم و آسانفهم میسازد، و نیز مطالب علمی پیچیده را براي عموم مردم ساده میسازد.
دوم آنکه مثالهاي جالب و زیبا تأثیر زیادي بر روح و روان انسان دارد و او را به عمل تشویق میکند و گاهی بهانهتراشیهاي افراد
لجوج را خاموش میسازد.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 208
و براي نشان دادن ضعف تکیهگاههاي بتپرستان از مثال خانهي «1» ، 2. قرآن کریم، براي نشان دادن ناتوانی مشرکان از مثال مگس
«3» و براي نشان دادن حیرت و سرگردانی منافقان، به شب تاریک و رعد و برق و رگبار مثال زده است «2» عنکبوت استفاده کرده
و ...
از این روست که در آیهي فوق میفرماید: خدا شرم ندارد که هر گونه مثالی بزند و حتی به حیوان کوچکی مثل پشه یا ریزتر از آن
تا حقایق را روشن سازد. «4» ، یا بزرگتر از آن
آري بیان حقایق به وسیلهي مثالهاي حق، نه تنها شرم ندارد، بلکه نوعی هنرنمایی در سخن گفتن است.
موجود ریزي است که ساختمان بدنش ظرافتهاي زیادي دارد این حیوان کوچک همان اندامهایی را دارد که حیوان « پشه » .3
بزرگی چون فیل دارد، حتی خرطوم او همچون خرطوم فیل، توخالی، و همچون سرنگ، باریک و مکنده است. حواس پشه
فوقالعاده حسّاس است و خطرها را بهخوبی درك میکند. آري، پشه و اندام ریز و ظریف او نشانههایی از قدرت و علم خداست
که مثال زدنی است.
4. در این آیه بیان شده که مؤمنان میدانند مثالهاي الهی، حق و از طرف پروردگار است. حق بودن مثال به آن است که حقایق را
بهخوبی روشن
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 209
«1» . میسازد و مثال دروغین و غیرمنطبق با واقع نیست، بلکه اگر در آن دقت شود، انسان را به حق میرساند
خداست؛ یعنی وسیلهاي براي پرورش و هدایت و راهنمایی انسانهاست. « ربوبیت » مثالهاي قرآن جلوهاي از
صفحه 94 از 206
5. کافران افرادي بهانهجو و بهانهتراشاند، از این رو، به جاي آنکه در مثالهاي حقّ خدا دقت کنند و مقصود را دریابند، ایراد
میگیرند و تردید میکنند و میگویند: مقصود خدا از این مثالها چیست؟ این مثالها براي گروهی هدایتگر و براي گروهی
«2» . گمراه کننده است
6. در این آیه اشاره شده که هدایت و گمراهی به خود انسان و مسیري که انتخاب میکند بستگی دارد؛ یعنی کردار و عقاید و
مسیر فکري و عملی انسان زمینهساز پذیرش هدایت یا گمراهی است وگرنه کسی در پیمودن راه گمراهی مجبور نیست. اگر انسان
مسیر ایمان و حق را انتخاب کند، در اثر توجه به آیات قرآن، هدایت بیشتري مییابد ولی اگر نافرمانی نماید و مسیر فسق و کفر را
انتخاب کند و به کژراهه برود، هر چه بیشتر آیات الهی را بشنود لجاجت بیشتري میکند و گمراهتر میشود.
باران که در لطافت طبعش ملال نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس
در اصل به معناي خارج شدن هسته از درون خرماست؛ سپس به کسانی که از مسیر حق خارج شدند و به نافرمانی خدا و « فسق » .7
گفته شد؛ از این رو کافران، منافقان و گناهکاران، افرادي نافرمانبردار و فاسق هستند. « فاسق » گناه روي آوردند
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 210
آموزهها و پیامها:
1. یکی از روشهاي تربیتی مفید، استفاده از مثالهاي مناسب است.
2. خدا از مثالزدن به حق شرم نمیکند (شما نیز از بیان حقایق شرم نکنید).
3. مثالهاي قرآن، جلوهاي از ربوبیت خداست که به حق رهنمون میشود.
4. مثال مناسب آن است که حقنمون بوده، فایدهي تربیتی و پرورشی داشته باشد.
5. واکنشهاي مردم در برابر مثالهاي قرآنی متفاوت است و کافران در برابر آن بهانه و ایراد میگیرند.
6. افراد نافرمانبردار زمینهي بهرهوري از مثالهاي قرآنی را در خود از بین میبرند و گمراه میشوند.
7 .
ر
د
ي
ا
ه
ت
ف
ا
ر
ظ
تا د
و
ج
و
م
ز
ی
ر
(
ن
و
چ
م
ه
ه
ش
پ
،
)
ت
ق
د
د
ی
ن
ک
ه
ک
ی
ن
د
ز
ل
ا
ث
م
ت
س
ا
.
***
قرآن کریم در آیهي بیست و هفتم سورهي بقره به ویژگیهاي فاسقان و زیانکاري آنان اشاره میکند و میفرماید:
27 . الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُوْلئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ
(همان) کسانی که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن میشکنند و آنچه را خدا به پیوستنش فرمانداده، میگسلند، و در زمین
فساد میکنند تنها آنان زیانکارند.
نکتهها و اشارهها:
1. در این آیه به چهار ویژگی فاسقان اشاره شده است که عبارتاند از:
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 211
پیمان شکنی، قطعگرایی، فسادگري و زیانکاري. البته سرچشمهي این ویژگیها فسق و نافرمانی آنان نسبت به خداست؛ یعنی اگر
کسی از دایرهي بندگی خدا دور شد، گرفتار پیمانشکنی، قطع روابط و فساد میشود و زیانکاري فاسقان نیز نتیجهي آن سه ویژگی
است.
2. فاسقان کدام پیمان را میشکنند؟
انسان داراي فطرت توحیدي و عشق به کمال است که نوعی پیمان تکوینی با خداست؛ یعنی خدا در نهاد او نیرو و شعور مخصوصی
قرار داده که میتواند راه راست را پیدا کند و خود را با آن هماهنگ سازد؛ این پیمان به زبان آفرینش است هر کس خلاف آن
صفحه 95 از 206
حرکت کند و راه کفر و فسق را در پیش گیرد، در حقیقت پیمان فطري خود با خدا را شکسته است؛ از این رو در آیات دیگر
«2» . یاد شده است « میثاق » و در نهج البلاغه نیز از فطرت انسان به عنوان «1» قرآن، پیروي نکردن از شیطان را عهد الهی دانسته
ولی مانعی ندارد که همهي اینها «3» ؛ برخی مفسران نیز برآناند که مقصود از عهد، همان وحی، کتاب آسمانی و عقل است
مقصود باشد.
3. مقصود از چیزي که انسان باید وصل کند ولی فاسقان آن را قطع میکنند چیست؟
معناي آیه وسیع است و شامل همهي پیوندهاي اجتماعی، ارتباط با رهبران الهی و رابطه با خدا میشود و رابطهي خویشاوندي نیز
یکی از مصداقهاي آن است. همانطور که رابطه با امام علی و دیگر امامان علیهم السلام نیز از مصداقهاي بارز آن است که در
آري هدف خدا، پیامبران و رهبران الهی، وصل است. «4» . احادیث به آنها اشاره شده است
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 212
ز واحدهاي کوچکی همچون خانواده و عشیره و امت تشکیل شده است. اسلام براي تقویت مسلمانان و عظمت آنان دستور میدهد
که روابط خانوادگی، خویشاوندي و رابطه با رهبران الهی را محکم کنید و نگسلید تا تمام اجزا و واحدهاي اجتماع بشري با هم
مرتبط و هماهنگ باشند.
6. فسادگري یکی از ویژگیهاي فاسقان نافرمانبردار است. آري، کسی که از حوزهي بندگی خدا خارج شود، به حوزهي بندگی
شیطان و هواي نفس میرود که نتیجهاي جز گناه و ستم و تجاوزگري و فساد ندارد. انسانی که هدفش کمال انسانی و رسیدن به
خدا نیست، به دنبال سود و لذت شخصی است و در این راه دست به هر کاري میزند.
7. فاسقان زیانکارند، چرا که سرمایههاي مادي و معنوي خود را مصرف میکنند ولی به کمال و سعادت نمیرسند، آري، آنان جز
زیان درو نمیکنند و در مقایسهي آنان با مؤمنان، میبینیم که فقط فاسقان زیانکارند.
آموزهها و پیامها:
1. فاسقان را از عهدشکنی، قطعگرایی و فسادگري مستمر بشناسید.
2. عهدشکنی، قطع روابط اجتماعی و فسادگري، جز زیانکاري نتیجهاي ندارد و فاسقان به خود ضرر میزنند.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 213
3. پیام دین حفظ و تحکیم روابط اجتماعی و خویشاوندي است.
4 .
ا
م
ش
ی
ن
ا
م
ی
پ
(
ي
ر
ط
ف
)
ا
ب
ا
د
خ
د
ی
ر
ا
د
ه
ک
د
ی
ا
ب
ن
ن
آ
ا
ر
د
ی
ن
ک
ش
ب
.
***
قرآن کریم در آیهي بیست و هشتم سورهي بقره به مراحل پنج گانهي سیر تکاملی انسان اشاره میکند و میفرماید:
28 . کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَکُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
چگونه خدا را انکار میکنید و حال آنکه مردگانی بودید و شما را زنده کرد، سپس شما را میمیراند، سپس شما را زنده میکند.
سپس فقط به سوي او باز گردانده میشوید.
نکتهها و اشارهها:
1. این آیه به پنج مرحلهي سیر تکاملی بشر اشاره میکند که از نقطهي صفر شروع میشود و تا بینهایت ادامه مییابد:
الف) انسانها نخست عناصري مرده، همچون خاك و سنگ بودند.
ب) در مرحلهي دوم موجوداتی زنده شدند.
ج) آنگاه در دنیا زندگی میکنند تا اینکه میمیرند.
صفحه 96 از 206
د) آنان در برزخ یا رستاخیز دوباره زنده میشوند.
ه) آنان فقط به سوي خدا بازگردانده شده، با عذاب یا نعمتهاي الهی روبهرو میشوند.
2. پدیدهي حیات یکی از پیچیدهترین مسائل بشر است که هنوز علم بشر معماي آن را نگشوده و یکی از نعمتهاي الهی است که
نشان دهندهي قدرت و علم بیکران خداست.
کسی که پدیدهي حیات انسانی را بهخوبی بشناسد، بیتردید میفهمد که این نعمت از ناحیهي خود او نیست؛ و به علم و قدرت
الهی اعتراف میکند
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 214
«1» . و کفر نمیورزد، در غیر این صورت نعمتهاي الهی را ناسپاسی کرده و سزاوار سرزنش و توبیخ است
3. مرگ انسانها نشان دهندهي آن است که انسان جاویدان نیست و حیات او در دست دیگري است که هرگاه بخواهد به او جان
میدهد و هرگاه بخواهد جانش را میگیرد؛ آري، مرگ انسان نیز نشانهي قدرت پروردگار اوست.
4. مرگ انسان به معناي تعطیل سیر تکاملی انسان و توقف او نیست.
خدایی که یک بار انسان را زنده ساخت، میتواند بار دیگر در برزخ یا رستاخیز او را زنده نماید و در صحنهي قیامت حاضر سازد
و به حساب او رسیدگی کند و نیکوکاران را به نعمتهاي بهشت، رهنمون شود و بدکاران کافرکیش را به عذاب دوزخ بسپارد.
از جمادي مُردم و نامی شدم و ز نما مُردم به حیوان سرزدم
مردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم؟ کی زمُردن کم شدم؟
5. در رستاخیز همگان فقط به سوي خدا بازگردانده میشوند و به ملاقات او میروند؛ یعنی همهي انسانها مسیر تکاملی خویش را
از صفر شروع میکنند و به سوي بینهایت، یعنی ذات پاك پروردگار رهسپارند، لیکن هر گروه، براساس کردار و عقاید خویش،
به سوي عذاب الهی یا نعمتهاي بهشتی او میروند.
6. برخی از مفسران از آیهي فوق استفاده کردهاند که قرآن دو مرگ و دو حیات براي انسان برمیشمارد؛ پس این آیه، تناسخ
(بازگشت مکرر ارواح به
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 215
«1» . بدنهاي دیگران) را نفی میکند
7. برخی از مفسران این آیه را اشاره به حیات دنیوي و برزخی میدانند؛ یعنی انسان یک بار در دنیا زنده میشود و بار دیگر، پس
از مرگ، در برزخ (فاصلهي بین دنیا و رستاخیز) زنده میشود و صبر میکند تا رستاخیز بر پا شود و همگی به سوي عذاب یا
«2» . نعمتهاي بهشتی خدا بازگردانده میشوند
آموزهها و پیامها:
1. با مطالعه در مراحل پنج گانهي سیر تکاملی خویش خداشناس شوید.
2. مرگ و حیات از نعمتها و نشانههاي خداست.
3. هر کس پاس نعمتهاي الهی را نگاه ندارد و کفر ورزد سزاوار سرزنش و توبیخ است.
4. حرکت تکاملی شما از صفر شروع میشود و به سوي خداي بینهایت ادامه مییابد.
5 .
ت
ش
گ
ز
ا
ب
ا
م
ش
ط
ق
ف
ه
ب
ي
و
س
(
ا
ه
ت
م
ع
ن
ا
ی
ي
ا
ه
با ذ
ع
)
ت
س
ا
د
خ
(
سپ د
و
خ
ا
ر
ي
ا
رب ن
آ
ز
و
ر
ه
د
ا
م
آ
د
ی
ز
ا
س
و
ر
ف
ک
د
ی
ز
ر ون .
)
***
قرآن کریم در آیهي بیست و نهم سورهي بقره انسان را هدف آفرینش معرفی میکند و با اشاره به آسمانهاي هفتگانه و علم
صفحه 97 از 206
بیکران الهی میفرماید:
29 . هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَکُم مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَي إِلَی السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 216
او کسی است که همه آنچه در زمین است را براي شما آفرید، سپس به آسمان پرداخت، و آنها را [بصورت] هفت آسمان مرتب
نمود و او به هر چیزي داناست.
نکتهها و اشارهها:
در آیهي «1» . 1. در آیات زیادي از قرآن اشاره شده که خدا روز و شب و دریا و خورشید و ماه را در خدمت انسان قرار داده است
فوق نیز بر این مطلب تأکید شده که آنچه در زمین است، از معادن، گیاهان، حیوانات و انواع نعمتها، براي انسان آفریده شده
است؛ آري، انسان گل سرسبد هستی و هدف آفرینش جهان است.
2. در نزد خدا انسان ارجمندترین موجود است و همهي جهان را براي خدمت به او آفریده است. برخی انسانها این مقام و ارزش را
میشناسند و خداشناستر میشوند و از نعمتهاي الهی در راستاي تکامل خویش استفاده میکنند اما برخی انسانها نیز ناسپاسی
میکنند و قدر خود را نمیشناسند و با سوء استفاده از نعمتهاي الهی، به کژراهه میروند؛ البته هدف نهایی آفرینش، گروه اول
هستند نه گروه دوم، هر چند هر دو گروه از نعمتهاي الهی استفاده میکنند.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آري و به غفلت نخوري
همه از بهر تو سر گشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبري
در حالی که در «2» ، 3. چرا در این آیه، نخست به آفرینش نعمتهاي زمینی سپس به آفرینش و تدبیر آسمانها اشاره شده است
آفرینش کرات
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 217
آسمانی و زمین، مقدم بودن زمین معنا ندارد؟ مفسران در تبیین این مطلب گفتهاند تقدیم و تأخیر همیشه زمانی نیست، بلکه گاهی
«1» . به معناي تأخیر در بیان است
البته مانعی ندارد که به معناي تأخیر در رتبه یا ساماندهی هم باشد؛ یعنی از آنجا که مقام زمین، به خاطر وجود انسان، بالاتر از
مقام آسمانهاست، زمین را مقدم آورده است.
در معانی زیر به کار « سماء » به معناي جهت پایین است، اما در قرآن واژهي « ارض » و «2» در اصل به معناي جهت بالا « سماء » .4
میرود:
«3» ؛ الف) جهت بالا
«4» ؛ ب) جوّ اطراف زمین که از آنجا باران میبارد
«5» ؛ ج) کرات آسمانی و یا جایگاه آنها
«6» . د) آسمان معنوي، یعنی مراتب عالی وجود
اما در آیهي فوق ممکن است به معناي دوم یا سوم باشد.
چیست؟ « هفت آسمان » 5. مقصود از
به معناي کثرت باشد، یعنی در جهان آسمانها و کرات زیادي وجود دارد؛ و یا عدد واقعی باشد، یعنی هفت « هفت » ممکن است
آسمان وجود دارد که آنچه از ستارگان، سیارات و کهکشانها میبینیم آسمان اول است و
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 218
صفحه 98 از 206
و یا منظور آن است که جوّ زمین و هواي متراکم آن، از طبقات «1» ؛ آسمانهاي دیگري نیز وجود دارند که هنوز کشف نشدهاند
«2» . هفتگانه یا طبقات زیادي تشکیل شده است
6. خدا از همه چیز آگاه است اما علم او حضوري است؛ یعنی همه چیز از خدا و معلول اوست، پس در نزد خدا حاضر است و او بر
همه چیز احاطه دارد؛ و همین علم او پایه و اساس تدبیر و آفرینش اوست.
آموزهها و پیامها:
1. هدف آفرینش جهان، خدمت به انسان است و انسان گل سرسبد هستی است.
2. جهان و آفرینش هدفمند است (و بیهوده و باطل نیست).
3. با مطالعه در آفرینش موجودات در صحنهي زمین و آسمان، و هدفمندي آنها خداشناس شوید.
4. تدبیر و ساماندهی آسمانها (ي هفتگانه یا کرات و کهکشانهاي زیاد) به دست خداست.
5 .
ا
ب
ي
ه
ع
ل
ا
ط
م
ن
ا
ه
ج
،
ي
ر
گ
ش
ن
ی
ر
ف
آ
،
ی
ه
د
ن
ا
م
ا
س
و
ر
ی
ب
د
ت
ن
آ
،
س
ا
ن
ش
ا
د
خ
د
ی
و
ش
و
ه
ب
م
ل
ع
ن
ا
ر
ک
ی
ب
ی
ه
ل
ا
ی
پ
د
ی
ر
ب
.
***
قرآن کریم در آیهي سیام سورهي بقره به جایگاه بلند انسان در زمین و پرسش فرشتگان در مورد فسادگري و خونریزي او و بیان
عبادتگري خودشان و پاسخ اجمالی خدا به آنان اشاره میکند و میفرماید:
30 . وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَۀِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الَأرْضِ خَلِیفَۀً قَالُوا أتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 219
یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ
«. در حقیقت من در زمین، جانشینی [: نمایندهاي] قرار میدهم » : (و یاد کن) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان فرمود
آیا در آن کسی را قرار میدهی که در آن فساد کند و خونها بریزد؟ در حالی که ما به ستایش تو تنزیه » : (فرشتگان) گفتند
«. در واقع من آنچه را که [شما] نمیدانید، میدانم » : پروردگار) گفت ) «. میگوییم، و تو را پاك میشماریم
نکتهها و اشارهها:
1. در آیهي فوق و آیات بعد، ماجراي گفتوگوي پروردگار با فرشتگان و آدم بیان شده است؛ خلاصهي داستان این است که:
خدا موجوداتی به نام فرشته آفریده بود که به عبادت او مشغول بودند، سپس موجود دیگري به نام انسان آفرید تا او را جانشین خود
در زمین گرداند و جایگاه علمی او را به فرشتگان نشان داد و آنان در برابر او کرنش کردند.
2. در مورد گفتوگوي خدا با فرشتگان چند نکتهي مهم وجود دارد:
اول آنکه این ماجرا حقیقی است و به صورت خاص و متناسب با ظرف وجودي آنان اتفاق افتاده است و داستانی خیالی یا غیر
واقعی نیست.
دوم آنکه شخص آدم علیه السلام در این ماجرا نماینده و الگوي بشریت است، پس، مثلًا کرنش فرشتگان در برابر او به معناي
کرنش همهي فرشتگان در برابر انسانیت است؛ از این رو، این ماجرا یک نمونه و الگوست.
و در اینجا مقصود جانشینی انسان براي خدا در زمین است، یعنی انسانهاي شایسته «1» به معناي جانشین است « خلیفه » 3. واژهي
نماینده
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 220
«1» . و جلوه و الگو و حجّت خدا در زمین هستند
4. انسان همواره در وجود خود این حقیقت را احساس میکند که جانشین و خلیفهي خدا در زمین است و این مطلب عامل حرکت
صفحه 99 از 206
آري، اعلام این جانشینی به انسان، میتواند تغییرات مثبتی را در زندگی و «2» . و تلاش او در جهت کمال و مسیر الهی میشود
روحیات او ایجاد کند و احساس مسئولیت او را بیشتر سازد و توجه به این مقام الهی و کرامت انسانی، در تربیت اخلاقی انسان
بسیار مؤثر است.
تو شاه تخت وجودي چه جاي توست اینجا خلیفه زادهي گلشن نشین و در خاشاك؟
5. فرشتگان از کجا متوجه شدند که انسان خونریز و فسادگر است؟
فرشتگان میدانستند که انسان در زمین مادي قرار داده میشود و ماده به خاطر محدودیتی که دارد محل نزاع و تزاحم است پس
موجب فساد و خونریزي میشود؛ یا از سوابق مخلوقات قبلی که در زمین میزیستند به این مطلب پی بردند و یا اینکه خدا فرشتگان
را از سرنوشت و آیندهي انسانها با خبر ساخت.
6. فرشتگان سه ویژگی براي خودشان برشمردند:
هستند، یعنی خدا را از هرگونه نقص منزّه میشمارند. «3» الف) اهل تسبیح
ب) اهل حمد و ستایش خدا هستند.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 221
ج) اهل تقدیس هستند، یعنی خدا را پاك و مقدّس میشمارند، یا اینکه خود وجامعه و زمین را از فساد و فسادگران پاك
«1» . میسازند
7. فرشتگان دریافته بودند که هدف آفرینش انسان عبادت است، از این رو، گفتند ما اهل عبادت هستیم و اهل فساد و خونریزي
هم نیستیم، در حالی که برخی انسانها نه تنها عبادت نمیکنند، اهل فساد و خونریزي نیز هستند، پس ما فرشتگان براي جانشینی
خدا سزاوارتریم.
8. خداي متعال دو پاسخ اجمالی و تفصیلی به فرشتگان داد که پاسخ تفصیلی در آیات بعد میآید، اما پاسخ اجمالی آن بود که
او میداند که از نسل این انسان افرادي همچون نوح علیه السلام، ابراهیم علیه السلام، «. خدا چیزهایی میداند که شما نمیدانید »
موسی علیه السلام، عیسی علیه السلام و محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام به وجود خواهند آمد که گلهاي
سرسبد آفرینشاند و افرادي در بین انسانها تربیت میشوند که عاشقانه خدا را میپرستند و جان و مال خود را در راه او فدا
میکنند و یک ساعت تفکر آنان با سالها عبادت فرشتگان برابري میکند.
او میدانست که عبادت فرشتگان در برابر عبادت انسانها ارزش کمتري دارد؛ چرا که فرشتگان شهوت و خشم ندارند و تحت تأثیر
وسوسههاي شیطانی قرار نمیگیرند و معصوم و فرمانبردار هستند، اما انسانها در محاصرهي شهوات و شیطان هستند، پس اگر در
این مبارزه پیروز شوند و به عبادت و بندگی خدا روي آورند ارزش بیشتري دارد. آري، اطاعت این موجودات طوفان زده کجا و
عبادت آن ساحلنشینان سبکبار کجا؟!
9. خدا، خود، انسان را از میان موجودات برگزیده و به مقام خلیفۀ اللّهی نصب کرده است و این افتخار بزرگی براي انسان است و
باید ارزش آن را درك نماید و به نحوي زندگی کند و مسیري را برود که برتر از فرشتگان گردد تا
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 222
سپاس این نعمت و لطف الهی را به جاي آورده باشد.
10 . خدا میدانسته که برخی انسانها ممکن است به فساد و خونریزي بپردازند ولی با این حال مجموع انسانها را بر مجموع
فرشتگان ترجیح داد؛ چرا که در میان این انسانها افرادي پرورش مییابند که شایستهي مقام خلافت اللهی هستند، پس ارزش آن
همه خسارت را دارد.
صفحه 100 از 206
آري، باغبانی که باغچهي گل پرورش میدهد، میداند که علفهاي هرز و زیانآور نیز از آب و خاك و هواي باغچه استفاده و
رشد میکنند، ولی هدف او گلهاي زیبا و خوشبوست؛ از این رو، وجود برخی علفهاي هرز را نیز تا مدّتی تحمّل میکند.
آموزهها و پیامها:
1. شما به مقام جانشینی و نمایندگی خدا در زمین انتخاب شدهاید (پس ارزش و جایگاه خود را پاس بدارید).
2. به دیگران فرصت آزاداندیشی، اظهار نظر و گفتوگوي حقطلبانه بدهید.
3. خدا انسان را بر فرشتگان ترجیح داده و برگزیده است (پس مقام انسان از فرشته برتر است).
4. خدا از فسادگري و خونریزي برخی انسانها اطلاع دارد، ولی به خاطر امتیازات ارزشمندي که در وجود انسانها میبیند، آنها را
برموجودات دیگر ترجیح میدهد.
«1 . » 5 . ت د ا ب ع ا ه ن ت ر ا ی ع م ي ر ت رب تا د و ج و م ت س ی ن ، ه ک لب م ل ع ز ی ن ز ا ي ا ه ر ا ی ع م ي ر ت رب ت س ا ***
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 223
قرآن کریم در آیات سی و یکم تا سی و سوم سورهي بقره به آموزش آدم و آزمایش فرشتگان به وسیلهي آن اشاره میکند و
میفرماید:
31 . وَعَلَّمَ آدَمَ الَأسْماءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلَائِکَۀِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ
اگر راست گویید، نامهاي ایشان را به من » : و [خدا] همه نامها را به آدم آموخت؛ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و گفت
«. خبر دهید
32 . قَالُوا سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ
«. منزّهی تو! ما هیچ دانشی جز آنچه به ما آموختهاي نداریم، [چرا] که تنها تو دانا [و] فرزانهاي » : (فرشتگان) گفتند
33 . قَالَ یَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَّکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنْتُمْ
تَکْتُمُونَ
آیا به شما » : و هنگامی که [آدم] آنان را به نامهایشان خبر داد، (خدا) گفت «. اي آدم! آنان را به نامهایشان خبر ده » : [خدا] فرمود
«. نگفتهام که من نهان آسمانها و زمین را میدانم؟! و (نیز) آنچه را آشکار میکنید و آنچه را همواره پنهان میداشتید، میدانم
نکتهها و اشارهها:
1. در این آیات صحنهاي از امتحان آدم علیه السلام و فرشتگان به تصویر کشیده شده که آدم علیه السلام در آن پیروز شد، ولی
فرشتگان موفق نشدند و بار دیگر برتري انسان بر فرشتگان روشن شد.
2. آزمایش فرشتگان و آدم، یک ارزیابی علمی بود؛ یعنی آنان را در برابر نامها (و حقایق و اسرار و علوم هستی) قرار دادند و
انسان به خاطر ظرف وجودي وسیع خود آنها را آموخت و بیان کرد، ولی فرشتگان به خاطر ظرف وجودي محدود خود نتوانستند
پاسخ پرسشهاي علمی را تهیه کنند و در امتحان شکست خوردند.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 224
در این آیات چیست؟ « نامها » 3. مقصود از
در این مورد چند احتمال دادهاند:
«1» . الف) در احادیثی آمده است که مقصود از این نامها همان نامهاي رهبران الهی و حجتهاي اوست
«2» . ب) در احادیث دیگري آمده که مقصود از نامها، زمینها، کوهها، درهها و همهي موجودات است
صفحه 101 از 206
ج) منظور از این نامها، همان استعداد نامگذاري چیزهاست که خدا به انسان عطا فرموده است و براساس همین نامگذاري است که
«3» . علوم بشر شکل میگیرد و نسل به نسل منتقل میشود
د) منظور اعطاي معانی و مفاهیم و مسمّاي این نامها به آدم علیه السلام بوده است که همان علوم و اسرار مربوط به آفرینش و
«4» . موجودات است؛ پس مقصود، منابع و خزاین چیزهاست، نه صرف لغات
ه) آموزش نامها، کنایه از قدرت شناخت حقایق و آثار چیزهاست که خدا در نهاد انسان قرار داده و تنها انسان چنین توانی دارد و با
استفاده از این توانایی در اسرار جهان میاندیشد و تمام اکتشافات و اختراعات علمی بشر نیز نتیجهي همین مطلب است. (م)
و) مقصود همان حقایق غیبی عالم است که نشانهي خدا هستند؛ حقایقی که باشعور و عاقل و خزاین چیزهاي جهان هستند و نزد
«5» . خدا ذخیرهاند
البته این معانی با همدیگر منافاتی ندارند و جمع آنها مشکل نیست و
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 225
همهي این معانی میتواند مقصود آیه باشد، هر چند احتمال پنجم جالبتر است.
4. برخی مفسران برآناند که خداي متعال این علوم را به صورت تکوینی به انسان آموخت؛ یعنی در نهاد و وجود او قرار داد و در
یعنی استعداد فهم این نامها و اسرار «2» ؛ همانطور که بیان را به صورت تکوینی به انسان تعلیم داد «1» ؛ مدت کوتاهی بارور ساخت
و علوم را در فطرت و سرشت انسان قرار داد.
5. آیا اگر خدا آن علوم و نامها را به فرشتگان یاد میداد آنها نیز نمیتوانستند مثل آدم بیاموزند و در آزمایش موفق شوند؟
تفاوت فرشتگان با انسان در این بود که انسانها ظرفیت وجودي بیشتري داشتند؛ از این رو این نامها و علوم در ظرف وجودي
آنان قرار گرفت و بارور شد، ولی فرشتگان چون براي اهداف دیگري آفریده شده بودند، ظرفیت خاصی داشتند که آمادهي
پذیرش این همه علوم و اسرار نبود؛ به عبارت دیگر علوم انسانها با تفکر و خلاقیت افزایش مییابد، اما علوم فرشتگان مثل رایانه با
حافظهي محدودي است که هر چه به او میدهند بازمیگوید و هنگامی که در این آزمایش معلوم شد که آنان ظرفیت علوم و اسرار
نامها را ندارند و از انسان برتر و شایستهتر به خلافت نیستند، بهخوبی این حقیقت را پذیرفتند و تسلیم شدند.
به کار رفته است که بالاتر از آموزش « عرضه » به کار رفته، اما براي فرشتگان تعبیر « تعلیم » 6. در این آیات براي آموزش انسان تعبیر
است، همانطور که نوار آموزشی با فیلم آموزشی تفاوت دارد؛ پس ممکن است گفته شود که فرشتگان نتوانستند چیزي را که به
صورت صدا و تصویر به آنان عرضه شد دریابند، در حالی که انسان با آموزش نازلتري آنها را دریافت و این برتري
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 226
انسان را نشان میداد.
آن است که فرشتگان، در دل، خود را شایستهتر از « چیزي که فرشتگان مخفی میکردند » 7. برخی مفسران برآناند که مقصود از
انسان براي جانشینی خدا در زمین میدانستند و این مطلبی بود که در آیهي قبل بدان اشاره شد، اما تصریح نکردند.
برخی دیگر برآناند که آیه به ابلیس اشاره دارد که در صف فرشتگان قرار داشت و تصمیم داشت در برابر انسان سجده نکند، ولی
«1» . این مطلب را در دل پنهان میکرد
این احتمال نیز هست که این آیه به علم وسیع الهی و قلمرو بیکران آن در امور آشکار و پنهان اشاره داشته باشد، همانطور که به
و لازمهي این سخن آن نیست که حتماً چیز مخفی وجود « ما همه چیز پنهان و آشکار شما را میدانیم » مخاطب خود میگوییم
داشته باشد؛ البته مانعی ندارد که هر سه مطلب مقصود آیه باشد.
آموزهها و پیامها:
صفحه 102 از 206
1. با ارزیابی علمی، شایستگی و برتري افراد را ثابت کنید.
2. ظرفیت علمی و معلومات افراد، معیار برتري آنها در انتصاب به پست و مقام است.
3. دانشمندترین افراد را براي جانشینی خدا و رهبري و خلافت در زمین برگزینید.
4. ظرفیت علمی انسان از فرشتگان بیشتر است.
5. خدا نامها (و علوم و اسراري) را در نهاد انسان به ودیعت نهاده است.
6. در هنگام شکست علمی (تکبّر نورزید) برتري علمی دیگران را بپذیرید و اعتراف کنید (که این روش فرشتهخویان است).
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 227
7 .
م
ا
ی
پ
ز
ی
م
آ
ر
ا
د
ش
ه
ي
ه
ی
آ
ی
س
و
م
و
س
ن
آ
ت
س
ا
ه
ک
م
ل
ع
ا
د
خ
ن
ا
ر
ک
ی
ب
ت
س
ا
(
سپ ا
م
ش
د
ی
ن
ا
و
ت
ی
م
ن
ي
ز
ی
چ
ا
ر
ز
ا
و
ا
ی
ف
خ
م
د
ی
ز
ا
س
.
)
***
قرآن کریم در آیهي سی و چهارم سورهي بقره به کرنش فرشتگان در برابر آدم و نافرمانی شیطان اشاره میکند و میفرماید:
34 . وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَۀِ اسْجُدُوْا لآِدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَی وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ
و (همگی) سجده کردند، جز ابلیس که سر باز زد، و تکبّر «. براي آدم سجده کنید » : و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان فرمودیم
ورزید در حالی که از کافران شد.
نکتهها و اشارهها:
در یک نگاه ابتدایی به آیات سورهي بقره به نظر «1» . 1. در آیات متعدد قرآن جریان کرنش فرشتگان در برابر آدم بیان شده است
میآید که سجدهي فرشتگان در برابر آدم، پس از آزمایش آنان و ظاهر شدن برتري علمی آدم بود، اما از آیات دیگر قرآن استفاده
میشود که فرشتگان بلافاصله پس از آفرینش انسان دستور یافتند که بر آدم سجده کنند.
2. در اینجا این پرسش مطرح میشود که اگر سجده براي غیر خدا جایز نیست، چرا فرشتگان بر آدم سجده کردند؟ باید گفت که
سجده بر دو گونه است: اول سجدهي پرستش، یعنی به خاك افتادن به قصد تقرّب که مخصوص خداست و براي دیگران حرام
بلکه شرك است؛ و دوم، سجدهي خضوع که همان کرنش در برابر دیگران، بدون قصد تقرّب است که اگر در راستاي دستورهاي
الهی باشد مانعی ندارد؛ و سجدهي فرشتگان از نوع دوم
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 228
نافرمانی و کفر است. تفاوت فرشتگان و ابلیس در این جریان آن بود که فرشتگان پرسش خود را در مورد برتري آدم مطرح کردند
و پس از شنیدن پاسخ خدا، تسلیم شدند لجاجت و تکبّر و سرکشی نکردند، ولی ابلیس به تکبّر و سرکشی روي آورد و کافر شد.
آري، تکبّر در
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 229
مقابل حق، انسان را به کفر میکشاند.
6. شیطان قبل از صدور فرمان الهی در مورد سجده بر آدم، راه خود را از مسیر فرشتگان جدا کرده بود و شاید در درون، تصمیم به
چون قبل از آن اهل «2» ؛ البته این احتمال نیز هست که از لحظهي صدور فرمان الهی کافر شده باشد «1» . نافرمانی و کفر داشت
«3» . عبادت بود و به همین سبب هم در صف فرشتگان قرار داشت
برخی از مفسران نیز نوشتهاند که کفر در این آیه به معناي کفر عملی است نه کفر اعتقادي. ابلیس روحیهي کفرآمیز داشت؛ یعنی
«4» . نتیجهي نافرمانی او در نهایت کفر میشد
7. در آیات پیشین بیان شد که برتري انسان به خاطر علم اوست و در برخی احادیث اشاره شد که سجدهي فرشتگان بر آدم به خاطر
صفحه 103 از 206
«5» . وجود رهبران الهی (همچون پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام) در نسل اوست
آري، هم خود آدم علم به نامها (و حقایق و اسرار و علوم هستی) داشت و هم فرزندانی خاص از نسل او اینگونه بودند و همین
انسانهاي کامل نتیجهي نیکو و هدف اصلی آفرینش انسان بودند. آري فرشتگان میدانستند که از نسل انسان افرادي شرور و
پستتر از حیوان بهوجود میآیند که شایستگی کرنش و سجده ندارند، پس سجدهي آنان به خاطر
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 230
انسانهاي کامل (پیامبران و رهبران الهی علیهم السلام) در نسل آدم بود.
8. خودبینی، ارث شیطان و عامل فساد، و راهکار مبارزه با آن:
ما از اینجا (داستان آدم و شیطان) میفهمیم که قضیهي خودبینی، ارث شیطان است. از صدر عالم این قضیه بوده است ... تمام
فسادهایی که در عالم واقع میشود، چه فسادها از افراد و چه فسادها از حکومتها و چه در اجتماع، تمام فسادها زیر سر همین ارث
شیطان است ... دردها دوا نمیشود الّا با اینکه این خصیصهي شیطانی از بین برود. کسی که بخواهد درد خودش را شخصاً دوا
«1» . کند، باید این خصیصه را از بین ببرد، باید ریاضت بکشد و خودش را بزرگ حساب نکند
آموزهها و پیامها:
1. شما انسانها مسجود فرشتگان هستید، پس قدر خود را بشناسید و این مقام را حفظ کنید.
2. مقام بلند انسان در میان موجودات مخالفانی دارد، پس مواظب کارشکنیهاي شیطان باشید.
3. تکبّر و نافرمانی در برابر حق، زمینهساز کفر است.
4. همچون فرشتگان فرمانپذیر باشید و در برابر آنچه خدا دستور داده کرنش کنید.
5 .
ت
ف
ل
ا
خ
م
ا
ب
تا ر
و
ت
س
د
ی
ه
ل
ا
،
ی
ه
ا
ر
ی
ن
ا
ط
ی
ش
ت
س
ا
.
***
قرآن کریم در آیهي سی و پنجم سورهي بقره به سکونت آدم به همراه همسرش در بوستان سرسبز و آزمایش آنان به وسیلهي
درخت ممنوع اشاره میکند و میفرماید:
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 231
35 . وَقُلْنَا یَاآدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّۀَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَداً حَیْثُ شِئْتَما وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ
اي آدم! تو و همسرت در باغ آرام گیرید؛ و از (نعمتهاي) آن، از هر جا خواستید، فراوان و گوارا بخورید؛ و [لی] » : و گفتیم
«. نزدیک این درخت نشوید؛ که از ستمکاران خواهید شد
نکتهها و اشارهها:
1. آدم علیه السلام که براي زندگی معمولی بر روي زمین آفریده شده بود، در آغاز، در یکی از باغهاي سرسبز و پرنعمت ساکن
شد تا کم کم با محیط آشنا شود و اطلاعاتی از آن زندگی به دست آورد و با مسئولیتها و تکالیف و محدودیتها و دشمنان خود
آشنا شود و نیز در هنگام لغزشها راه توبه را بیاموزد و با آمادگی کامل بر روي زمین حرکت کند؛ به عبارت دیگر، سکونت آدم
«1» . در این باغ جنبهي تمرین و آموزش داشت
«2» . 2. در بوستان آدم علیه السلام میوههاي گوارا و فراوان وجود داشت و او از نظر غذا کمبودي نداشت و در آنجا کاملًا آرام بود
و به هر کجاي باغ میتوانست برود و از هر میوهاي میتوانست بخورد.
3. در این باغ آزمایشی براي آدم در نظر گرفته شد و شرطی براي ماندن او در بوستان قرار داده شد؛ یعنی به او گفته شد که نزدیک
«4» . وگرنه ستمکار میشود و به زحمت میافتد «3» آن درخت مخصوص نرود و از میوهي آن نخورد
صفحه 104 از 206
به فلان غذا نزدیک نشو وگرنه به خودت » این ممنوعیت نوعی ارشاد و آزمایش بود؛ مثل آنکه پزشک به بیمار خود میگوید
زیان میرسانی و به
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 232
ولی در آیات بعد خواهیم دید که آدم در اثر وسوسههاي شیطان، از آن درخت خورد و به زحمت افتاد و از «! زحمت میافتی
بوستان اخراج شد.
یا بهشتِ مخصوصِ آدم کجاست؟ « باغ » 4. مکان
برخی مفسران برآناند که آن بوستان یکی از باغهاي سرسبز زمین بود، چون جاودانی نبود و شیطان بدانجا راه یافت، در حالی که
آلودگان نمیتوانند به بهشت موعود قدم بگذارند؛ و در احادیث اهل بیت علیهم السلام نیز بیان شده که آن بوستان یکی از باغهاي
«1» . دنیا بوده است
«2» . و برخی مفسران نیز برآناند که آن باغ، بهشتی برزخی بوده که بین دنیا و آخرت است
5. درخت ممنوع، چه نوع درختی بود؟
برخی «3» ؛ مفسران قرآن و احادیث احتمالات متعددي مطرح کردهاند
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 233
«2» . و برخی آن را حسد یا گیاه گندم دانستهاند «1» مفسران آن درخت را زندگی دنیا و زحمتهاي آن دانستهاند
البته مانعی ندارد که همهي این معانی مقصود آیه باشد و جمع آنها نیز ممکن است؛ چون گندم مظهر غذاي دنیوي است و نزدیکی
به دنیا زحمتها و صفاتی را به دنبال دارد که یکی از آنها حسد است.
ولی به نظر میرسد که اصل آزمایش آدم به وسیلهي یک درخت مهم بوده است؛ از این رو قرآن نوع و نام آن را مشخص نساخته
است تا از هدف اصلی دور نشود.
6. در این آیه به همسر آدم اشاره کرده که از همان روز اول در کنار او بوده و آرامش زندگی او را تکمیل میکرده است. آري،
انسان در درجهي اول نیاز به همدم و همسر دارد، سپس نیاز به غذا مطرح میشود.
به زن گیرد آرام مرد جوان اگر تاجدار است اگر پهلوان
7. در این آیه به نیازهاي اساسی زندگی انسان اشاره شده است که عبارتاند از:
الف) محل سکونتی که بتواند در آن با آرامش زندگی کند؛
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 234
ب) همسر و همدمی که مونس و مایهي آرامش او باشد؛
ج) غذاي خوب و فراوان که انرژي او را تأمین سازد؛
د) برنامهاي الهی که قوانین زندگی او را بیان کند.
آري، زندگی عادي بشر، بدون این چهار رکن، ناقص و پرزحمت است.
آموزهها و پیامها:
1. بهرهمندي از نعمتهاي الهی را با اطاعت از فرمانهاي الهی همراه سازید.
2. در برنامهریزي و قانونگذاري، نخست موارد جواز را بیان کنید، سپس ممنوعیتها را برشمارید.
3. مرد و زن از روز نخست در کنار هم بودهاند و آرامش مرد در کنار همسر تأمین میشود.
4. انسان در زندگی خود چهار نیاز اساسی دارد: مسکن، همسر، غذا و برنامهاي الهی.
صفحه 105 از 206
***
قرآن کریم در آیهي سی و ششم سورهي بقره به فریبکاري شیطان و تبعید آدم به زمین و پیامدهاي ناگوار آن اشاره میکند و
میفرماید:
36 . فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الَأرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَی حِینٍ
از مقام خویش) فرو ) » : و شیطان آن دو را از آن (باغ) بلغزانید؛ و آن دو را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و [به آنها] گفتیم
آیید، در حالی که برخی از شما دشمن برخی [دیگر] هستید. و براي شما در زمین، تا زمانی [معین]، قرارگاه و وسیله بهرهبرداري
«. است
نکتهها و اشارهها:
1. آدم و همسرش در باغ سرسبز ساکن شدند، ولی در معرض آزمایش
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 235
بودند و به آنها گفته شد که به آن درخت ممنوع نزدیک نشوند، اما شیطان که در برابر آدم سجده نکرده بود و دشمن آنان بود به
وسوسهگري مشغول شد و به آدم و حوا گفت: اگر از این درخت بخورید از فرشتگان یا از افراد جاویدان میشوید؛ از این رو آدم
و از میوهي آن درخت ممنوع چشیدند و، در نتیجه، از مقام خود سقوط کردند و از باغ سرسبز اخراج «1» و حوا گرفتار لغزش شدند
«2» . شدند
و در نتیجه، گرفتار پیامدهاي آن، مثل اخراج از باغ «3» 2. لغزش آدم و حوا آن بود که دستور ارشادي خدا را اطاعت نکردند
سرسبز، شدند.
آنان گناه مطلق نکردند، ولی ترك اولی، یعنی گناه نسبی نمودند و با توبه، لغزش آنان بخشوده شد اما پیامدهاي تکوینی آن (مثل
همانطور که ممکن است عذرخواهی از پزشک نیکو باشد، اما آثار غذاي نامناسب را از بدن «4» ؛ اخراج از باغ) بر طرف نشد
انسان برطرف نمیکند.
3. پس از جریان لغزش، هر سه نفر سقوط کردند و از باغ سرسبز اخراج شدند؛ یعنی شیطان به خاطر فریبکارياش و آدم و حوا به
خاطر فریب خوردنشان.
4. در این آیه به ویژگیهاي زندگی زمینی اشاره شده است که عبارتاند از:
الف) درگیري و کشمکش دایمی انسان با شیطانصفتان که نوعی
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 236
آزمایش براي انسان است.
ب) دنیا قرارگاه و مایهي بهرهمندي موقت انسان است، نه محل اسکان دایمی او؛ پس نباید دل به آن ببندد که باید پس از مدتی به
سراي دیگر کوچ کند.
به هر موجود «1» . به معناي آتش گرفتن از شدّت خشم است « شاط » به معناي دوري، یا از مادهي « شَطَن » از مادهي « شیطان » .5
«2» ؛ شروري از انسانها و جنّیان، شیطان گفته میشود و در احادیث گاهی به معناي موجودات موذي ذرّه بینی نیز به کار رفته است
به کار رفته است، یعنی همان که آدم علیه السلام را فریب داد. « ابلیس » البته در آیهي فوق در معناي
که در اینجا مقصود پایین آمدن از باغ سرسبز به زمین عادي و کنایه از «3» به معناي پایین فرستادن با خواري است « هبوط » .6
سقوط از مراتب معنوي و مقامات عالی است.
این داستان، الگو و نمونه و تمثیلی است براي مقامات و قربی که انسان میتواند داشته باشد که پس از لغزش و نزدیکی به دنیا آن
صفحه 106 از 206
«4» . را از دست میدهد
البته تمثیلی بودن این داستان به معناي غیرواقعی بودن آن نیست.
صد هزار ابلیس و بلعم در جهان همچنین بوده است پیدا و نهان
این دو را مشهور گردانید اله تاکه باشند این دو بر باقی گواه
این دو دزد آویخت بر دار بلند ورنه اندر دهر بس دزدان بُدند
(مولوي)
آموزهها و پیامها:
1. شیطان دشمنی لغزاننده است (پس مراقب فریبکاري او باشید).
2. پیروي از شیطان موجب سقوط انسان میشود.
3. زمین محل کشمکش و نزاع انسانها و شیطانصفتان است.
4 .
ن
ی
م
ز
ی
ه
ا
گ
ر
ا
ر
ق
ا
ب
ب
ه
ا
و
م
ت
ق
و
م
يا رب ت
س
ا
م
ش
(
سپ ن
آ
ا
ر
ی
ن
ا
د
و
ا
ج
د
ی
ر
ا
د
ن
پ
ن
و
ل
د
ن
ا
د
ب
د
ی
د
ن
ب
ن
.
)
*
**
قرآن کریم در آیهي سی و هفتم سورهي بقره به توبهي آدم و پذیرش مهربانانهي توبهي او اشاره میکند و میفرماید:
37 . فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
و آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت نمود؛ و [خدا] توبه او را پذیرفت، [چرا] که تنها او بسیار توبهپذیر [و] مهرورز است.
نکتهها و اشارهها:
است و در قرآن کریم در دو معنا به کار رفته است: « بازگشت » در اصل به معناي « توبه » .1
که در این صورت به معناي بازگشت گناهکار و ترك گناه و طلب پوزش از خداست. « توبهي مردم » ( الف
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 238
«1» . که در این صورت به معناي بازگشت رحمت خدا به فرد گناهکار و پذیرش توبهي اوست « توبهي خدا » ( ب
2. آدم علیه السلام در اثر فریبکاري شیطان گرفتار لغزش و ترك اولی و مخالفت در برابر امر ارشادي شد. هر چند گناه آدم علیه
السلام گناه مطلق نبود، اما از فردي همچون او چنین لغزش کوچکی، بزرگ شمرده میشود؛ چرا که او از مقرّبان درگاه الهی بود و
مشمول نعمت حق شده بود؛ از این رو، از گناه نسبی و لغزش خود پوزش خواست و توبه کرد.
3. خوردن از درخت ممنوع اولین لغزش بشر بود و به همین سبب تجربهاي در زمینهي توبه و بازگشت و کیفیت عذرخواهی
نداشت؛ بنابراین پروردگار کلماتی را به او آموزش داد و راه توبه را به او آموخت و وي به سوي خدا بازگشت.
به عبارت دیگر، توبهي آدم با دو توبهي خدا همراه بود: نخست خدا با رحمت به سوي آدم بازگشت و توفیق توبه به او داد و روش
توبه را به او آموخت، سپس آدم توبه کرد و در پایان، خدا توبهي او را پذیرفت. آري هر توبهي انسان با دو توبه و بازگشت رحمت
«2» . الهی همراه است
4. مفسران در مورد کلماتی که به آدم آموزش داده شد احتمالاتی دادهاند و در احادیث نیز مطالبی آمده است که مهمترین آنها
عبارت است از:
الف) این کلمات همان سخنانی است که در جاي دیگر از آدم و حوا نقل شده که گفتند:
«3» . اي پروردگار ما، ما به خودمان ستم کردیم، واگر ما را نیامرزي و بر ما ترحّم ننمایی حتماً از زیانکاران خواهیم بود
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 239
صفحه 107 از 206
ب) این کلمات، نامهاي بهترین انسانها، یعنی محمد صلی الله علیه و آله، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام بود که با توسل
آدم علیه السلام به آن بزرگواران توبهاش پذیرفته شد.
ج) این کلمات یک سلسله ادعیه و مناجات با خدا بود.
«1» . البته مانعی ندارد که همهي این معانی مقصود آیه باشد
مهرورز و مهربان) یاد کرده است. خدا نسبت به بندگانش از :) « رحیم » بسیار توبهپذیر) و :) « توّاب » 5. این آیه خدا را با دو صفت
مادر نسبت به فرزند مهربانتر است و اگر لغزشی از آنان سر زند ضمن بخشودن آنها به آنان لطف میکند و مهر میورزد.
در تو تنها عشق و مهر مادري است شیوهي تو عدل و بنده پروري است
(مولوي)
6. توبه در جوانی نیکوست:
پس اي عزیز! هر چه زودتر دامن به کمر بزن و عزم را محکم و اراده را قوي کن و از گناهان تا در سنّ جوانی هستی، یا در حیات
دنیایی میباشی، توبه کن و مگذار فرصت خداداد از دستت برود و به تسویلات (: فریبکاري) شیطانی و مکاید (: نیرنگهاي) نفس
امّاره اعتنا مکن.
پس بهار توبه، ایام جوانی است، که بار گناهان کمتر و کدورت قلبی و ظلمت باطنی ناقصتر و شرایط توبه سهلتر و آسانتر است.
«2»
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 240
آموزهها و پیامها:
1. پس از لغزش توبه کنید و به سوي خدا بازگردید.
2. راه توبه و توسل را نیز از خدا بیاموزید.
3. خدا آن قدر مهربان و توبهپذیر است که حتی راه توبه را نیز به گناهکاران آموزش میدهد.
4 .
ر
ه
ي
ه
ب
و
ت
ن
ا
س
ن
ا
ا
ب
و
د
ه
ب
و
ت
و
ت
ش
گ
ز
ا
ب
ت
م
ح
ر
ی
ه
ل
ا
ه
ا
ر
م
ه
ت
س
ا
.
***
قرآن کریم در آیات سی و هشتم و سی و نهم سورهي بقره به اخراج آدمیان از باغ بهشتی و دو مسیر فرا روي انسان، یعنی راه
هدایت و کفر و پیامدهاي آنها اشاره میکند و میفرماید:
38 . قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُديً فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
همگی از آن، فرو آیید! و اگر رهنمودي از طرف من براي شما آمد، پس کسانی که از رهنمود من پیروي کنند، پس نه » : گفتیم
هیچ ترسی بر آنان است و نه آنان اندوهگین میشوند.
39 . وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
«. و کسانی که کفر ورزیدند، و نشانههاي ما را دروغ انگاشتند آنان اهل آتشند؛ در حالی که ایشان در آنجا ماندگارند
نکتهها و اشارهها:
1. در آیهي سی و ششم سورهي بقره به هبوط و سقوط آدم، یعنی اخراج او از باغ بهشتنما، قبل از توبهي آدم، اشاره شد و اینک،
در این آیه نیز، بار دیگر به همان مطلب، بعد از توبهي آدم، اشاره شده است. این تکرار و تأکید، اشاره به آن است که اگر چه
توبهي آدم پذیرفته و لغزش او بخشوده شد، پیامدها و آثار وضعی و تکوینی کار آدم برطرف نمیشود و در هر حال از باغ
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 241
صفحه 108 از 206
همچون بیماري که با دستور پزشک مخالفت میکند، سپس پوزش میطلبد و بخشوده میشود، ولی «1» ؛ بهشتنما اخراج میشود
آثار غذاي نامناسب در بدن او باقی میماند، چون از پیامدها و لوازم کار اوست.
2. دنیا محل مادیات، کشمکش و سقوط است ولی چیزي که انسان را نجات میدهد همان هدایتها و رهنمودهاي خداوند است
که به وسیلهي رهبران الهی و کتابهاي آسمانی به دست بشر میرسد.
3. انسان میاندیشد و در زندگی دنیا دغدغه دارد، این آیه درصدد رفع دغدغهي انسان است، تا او را از روز اول از وحشت بیرون
آورد، از این رو خدا به انسان وعده داد که با هدایت خویش او را همراه میسازد. (م)
4. ترس میتواند منشأ اضطراب (نوعی ترس مبهم و نامعین) باشد و اندوه میتواند منشأ افسردگی شود. آیه اشارهي ظریفی به
بهداشت روانی دارد و آن این که پذیرش هدایت الهی و عمل براساس آن، از اضطراب و افسردگی (دو بیماري روانی شایع عصر
ما) پیشگیري میکند. (آ)
5. این آیات اولین شریعت براي انسان بود و خلاصهي ادیان الهی را در سه رکن هدایت، هدایتپذیري و ضلالت و کفر براي آدم
«2» . بیان کرد
6. مردم در برابر هدایت الهی دو مسیر مختلف انتخاب میکنند:
گروهی در مسیر خدا و پیامبران حرکت میکنند و به سعادت میرسند.
اینان از هیچ چیز نمیهراسند و اندوهناك نیستند چون از عذاب نجات یافته، به بهشت بازمیگردند.
گروه دوم از رهنمودهاي الهی روي بر میتابند و راه ناسپاسی و انکار در پیش میگیرند و حتی آیات و نشانههاي خدا را دروغ
میشمارند. آناناند که باید بترسند و اندوهناك باشند؛ چرا که به سوي آتش دوزخ گام برمیدارند و
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 242
در آنجا جاودانه میمانند.
آموزهها و پیامها:
1. پیامدهاي تکوینی و آثار وضعی گناه با توبه بر طرف نمیشود.
2. گناه موجب سقوط انسان، و هدایتپذیري موجب صعود و سعادت او میشود.
3. اگر میخواهید از ترس و غم آزاد شوید و بهداشت روانی شما تأمین گردد، از برنامههاي هدایتگرانهي الهی پیروي کنید.
4 .
م
ا
ج
ر
ف
ر
ف
ک
و
ب
ی
ذ
ک
ت
با ذ
ع
ی
ه
ل
ا
ت
س
ا
.
***
قرآن کریم در آیهي چهلم سورهي بقره با یادآوري نعمتهاي الهی، وفاي به عهد الهی را مشروط به وفاي به عهد مردم میکند و
میفرماید:
40 . یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَإِیَّايَ فَارْهَبُونِ
اي بنیاسرائیل (: فرزندان یعقوب) نعمت مرا، که بر شما ارزانی داشتم به یاد آورید؛ و به پیمانم وفا کنید، تا به پیمانتان وفا کنم و
فقط از (مخالفت) من بهراسید!
نکتهها و اشارهها:
1. سورهي بقره نخستین سورهاي است که در مدینه نازل شد و از آنجا که بسیاري از مردم مدینه یهودي بودند، برخی از آیات این
سوره خطاب به آنان و یا در مورد سرگذشت آنان است.
«1» . 2. قرآن کریم در این سوره و در سورههاي دیگري سرگذشت آموزندهي موسی علیه السلام و بنیاسرائیل را بیان کرده است
صفحه 109 از 206
این ماجرا نکات آموزندهاي
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 243
براي همهي مردم دارد و در ضمن آن، بسیاري از قوانین و حقایق الهی بیان شده است که در زندگی مسلمانان نیز کاربرد دارد.
3. در این آیه دو سفارش و یک قانون الهی بیان شده است که براي مسلمانان نیز مفید است؛ چرا که این سه اصل، اساس همهي
برنامههاي الهی است:
اول آنکه، به یاد نعمتهاي الهی باشید (و سپاسگزاري کنید).
دوم آنکه، از (عذاب) خدا بهراسید (و به مسئولیتهاي خویش عمل کنید).
سوم آنکه، به تعهدات خویش در برابر خدا عمل کنید تا خدا نیز به تعهدات خود در مورد شما عمل نماید.
آري، این یک قانون و اصل است که اگر کسی به پیمانهاي خود در برابر خدا عمل کرد، خدا نیز به تعهدات خویش در مورد او
عمل میکند، وگرنه خدا هیچ تعهدي در مورد افراد بیمسئولیت نخواهد داشت.
4. مقصود از نعمتهاي الهی نسبت به بنیاسرائیل، نعمتهایی همچون نبوّت موسی، آزادي آنان از چنگال فرعونیان و عبور از نیل
و غذاهاي نیکوست.
5. منظور از پیمان خدا با بنیاسرائیل چیست؟
پیمان خدا با بنیاسرائیل را شامل توحید، نیکی به پدر و مادر و خویشاوندان و ،«1» برخی از مفسران با توجه به آیات دیگر قرآن
یتیمان و بینوایان، سخن گفتن نیکو با مردم، برپاداشتن نماز، پرداختن زکات، خونریزي نکردن، اخراج ننمودن دیگران از سرزمین،
«2» . ایمان به پیامبران، انفاق و همانند آن میدانند
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 244
اما آنان «1» ، 6. بنی اسرائیل پیمان بسته بودند که این مسائل را رعایت کنند و خدا نیز به آنان وعده داده بود که داخل بهشت شوند
در بسیاري از موارد پیمان خود را شکستند و هنوز هم یهودیان امروز به این پیمان شکنیها ادامه میدهند و هر روز شاهد
خونریزيهاي آنان در فلسطین هستیم.
7. در برخی احادیث از امام صادق علیه السلام حکایت شده که مقصود از وفاي به عهد مردم، ایمان به ولایت علی علیه السلام
«2» . ومنظور از وفاي به عهد خدا بردن آنان به بهشت است
البته این گونه احادیث با الغاي خصوصیت از بنیاسرائیل، به بطن آیه و قانون کلی که از آیه استفاده میشود اشاره میکنند که یکی
از مصادیق آن میثاق امامت است.
8. انسان فقط باید از عذاب خدا بهراسد که در حقیقت هراس از اعمال ناپسند خویش و زمینهساز تقوا و رستگاري و انجام تعهدات
و مسئولیتهاست؛ پس انسان نباید از غیرخدا بهراسد و مسئولیتهاي خویش را رها سازد.
گفته « بنیاسرائیل » ، یکی از نامهاي یعقوب پیامبر صلی الله علیه و آله است که به فرزندان او و نیز یهودیان بعدي « اسرائیل » .9
میشود.
ولی برخی نویسندگان مسیحی بر «3» است « بندهي خدا » مرکب از دو کلمه به معناي « اسرائیل » برخی مفسران قرآن برآناند که
آناند که یعقوب علیه السلام به خاطر ثبات و استقامت و ایمانش، اسرائیل نامیده شد و یا به خاطر اینکه با خدا کشتی گرفت و
«4» . پیروز شد
البته روشن است که اینگونه خرافات ساخته و پرداختهي تحریفگران
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 245
صفحه 110 از 206
تورات است، وگرنه خدا جسمانی و ناتوان نیست که با کسی کشتی بگیرد و شکست بخورد.
آموزهها و پیامها:
1. سه اصل یادآوري نعمتها، هراس از (عذاب) خدا و وفاي به پیمانها، موجب سعادت شما میشود.
2. انجام وعدههاي الهی مشروط به انجام تعهدات شماست؛ اگر به تعهدات و مسئولیتهاي خویش عمل نکردید، انتظاري (در مورد
تحقق وعدههاي الهی و بهشت) نداشته باشید.
4. خدا هیچ مسئولیتی در برابر انسانهاي بیمسئولیت ندارد.
5. پاسداشتِ نعمتهاي بزرگ خدا وظیفهي همگانی است.
6 .
ر
د
ه
ا
ر
ي
ا
د
ا
ي
ا
ه
تی ل
و
ئ
س
م
ش
ی
و
خ
ز
ا
ر
ی
غ
(
با ذ
ع
)
ا
د
خ
د
ی
س
ا
ر
ه
ن
.
***
قرآن کریم در آیهي چهل و یکم سورهي بقره با اشاره به رابطهي قرآن با کتب آسمانی پیشین، چهار فرمان در مورد پاسداشت
قرآن میدهد و میفرماید:
41 . وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَکُمْ وَلَا تَکُونُوا أَوَّلَ کَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَناً قَلِیلًا وَإِیَّايَ فَاتَّقُونِ
و به آنچه فرو فرستادم (: قرآن) ایمان آورید، در حالی که مؤید چیزي است که با شماست. و نخستین انکار کننده آن نباشید؛ و
بهاي اندك را با آیات من مبادله نکنید؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ کنید.
شأن نزول:
یهودیان براي بزرگان خود همچون کعب بن اشرف، هر سال مجلس میهمانی باشکوهی برگزار میکردند، از این رو سران یهود
حاضر نمیشدند به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایمان آورند و چنین منافعی را از دست بدهند و
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 246
و بعد از ظهور اسلام روشن شد که این مطالب با قرآن منطبق است؛ از این رو، قرآن مؤید و «2» پیامبر اسلام و کتاب او آمده است
منطبق با کتابهاي آسمانی قبل به شمار میآید. ولی این مطلب بدان معنا نیست که قرآن همهي مطالب تورات و انجیل را تأیید
«3» . میکند؛ چون مسلماً این کتابها تحریف شدهاند و برخی مطالب آن الهی نیست
ب) قرآن اصول اساسی کتابهاي آسمانی پیشین (همچون: توحید، نبوت و معاد و بشارتهاي آنان به وجود پیامبر اسلام صلی الله
علیه و آله) را تأیید میکند،
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 247
نه تمام جزئیات و تحریفات خرافی آنها را و حتی گاهی به طور صریح مطالب آنها را رد میکند؛ همانطور که اختلافات آنها را در
داستان آدم، لوط و عیسی علیهم السلام میبینیم.
3. کفر به قرآن و انکار آیات الهی ناپسند است اما پیشگامی، در این راه براي کسی که از کتابهاي آسمانی گذشته و حقانیّت
اسلام اطلاع دارد، ناپسندتر و عجیبتر است؛ از این رو قرآن به یهودیان سفارش میکند که از نخستین منکران قرآن نباشید، که
پیشگامی در این راه عذاب دردناكتري را براي شما در پی خواهد داشت.
4. این آیه به ارزش وحی الهی و ارزان فروختن آن توسط یهودیان اشاره کرده است. سران یهود که قبل از اسلام، بشارتگر ظهور
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بودند، پس از قیام پیامبر صلی الله علیه و آله، او را انکار کردند و آیات الهی تورات را تحریف
نمودند تا منافع اندك خویش را حفظ کنند؛ حال آن که فروختن آیهاي از آیات با ارزش الهی در ازاي تمام دنیا، ارزان فروشی
است؛ زیرا دنیا فانی و پست است و آیات الهی جاویدان و هدایتآفریناند.
صفحه 111 از 206
آموزهها و پیامها:
1. رابطهي قرآن با کتابهاي آسمانی پیشین، سازگاري و تأیید (اصول و بشارتهاي آنها) است.
2. قرآنباوري و تقوا، وظایفی الهی است.
3. پیشگامی در مخالفت با قرآن ناپسندتر است (و عذاب بیشتري دارد).
4. ارزش آیات الهی را بدانید و آنها را ارزان نفروشید.
5 .
ر
د
طب ا
و
ر
ی
ع
ا
م
ت
ج
ا
،
ي
ا
رب ب
ل
ج
ت
ق
ف
ا
و
م
ن
ا
ر
گ
ی
د
،
ز
ا
ي
ر
و
آ
د
ا
ی
ت
ا
ک
ر
ت
ش
م
د
و
خ
ا
ب
ا
ه
ن
آ
ه
د
ا
ف
ت
س
ا
د
ی
ن
ک
.
***
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 248
قرآن کریم در آیات چهل و دوم و چهل و سوم سورهي بقره با سفارش در مورد پیوند با خدا و خلق و جمعگرایی به ممنوعیت حق
پوشی اشاره میکند و میفرماید:
42 . وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
و حق را با باطل نیامیزید؛ و حق را پنهان نکنید در حالی که شما میدانید.
43 . وَأَقِیمُوا الْصَّلَاةَ وَآتُوا الْزَّکَاةَ وَارْکَعُوا مَعَ الْرَّاکِعِینَ
و نماز را بر پا دارید، و [مالیات] زکات را بپردازید، و با رکوع کنندگان، رکوع کنید.
نکتهها و اشارهها:
1. انسان باید حقگرا باشد و حق را آشکار سازد، هر چند منافع زودگذر او به خطر بیفتد؛ که کتمان حق و آمیختن حق و باطل،
«1» . گناه و جرم است، زیرا موجب گمراهی و به اشتباه انداختن دیگران میشود
حقگویی در بیان مطالب دینی و گواهی دادن در دادگاه و حق جویی در پژوهشها و ابراز حق در برابر ستمکاران، میتواند از
مصادیق مهم حقگرایی باشد.
2. اگر آمیختن حق و باطل از سر جهل باشد جرم به شمار نمیآید؛ چون انسان ناآگاه معذور است. اما اگر کسی آگاهانه حق و
باطل را بیامیزد و حقایق را کتمان کند، گناهی بزرگ انجام داده است؛ چون بر خلاف علم خود سخن گفته و دیگران را به اشتباه
انداخته است. این قانون کلی شامل یهودیانی که نشانهها و صفات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را کتمان کردند و همهي
حقپوشان در
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 249
طول تاریخ، میشود.
نشانهي پیوند با خالق است. انسان باید نماز بگزارد و در جامعه نیز نماز را برپا دارد؛ یعنی زمینههاي «1» ( 3. برپایی صلوة (نماز
«2» . گسترش فرهنگ نماز را فراهم سازد، و نماز را به طور کامل و با حضور قلب به پا دارد تا در روح و جان او تأثیر بگذارد
نوعی ارتباط با بینوایان و پیوند فرد با جامعهي انسانی است. پرداخت کامل زکات موجب آبادانی «3» 4. پرداخت مالیات زکات
شهرها و رفع فقر میگردد.
5. شکل نماز در بین ملتها و ادیان متفاوت است؛ مثلًا نماز یهودیان بدون رکوع و نماز مسلمانان با رکوع است. شاید آیهي فوق به
همین مطلب اشاره دارد؛ یعنی از یهودیان میخواهد که به مسلمانان ملحق شوند و نماز را با رکوع و به صورت جماعت برگزار
«4» . کنند
6. در احادیث اسلامی در مورد نماز جماعت بسیار سفارش شده است. از امام صادق علیه السلام حکایت شده:
صفحه 112 از 206
«5» . نماز جماعت بیست و چهار درجه از نماز فردي برتر است
آموزهها و پیامها:
1. حق را ظاهر سازید که حق پوشی ممنوع است.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 250
2. حق را خالص بگویید (تا در اثرآمیزش حق و باطل مردم گمراه نشوند).
3. پیوند با خدا (نماز) و امدادرسانی به مردم (زکات) از وظایف الهی شماست.
4 .
ر
د
ت
د
ا
ب
ع
ا
ر
گ
ع
م
ج
د
ی
ش
ا
ب
(
و
ز
ا
م
ن
ا
ر
ه
ب
ت
ع
ا
م
ج
د
ی
ن
ا
و
خب )
.
***
قرآن کریم در آیهي چهل و چهارم سورهي بقره گویندگان بدون عمل را به خاطر خردورزي نکردن سرزنش میکند و میفرماید:
44 . أَتَأْمُرُونَ الْنَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید، و خودتان را فراموش میکنید، در حالی که شما کتابِ (خدا) را میخوانید؟! پس آیا
خردورزي نمیکنید؟!
نکتهها و اشارهها:
1. برخی مفسران حکایت کردهاند که دانشمندان یهود، قبل از بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به مردم بشارت ظهور او را
میدادند و آنان را به ایمان به وي فرا میخواندند، ولی بعد از ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله خودشان به وي ایمان نیاوردند
و آیهي فوق کار آنان را سرزنش کرد. «1»
2. این آیه خطاب به بنیاسرائیل و براي سرزنش عالمان بدون عمل یهود است، اما این سرزنش مخصوص آنان نیست و شامل
همهي عالمان بدون عمل در طول تاریخ میشود که مردم را به کارهاي نیک و اداي امانت دعوت میکنند ولی خود اهل عمل به
آنها نیستند. این آیه درس عبرتی براي مبلغان مذهبی است که خود پیشگام عمل به دستورات خویش باشند.
سعدیا گرچه سخنگو و مصالحگویی زعمل کار برآید به سخنرانی نیست
3. ممکن است این آیه به یک نکتهي روانشناختی اشاره داشته باشد و آن این که انسان ممکن است در سخنرانی و موعظه،
بیشتر به دیگران توجه کند و دچار خودفراموشی شود؛ و این هشداري جدي است و راه درمان آن خردورزي است. (آ)
4. در احادیث اسلامی نیز از امام صادق علیه السلام حکایت شده:
«1» . مردم را با اعمالتان (به سوي دین) فرا خوانید نه با زبانهایتان
بزرگی سراسر به گفتار نیست دو صد گفته چون نیم کردار نیست
اگر کسی دیگران را با زبان به شایستهکاري فرا خواند و اعمالش خلاف آن باشد، تأثیر چندانی نداشته، حتی گاهی تأثیر منفی
دارد.
در حدیثی دیگر از امام صادق علیه السلام حکایت شده:
«2» . از کسانی که عذابشان در روز رستاخیز شدیدتر است کسی است که به عدالت سخن گوید و خلاف آن عمل کند
البته روشن «3» «. آیهي فوق در مورد خطیبان و داستانسرایان است » برخی مفسران از امام علی علیه السلام حکایت کردهاند که
است که اینگونه احادیث مصادیق بارز آیه را بیان میکنند، ولی منحصر به این افراد نیستند.
5. در این آیه براي سرزنش گفتار بدون عمل به دو مطلب استناد شده است:
الف) بنی اسرائیل اهل کتاب بودند و تورات را میخواندند و از آن پیروي میکردند و چنین افرادي نباید گفتار بدون عمل داشته
صفحه 113 از 206
باشند؛ یعنی پیام کتابهاي الهی و لازمهي خواندن و پیروي از آنها آن است که انسان خود به
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 252
آنچه میگوید عمل کند.
ب) لازمهي خردورزي و تفکر آن است که انسان خود به آنچه میگوید عمل کند؛ پس گفتار بدون عمل نتیجهي بیخردي است.
عقل انسان حکم میکند که انسان خود در عمل به سفارشهاي خوب خود پیش گام باشد و اگر بد است آن را بر زبان جاري
نسازد.
عالمی را که گفتار باشد و بس هر چه گوید نگیرد اندر کس
عالم آن کس بود که بد نکند نه بگوید به خلق و خود نکند
آموزهها و پیامها:
1. گویندگان بدون عمل مستحق سرزنشاند.
2. حکم عقل و نقل آن است که انسان پیشگام عمل به سخنان خود باشد.
3 .
ي
و
گ
ل
ا
ی
ل
م
ع
ن
ا
ن
خ
س
ش
ی
و
خ
د
ی
ش
ا
ب
.
***
قرآن کریم در آیات چهل و پنجم و چهل و ششم سورهي بقره به راهکارهاي امدادجویی و استقامت ورزي و صفات راهبردي
فروتنان اشاره میکند و میفرماید:
45 . وَاسْتَعِینُوْا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخَاشِعِینَ
و بوسیله شکیبایی و نماز یاري جویید؛ در حالی که مسلماً این (کار) جز بر فروتنان، گران است.
46 . الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُلَاقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
(همان) کسانی که میدانند که آنان پروردگارشان را ملاقات میکنند، و اینکه آنان فقط به سوي او باز میگردند.
نکتهها و اشارهها:
1. این آیات و سفارشهاي آن در مورد بنی اسرائیل است، اما در حقیقت
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 253
قوانین و سفارشهایی براي کل بشریت است و بیان آنها در قرآن نوعی تأکید بر آنهاست.
2. هر انسانی دوست دارد امدادگري داشته باشد که با کمک او بر سختیها پیروز شود. در این آیات، صبر و نماز، امدادگران
زندگی بشر معرفی شدند.
3. صبر، حالت استقامت و ایستادگی در برابر مشکلات درونی و برونی است؛ یعنی انسان باید در برابر میل به گناه و هوسهاي
نفسانی و شیطانی، دشمنان خارجی و مصیبتها و سختیهاي زندگی استقامت ورزد تا پیروزي از راه برسد.
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر بل ز صد لشکر ظفرانگیزتر
4. نماز و نیایش، راه پیوند انسان با خداست؛ یعنی انسان را به منبع بیکران قدرت الهی وصل میکند و نیرویی معنوي و روحی به
او میبخشد تا در برابر مشکلات ایستادگی کند و یکی از راههاي مقابله با فشارهاي روانی و مشکلات است.
5. حکایت شده که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله هر گاه با مشکلی روبهرو میشد که او را ناراحت میکرد، از نماز و روزه مدد
«1» . میگرفت
«2» . و نیز حکایت شده که امام علی علیه السلام در هنگام مشکلات نماز میگزارد و آیهي فوق را میخواند
صفحه 114 از 206
و از امام صادق علیه السلام نیز حکایت شده که فرمودند:
هر گاه با اندوهی از غمهاي دنیوي روبهرو میشوید، وضو بگیرید، به مسجد بروید، نماز بخوانید و دعا کنید؛ چرا که خدا فرموده
«3» . است: از صبر و نماز کمک بجویید
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 254
6. در برخی احادیث از امام صادق علیه السلام حکایت شده که مقصود از صبر، روزه است و برخی مفسران گفتهاند که منظور از
«1» . در این آیه، نمازهاي پنجگانه و نمازهاي مستحبی و نیز صلوات بر محمد و آل محمد است « صلوة »
البته روشن است که این موارد مصادیق صبر و صلوةاند و معنا در این موارد منحصر نمیشود.
7. عوامل سستی در نماز:
این سستی ما در امور دینی معلوم میشود براي چیست. براي آن است که ایمان به غیب نداریم و پایهي یقین و اطمینان سست است
«2» ... و وعدهي خدا و انبیا را به جان و دل قبول نکردیم
مبادا در امر دیانت و خصوصاً این نمازهاي پنجگانه، تهاون (: سستی) کنی و آنها را سست شماري! خدا میداند که انبیا و اولیا و
ائمهي هدي علیهم السلام از کمال شفقت بر بندگان خدا اینقدر ترغیب و تخدیر (: هشدار) نمودند و الّا ایمان ما نفعی به آنها
نرساند و از اعمال ما سودي نبرند.
8. نماز و روزه براي افراد بیایمان و متکبّر سخت و گران است، اما انسانهاي فروتن مؤمن از نماز لذّت میبرند و آن را دوست
دارند؛ چرا که نماز و روزه و صبر در راه خدا را ذخیرهاي براي روز رستاخیز خویش میدانند، در روزي که در محضر الهی حاضر
میشوند و او را ملاقات میکنند.
این نکتهاي راهبردي است که خشوع و فروتنی، نماز و عبادت را براي انسان آسان و لذتبخش میسازد.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 255
9. در این آیات دو صفت راهبردي براي فروتنان بیان شده است:
که پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد؛ از این رو احساس مسئولیت کرده، فروتن میشوند و خود را براي «1» الف) آنان میدانند
آن روز آماده میکنند و توشههاي معنوي میاندوزند.
ب) آنان میدانند که در حال حرکت و سیر به سوي خدا هستند؛ از این رو در راه خدا و نیکوکاري و انجام عبادات استقامت
میورزند تا مایهي رشد و پیش رفت آنان در مسیر تکاملی به سوي خدا شود.
و ملاقات با او چیست؟ « لقاءاللَّه » 10 . با توجه اینکه خدا جسمانی نیست ملاقات حسّی با او معنا ندارد پس مقصود از
چند تفسیر ارائه کردهاند: « لقاء اللَّه » مفسران قرآن در مورد
الف) منظور از آن، حضور در صحنهي رستاخیز و مشاهدهي آثار قدرت او و پاداشها و کیفرهاي قیامت است، همانطور که در
«2» . برخی احادیث نیز به این معنا اشاره شده است
«3» . ب) مقصود از ملاقات خدا، همان شهود باطنی و قلبی است؛ یعنی ممکن است انسان به جایی برسد که با چشم دل خدا را ببیند
همانطور که حکایت شده:
شخصی از امام علی علیه السلام پرسید: آیا پروردگارت را دیدهاي؟ امام پاسخ داد: آیا چیزي را که نمیبینم پرستش کنم؟! (سپس
«4» . اضافه کرد) چشمهاي ظاهري او را علنی مشاهده نمیکنند ولی دلها با حقیقت ایمان او را درك میکنند
صحیح باشد. « لقاءاللَّه » البته مانعی ندارد که هر دو تفسیر در مورد معناي
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 256
صفحه 115 از 206
آموزهها و پیامها:
1. استقامتورزي و پیوند با خدا یاريگر بشر است.
2. معادباوري زمینهساز فروتنی است.
3 .
ن
م
ؤ
م
ن
ت
و
ر
ف
د
ی
و
ش
ا
ت
م
ا
جن ا
تا د
ا
ب
ع
و
ل
مّ ح
ت
ت
لا ک
ش
م
ي
ا
رب ا
م
ش
ن
ا
س
آ
د
و
ش
.
***
قرآن کریم در آیهي چهل و هفتم سورهي بقره به یادآوري نعمتهاي الهی اشاره میکند و میفرماید:
47 . یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعَالَمِینَ
اي بنیاسرائیل (: فرزندان یعقوب)! نعمت مرا که بر شما ارزانی داشتم به یاد آورید، و اینکه من شما را بر جهانیان برتري بخشیدم.
نکتهها و اشارهها:
1. این آیه نیز مانند آیهي چهلم سورهي بقره نعمتهاي الهی را به بنیاسرائیل یادآوري میکند؛ چرا که یادآوردن نعمتها موجب
شکرگزاري و افزایش نعمت میشود، اما فراموشی نعمتهاي الهی زمینهساز ناسپاسی و از دست دادن نعمتهاست.
شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند
2. خداي متعال نعمتهاي فراوانی به قوم بنی اسرائیل عطا کرد؛ به آنان نعمت بزرگ نبوّت داد، سپس از چنگ فرعونیان نجاتشان
داد و از رود بزرگ نیل گذراند و غذاهاي نیکو به آنان بخشید و در نهایت، بر فلسطین مسلّط ساخت.
3. یکی از نعمتهاي الهی به بنیاسرائیل آن بود که آنان را بر معاصرانشان برتري بخشید و بر فرعونیان و کافران مسلّط ساخت.
قرآن این
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 257
گذشتهي افتخارآمیز را به یادشان میآورد تا سپاسگزار این نعمت الهی باشند.
البته منظور از برتري بنی اسرائیل بر جهانیان، برتري آنان بر جهانیان عصر خویش بوده، چرا که بعد از ظهور اسلام، دین یهود نسخ
«1» . شد وخداي متعال مسلمانان را بهترین امت قرار داد
4. برتري بنی اسرائیل بر اقوام عصر خویش، بدون دلیل وحکمت نبوده است. از آنجا که بسیاري از این قوم، در آن عصر، با ایمان
و پیرو پیامبران الهی بودند، به طور نسبی از اقوام دیگر برتر بودند و از این رو، خدا آنان را بر کافران و مستکبران پیروز ساخت، ولی
هنگامی که روش خویش را تغییر دادند و ستمکاري کردند، خدا آنان را خوار ساخت.
آموزهها و پیامها:
1. به یاد نعمتهاي الهی باشید (و سپاس آنها را به جا آورید تا نعمت شما افزون شود).
2. پاسداشت نعمتهاي الهی، وظیفهي همگانی است.
3. برخی نعمتهاي تاریخی را به مردم یادآوري کنید تا با گذشتهي افتخارآمیز خود آشنا شوند.
4 .
ي
ر
ت
رب ا
م
ش
رب م
ا
و
ق
ا
ر
گ
ی
د
ه
ب
ت
س
د
ت
س
ا
د
خ
.
***
قرآن کریم در آیهي چهل و هشتم سورهي بقره با هشدار در مورد تنهایی انسان در رستاخیز، میفرماید:
48 . وَاتَّقُوا یَوْماً لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَۀٌ وَلَا یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 258
و [خودتان را] از (عذابِ) روزي حفظ کنید، که هیچ کس به جاي شخص (دیگري) چیزي (از عذاب) کیفر نمیشود، و از او هیچ
صفحه 116 از 206
شفاعتی پذیرفته نمیشود، و هیچ عوضی از او گرفته نمیشود، و آنان یاري نمیشوند.
نکتهها و اشارهها:
1. آیات قبل و بعد از آیهي فوق، در مورد یهودیان است؛ از این رو برخی مفسران برآناند که این آیه به عقاید باطل و خرافی یهود
اشاره میکند که میپنداشتند: چون نیاکان آنها از پیامبران الهی بودند در مورد ایشان شفاعت خواهند کرد، یا میتوانند تاوان و
غرامت گناهانشان را بدهند تا بخشوده شوند. حتی برخی مفسران حکایت کردهاند که یهودیان براي کفارهي گناهانشان قربانی
ولی قرآنکریم خط بطلان بر این عقاید خرافی آنان کشید و بیان کرد که آنان در صحنهي رستاخیز تنها خواهند بود «1» . میکردند
«2» . و شفیع و یاري نخواهند داشت و غرامت آنان پذیرفته نخواهد شد
2. آیهي فوق در مورد یهودیان است، ولی یک قانون کلی را در مورد رستاخیز بیان میکند که در آیات دیگر قرآن نیز بدان اشاره
و آن این که در رستاخیز، اموال و فرزندان سودي به حال انسان ندارند و هر کس مسئول اعمال خود است. «3» شده است
3. در دنیا براي نجات خلافکاران از راهکارهاي مختلفی استفاده میشود؛ از جمله: گاهی دیگران جریمه و غرامت خلافکار را به
عهده میگیرند و میپردازند، گاهی وساطت و شفاعت او را میکنند و به یارياش میشتابند.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 259
از این رو، برخی از منحرفان و کژاندیشان و خرافهپرستان میپندارند در رستاخیز نیز همین گونه است، ولی در رستاخیز هیچ یک از
اینها کارساز نیست و هر کس به کیفر اعمال خویش میرسد.
«1» . در اصل به معناي جفت کردن و ضمیمه کردن چیزي به چیزي است « شفاعت » .4
ولی در آیاتی دیگر شفاعت را براي خدا یا کسانی که خدا «2» ، قرآن کریم در برخی آیات، مثل همین آیه، شفاعت را نفی میکند
«4» . و گاهی براي شفاعتگران شرایطی را مشخص میسازد «3» اجازه میدهد اثبات میکند
بنابراین روشن میشود که خداوند شفاعت بدون شرط را که نوعی پارتی بازي است، نمیپذیرد، اما شفاعت مشروط که یک
مکتب عالی تربیتی است، پذیرفته میشود.
5. شفاعت مردود آن است که شفاعت کننده با استفاده از نفوذ خویش، مجازات خلافکار را تغییر دهد و او را نجات بخشد، بدون
اینکه تغییري در شرایط شفاعت شونده حاصل شود. این شفاعت غیرعادلانه و نوعی پارتیبازي است که در مباحث مذهبی جایی
ندارد.
شفاعت صحیح آن است که در اثر ارتباط با شفاعت کننده در شفاعت شونده تغییري حاصل میشود و وضع نامطلوبش تغییر
میکند، به طوري که شایستهي بخشودگی میشود. این نوع شفاعت گناهکاران را به بخشایش خداوند امیدوار میسازد و از یأس و
ناامیدي آنها جلوگیري میکند و
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 260
زمینهساز تغییر و اصلاح آنها میشود.
6. شفاعت صحیح با توحید منافاتی ندارد و در راستاي اجازه و خواست خداست؛ یعنی خداي متعال به کسانی که راضی است و
تا در مورد کسانی که ایمان آورده و پیرو حق هستند و از خدا طلب عفو «1» عهدي با آنان دارد مقام شفاعت عنایت کرده است
و نیز قرآن مردم «2» میکنند شفاعت نمایند. همانطور که فرزندان یعقوب از پدرشان خواستند که براي گناهان آنان استغفار کند
«3» . را به استغفار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله سوق میدهد
آموزهها و پیامها:
1. رستاخیز روز تنهایی و بییاوري است.
صفحه 117 از 206
2. در مورد رستاخیز امیدهاي واهی نداشته باشید و به افراد و اموال خود دل نبندید.
3. در رستاخیز هر کس مسئول کردار خویش است و راهکاري براي فرار از مجازات وجود ندارد.
4 .
ه
ب
د
ا
ی
ت
لا ک
ش
م
ز
ی
خ
ا
ت
س
ر
د
ی
ش
ا
ب
و
د
و
خ
ي
ر
ا
د
ه
گ
ن
د
ی
ن
ک
و
ه
ش
ی
پ
ا
و
ق
ت
د
ی
و
ش
.
***
قرآن کریم در آیهي چهل و نهم سوره بقره به نعمت آزادي ملت بنی اسرائیل و آزمایشهاي مشکل آنان و نسل کشی فرعونیان
اشاره میکند و میفرماید:
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 261
49 . وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ
و [یاد کنید] هنگامی را که شما را از (چنگ) فرعونیان نجات دادیم، در حالی که شما را (با شکنجه و) عذاب بدي میآزردند؛
پسران شما را سر میبریدند؛ و زنان شما را زنده نگاه میداشتند و در این [ها] آزمایش بزرگی از [جانب] پروردگارتان بود.
نکتهها و اشارهها:
این تعبیر اشاره دارد «1» . در اصل به معناي جستجوي چیزي است و به معناي تحمیل کار بر دیگران نیز میآید « یَسُومُونَکم » 1. تعبیر
که فرعونیان بدترین شکنجهها و عذابها را بر بنیاسرائیل تحمیل میکردند.
2. این آیه روز نجات و آزادي بنی اسرائیل را به آنان یادآور میشود که یکی از روزهاي الهی و ایّام اللَّه بوده است. هر ملتی باید
روز آزادي خود را بزرگ بدارد. این مطلب آثار روانشناختی مهمی دارد؛ یعنی سبب میشود که شکر آن را به جا آورند و قدر
آزادي خود را بدانند و از ارتجاع و بازگشت به وضع سابق جلوگیري شود.
و تکرار آن براي یادآوري برترین نعمتهاست، و هیچ ملتی «2» 3. این آیه تقریباً با همین عبارات در سورهي ابراهیم نیز آمده است
بدون استقلال و
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 262
آزادي از چنگ طاغوتها و مستکبران نمیتواند پیشرفت کند؛ چرا که ملتی که از نظر اقتصادي، سیاسی، فرهنگی و فکري اسیر
دیگران باشد، نیروها و ذخایرش به غارت میروند و فرصت رشد و پیشرفت پیدا نمیکند.
4. فرعونیان نیروهاي فعال جامعهي بنیاسرئیل را نابود میکردند؛ و این روش استعمارگران و مستکبران در طول تاریخ بوده و در
عصر ما نیز هست که با طرح نقشههاي ماهرانه، میکوشند جوانان را به فساد و تباهی بکشند تا زمینهي تضعیف و اسارت ملتها
فراهم شود و از این روست که انواع اعتیاد، فحشا و فساد را در جهان سوم ترویج میکنند.
5. برخی مشکلات و گرفتاريهاي بشر براي امتحان اوست و این از شئون ربوبیّت و پرورشدهندگی خداست که از این راه انسانها
را میآزماید تا رشد و تربیت و تکامل پیدا کنند.
آموزهها و پیامها:
1. روز نجات و آزادي ملتها را به آنان یادآوري کنید (تا قدر آن را بدانند).
2. آزادي و استقلال هر ملت از مهمترین نعمتهاست.
3. گاهی مشکلات براي آزمایش شماست (پس واکنشی مناسب داشته باشید و سپاسگزار باشید).
4. مستکبران جهان در پی نسلکشی و تباه کردن نیروي جوان ملتها هستند (پس مراقب توطئهها باشید!).
5 .
ن
ا
ر
ب
ک
ت
س
م
ن
ا
ه
ج
م
ش
چ
ع
م
ط
ه
ب
ن
ا
ر
ت
خ
د
ي
ا
ه
ت
ل
م
ف
ع
ض
ت
س
م
د
ن
ر
ا
د
(
سپ ب
ق
ا
ر
م
ا
ه
ه
ئ
ط
و
ت
د
ی
ش
ا
ب
.
)
!
***
صفحه 118 از 206
قرآن کریم در آیهي پنجاهم سورهي بقره به نجات معجزهآساي بنیاسرائیل و هلاکت فرعونیان اشاره میکند و میفرماید:
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 263 نگامی که فرعونیان وارد این راهها شدند، آبها به هم پیوست و همگی غرق شدند و
جسدهاي فرعون و لشکریانش بر آب افتاد و بنیاسرائیل پیروزي و لطف الهی را مشاهده کردند.
آن گذشت از نیل با یاران چو برق وین به خواري گشت در رودابه غرق
ناظران بینند با چشم شهود کان کجا رفت، این کجا ماند از جحود
تا «2» ، 2. قرآن کریم ماجراي نجات معجزهآساي بنیاسرائیل و غرق شدن فرعونیان را در سورههاي مختلف یادآوري کرده است
دشمنان خدا از این ماجرا عبرت بیاموزند و دوستان او به لطف و یاري خدا امیدوار شوند و فقط به او تکیه کنند و بدانند که در
لحظهي حسّاس خدا آنان را یاري خواهد کرد.
چو بدین گُهر رسیدي رسدت که از کرامت بنهی قدم چو موسی گذري ز هفت دریا
3. در این آیه نجات بنیاسرائیل و هلاکت دشمنانشان یک نعمت تاریخی شمرده شده است، نعمتی که باید به مردم یادآوري کرد
تا قدر آن را بدانند و به لطف خدا امیدوار باشند و ناسپاسی نکنند و به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایمان آورند. این نعمت نه
فقط مخصوص بنیاسرائیل بلکه از آن همهي ملتها است.
آموزهها و پیامها:
1. نعمتهاي تاریخی را به ملتها یادآوري کنید (و روح سپاسگزاري را در آنان زنده سازید).
2. بنیاسرائیل نعمت نجات خویش و هلاکت دشمنان را به یاد آورند (و با مخالفت با اسلام ناسپاسی نکنند).
3. اگر خدا بخواهد، میتواند دوستانش را به صورت معجزهآسا نجات دهد (پس بر او تکیه کنید و به لطف و امداد او امیدوار
باشید).
4. در حقیقت نجات و هلاکت دشمنان شما به ارادهي خداست.
5. خدا دشمنانش را در برابر چشمان دوستانش هلاك میکند (تا مایهي عبرت دشمنان و امیدواري دوستان شود).
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 266
قرآن کریم در آیات پنجاه و یکم و پنجاه و دوم سورهي بقره به گوسالهپرستی بنیاسرائیل و عفو آنان اشاره میکند و میفرماید:
51 . وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسی أَرْبَعِینَ لَیْلَۀً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ
و (یاد کنید) هنگامی را که با موسی چهل شب وعده گذاشتیم؛ آنگاه پس از (رفتن) او، گوساله را (به پرستش) گرفتید، در حالی
که شما ستمکار بودید.
52 . ثُمَّ عَفَوْنَا عَنْکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
آنگاه بعد از آن از شما در گذشتیم، تا شاید شما سپاسگزاري کنید.
نکتهها و اشارهها:
1. موسی علیه السلام هنگامی که با بنیاسرائیل از رود نیل گذشت و به سرزمین سینا و فلسطین رسید، مأموریت یافت که سی شب
براي مناجات به کوه طور برود تا نوشتههاي تورات را دریافت کند. او برادرش هارون را جانشین خود ساخت و به کوه طور رفت،
ولی مأموریتش ده شب تمدید شد و به چهل شب رسید و این آزمایشی براي بنیاسرائیل بود. آنان گرد فردي نیرنگباز به نام
سامري جمع شدند و او از طلاهاي فرعونیان که نزد بنیاسرائیل بود، گوسالهاي ساخت که صداي مخصوصی داشت و بدین ترتیب
اکثر مردم با هارون مخالفت کرده، از توحید منحرف شدند و به گوسالهپرستی روي آوردند.
و در نهایت، بنیاسرائیل با شیوهاي «1» موسی علیه السلام پس از بازگشت از کوه طور شدیداً ناراحت شد و آنها را ملامت کرد
صفحه 119 از 206
خاص (که در آیات بعد بیان میشود) توبه کردند و خدا آنان را عفو کرد تا شاید سپاسگزار شوند.
2. ماجراي عبرتآموز انحراف بنیاسرائیل و گوسالهپرستی آنان در
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 267
97 سورهي طه بیان شده است تا هشداري به همهي ملتها و پیروان ادیان الهی باشد - آیهي فوق و آیات 142 سورهي اعراف و 83
که در هنگام غایب شدن رهبر الهیِ خویش مراقب فریبکاران باشند که مبادا آنان را از راه راست منحرف سازند. آري، حضور
رهبران الهی در میان ملت مانع انحراف آنان و سوء استفادهي فریبکاران است و دوري رهبر از مردم آنان را در معرض خطر قرار
میدهد.
«1» . 3. این آیات، گوسالهپرستی را نوعی ستمکاري معرفی کرده است؛ چرا که این کار شرك است و شرك ظلم به خویشتن است
کسی که استعدادها و نیروهاي خویش را در راه رشد و کمال خویش به کار نبرد و به کژراههي شرك گام نهد و خود را سزاوار
عذاب کند، در حقیقت به خود ستم کرده است.
4. بخشش گناهان، نعمتی الهی است که باید به مردم یادآوري کرد تا قدر آن را بدانند و سپاسگزار نعمتهاي الهی باشند و
ناسپاسی و نافرمانی نکنند.
5. خدا وعدهگاهها و دورههاي خاصی براي بندگان خاص خویش دارد که در این دورهها آنان را تربیت میکند و پرورش میدهد؛
در این میان دورههاي چهل روزه اهمیت ویژهاي دارند.
آموزهها و پیامها:
1. هر گاه رهبر الهی در میان شما نیست مراقب باشید که فرصتطلبان توطئه و سوء استفاده نکنند.
2. دوري رهبران الهی از مردم، زمینهساز خطرها و سوء استفادههاي فرصتطلبان فریبکار و انحراف جامعه است.
3. شرك و انحراف نوعی ستم به خویشتن است (چون تباه کردن استعدادهاي کمالآفرین خویش است).
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 268
4. عفو و بخشش روحیهي سپاسگزاري انسانها را زنده و تقویت میکند.
5. بنی اسرائیل به یاد انحرافات تاریخی خود باشند (و با مخالفت با اسلام بار دیگر آن انحرافات را تکرار نکنند).
6 .
ا
ب
ي
ر
و
آ
د
ا
ی
ت
ا
ف
ا
ر
حن ا
ی
خ
ی
ر
ا
ت
ا
ه
ت
ل
م
و
ت
م
ع
ن
و
ف
ع
ی
ه
ل
ا
ه
ب
ن
ا
ن
آ
،
ي
ه
ی
ح
و
ر
ي
ر
ا
ز
گ
س
ا
پ
س
ا
ر
ر
د
م
د
ر
م
ر
ا
د
ی
ب
و
ت
ی
و
ق
ت
د
ی
ن
ک
.
***
قرآن کریم در آیهي پنجاه و سوم سورهي بقره به نعمتهاي علمی که خدا به موسی علیه السلام داده اشاره میکند و میفرماید:
53 . وَإِذْ آتَیْنَا مُوسَی الْکِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ
و (یاد کنید) هنگامی را که به موسی، کتاب و جدا کننده [حق از باطل] دادیم؛ باشد که شما راهنمایی شوید.
نکتهها و اشارهها:
1. نعمتهایی که خدا به بشر عطا میکند انواع مختلفی دارد:
الف) نعمتهاي مادي، مانند غذا و آب و هوا؛
ب) نعمتهاي معنوي، همچون آزادي و عفو الهی؛
ج) نعمتهاي علمی، همچون کتاب آسمانی.
در آیات پیشین به نعمتهاي مادي و معنوي و در این آیه به نعمتهاي علمی اشاره شد که خدا به بنی اسرائیل عطا کرده و به آنان
یادآوري میکند تا قدر این نعمتها را بدانند و سپاسگزاري کنند.
صفحه 120 از 206
2. مقصود از کتاب در این آیه، کتاب مشهور موسی علیه السلام، یعنی تورات است که به صورت الواحی به موسی علیه السلام عطا
شد، ولی یهودیان به خوبی از آن محافظت نکردند و در طی اعصار و قرون دستخوش تحریف و تغییر گردید.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 269
که در اینجا ممکن است اشاره به تورات باشد که معارفش، حق را از باطل «1» به معناي جدا کنندهي حق از باطل است « فرقان » .3
و یا اشاره به معجزات موسی علیه السلام باشد که مردم به وسیلهي آنها حق را از باطل تشخیص میدادند و به «2» ؛ جدا میساخت
«3» . حقانیّت موسی علیه السلام پی میبردند
معناي وسیعی داشته باشد و تورات و معجزات موسی از مصادیق آن باشند. در آیات دیگر به قرآن و « فرقان » البته مانعی ندارد که
«4» . نتیجهي تقوا نیز فرقان گفته شده است، چون به انسان قدرتی میبخشند که حق را از باطل تشخیص میدهد
4. کتاب الهی و فرقان زمینهساز هدایت انسان است؛ یعنی نعمت و وسیلهاي است که خدا در اختیار بشر قرار داده تا از آنها براي
«5» . رشد و سعادت خود استفاده کند
آموزهها و پیامها:
1. نعمتهاي علمی را به مردم یادآوري کنید (تا قدر آنها را بدانند).
2. کتاب و معجزات روشنگر، راهبردي (به سوي سعادت) است.
3 .
ه
ب
د
ا
ی
ي
ا
ه
ب
ا
ت
ک
ی
ن
ا
م
س
آ
د
ی
ش
ا
ب
و
ز
ا
ا
ه
ن
آ
د
و
م
ن
ه
ر
د
ی
ر
ی
گ
ب
.
***
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 270
قرآن کریم در آیهي پنجاه و چهارم سورهي بقره به نعمت رهبري موسی و برخورد او با انحراف گوسالهپرستی بنی اسرائیل و توبهي
خاص آن اشاره میکند و میفرماید:
54 . وَإِذْ قَالَ مُوسَی لِقَوْمِهِ یَاقَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَ کُمْ بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَی بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَ کُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بَارِئِکُمْ
فَتَابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ الْتَّوَّابُ الْرَّحِیمُ
اي قومِ [من]؛ در حقیقت شما با انتخاب گوساله (پرستی) تان به خویشتن ستم » : و (یاد کنید) هنگامی را که موسی به مردمش گفت
کردید؛ پس به سوي آفریدگارتان باز گردید؛ و (منحرفان) خودتان را بکشید؛ [که] این [کار] در نزد آفریدگارتان براي شما بهتر
پس (خدا) توبه شما را پذیرفت، [چرا] که فقط او بسیار توبهپذیر [و] مهرورز است. «. است
نکتهها و اشارهها:
52 سورهي بقره بیان شد که برخی از بنی اسرائیل در اثر فریبکاري سامري از توحید منحرف شدند و به شرك و - 1. ذیل آیات 51
گوسالهپرستی روي آوردند. در این آیه بیان شده است که موسی علیه السلام با این انحراف بزرگ برخورد کرد و گوسالهپرستان
را سرزنش نمود و راه توبهي خاص آن را به آنان آموزش داد و بنی اسرائیل توبه کردند و خدا توبهي آنان را پذیرفت.
2. از این آیه استفاده میشود که رهبران الهی، که با انحرافات عقیدتی و اجتماعی برخورد میکنند، یکی از نعمتهاي الهیاند که
باید قدر آنان و راهنماییهایشان را دانست و سپاسگزاري کرد.
اشاره شده که به معناي « بارئ » 3. هر یک از نامهاي خدا معناي خاصی دارد و در مناسبت ویژهاي به کار میرود. در این آیه به نام
و با مطالب آیه کاملًا مناسبت دارد؛ چرا که دستور توبهي «1» است « آفریدگار جدا کننده »
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 271
خاصّ بنیاسرائیل براي جدا کردن افراد توبهگر واقعی بود.
صفحه 121 از 206
4. در این آیه بیان شده که بنیاسرائیل با گوسالهپرستی به خود ستم کردند؛ چرا که آنان شرك ورزیدند و شرك ستم به خویش
و موجب میشود که نیروها و استعدادهاي انسان از مسیر سعادت و کمالش خارج شود و او را به سقوط و عذاب رهنمون «1» است
گردد؛ پس انسان مشرك به خود و استعدادهایش جفا و ستم روا داشته است.
5. از آنجا که اصل ادیان الهی توحید است، انحراف از آن و گوسالهپرستی بزرگترین انحراف محسوب میشد و به همین دلیل
توبهاش مشکل و همراه با آزمایش و دستور خاصی بود؛ یعنی به بنیاسرائیل دستور داده شد که صورتهاي خود را بپوشانند و با
اسلحه در صحنهي مبارزه حاضر شوند و گوسالهپرستان به همدیگر حمله کنند (و یا خداپرستان به گوسالهپرستان حمله کنند و آنان
«2» .( را بکشند
«3» . این آزمایش سخت انجام شد و بعد از مدتی، به دستور الهی، جنگ متوقف شد و توبهي آنان پذیرفته شد
6. این روش توبه در طول تاریخ در مورد اقوام دیگر حکایت نشده است و این آزمایش سخت ویژهي گوسالهپرستان بنی اسرائیل
بود، تا شرك و گوسالهپرستی براي همیشه از ذهن آنان ریشهکن شود. آري، براي کسانی که
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 272
آن همه نعمت الهی و معجزات موسی علیه السلام را دیده بودند، سزاوار نبود بار دیگر به شرك و گوسالهپرستی روي آورند و باید
مجازات شدید و عبرتآموزي میشدند.
7. عدهاي از بنیاسرائیل گوسالهپرست نشدند، پس چرا این آیه ظلم و گناه گوسالهپرستی را به همهي بنی اسرائیل نسبت داده است
و توبه و جنگ و کشتار را وظیفهي همگان معرفی کرده است؟
درست است که عدهاي از مردم مرتکب این گناه نشدند، ولی این عده از کار گوسالهپرستان راضی بودند، از این رو این گناه را به
«1» . همهي آنها نسبت داد؛ اما وظیفهي کشتن و توبه کردن براي افرادي بود که گوساله پرست شده بودند
8. در این آیه تأکید شده است که خدا بسیار توبهپذیر و مهربان است، به طوري که راه توبه را توسط پیامبرانش به مردم میآموزد و
خود توبهي آنان را میپذیرد و اگر در جایی سخت میگیرد، به خیر و صلاح مردم است.
آموزهها و پیامها:
1. رهبران الهی که با انحرافات مبارزه میکنند از نعمتهاي الهی هستند (که باید قدر آنها را بدانید و سپاسگزار باشید).
2. رهبران الهی با انحرافات عقیدتی و اجتماعی جداً مبارزه کنند.
3. رهبران الهی راه بازگشت و توبه را به مردم بیاموزند.
4. انحراف از توحید، گناهی بزرگ است که توبهي آن بسیار مشکل است.
5. شرك ورزي، ستم به خویشتن است.
6. خدا آن قدر نسبت به شما مهربان است که راه توبه را به شما میآموزد و خود توبهي شما را میپذیرد.
7. راه توبه را از رهبران الهی بیاموزید و بدان عمل کنید، اگر چه مشکل
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 273
باشد.
***
قرآن کریم در آیات پنجاه و پنجم و پنجاه و ششم سورهي بقره، به تقاضاي بنیاسرائیل در مورد دیدار حسّی خدا و گرفتاري و
مرگ و حیات مجدد آنان اشاره میکند و میفرماید:
55 . وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَي اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَۀُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ
صفحه 122 از 206
پس در حالی که شما «؛ اي موسی، به تو ایمان نخواهیم آورد، تا اینکه خدا را آشکارا ببینیم » : و (یاد کنید) هنگامی را که گفتید
مینگریستید، صاعقه شما را (فرو) گرفت.
56 . ثُمَّ بَعَثْنَاکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم، تا شاید شما سپاسگزاري کنید.
نکتهها و اشارهها:
موسی علیه السلام هفتاد نفر از بزرگان بنی اسرائیل را انتخاب «1» ، 1. آنگونه که از آیات فوق و آیات دیگر قرآن استفاده میشود
کرد و به وعده گاهی که خدا تعیین کرده بود برد، ولی آنان در آنجا تقاضاي نامعقول دیدن خدا را کردند و گرفتار صاعقه و
زمین لرزه شدند و همگی جان باختند. موسی علیه السلام از خدا تقاضا کرد که آنان را دوباره زنده کند، چرا که مرگ آنان
بهانهاي به دست ماجراجویان بنیاسرائیل میداد و زندگی و تبلیغ موسی علیه السلام را مشکل میکرد. خدا تقاضاي موسی را
پذیرفت و آنان را حیات مجدد بخشید تا شاید سپاسگزار شوند.
2. یکی از انحرافات بنیاسرائیل آن بود که گمان میکردند میتوان خدا را با چشم سر دید؛ از این رو از موسی علیه السلام
تقاضاي نامعقولی کردند که خدا را
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 274
به آنان نشان دهد، در حالی که خدا جسم نیست و نمیتوان او را با چشم سر مشاهده کرد؛ البته موسی علیه السلام قبلًا دلایل
ومعجزات الهی را براي بنیاسرائیل آورده بود و آنان هیچ بهانهاي نداشتند. خدا به خاطر این تقاضاي جاهلانه، نابه جا و نامعقول،
تنبیهشان کرد؛ چون به خود و موسی علیه السلام ظلم کرده بودند.
این اتفاق چند ویژگی «1» . 3. هنگامی که بنی اسرائیل دیدار خدا را تقاضا کردند، صاعقه و زمین لرزهاي شدید آنان را فرو گرفت
و پیامد داشت:
اول آنکه بنیاسرائیل متوجه شدند که تاب و تحمّل دیدن برخی از مخلوقات الهی را ندارند چه رسد به دیدن وجود شدید و با
عظمت الهی؛ یعنی تقاضاي آنان همانند وصل کردن برق فشار قوي بود به دستگاهی که تحمّل برق ضعیف دارد که البته تحمّل
نمیکند و میسوزد.
فروغ حسن رویت کی تواند دید هر بیدل دلی چون کوه میخواهد که برتابد تجلّی را
دوم آنکه بنی اسرائیل با این صاعقه و زمین لرزه مجازات شدند تا دیگر بهانهگیري نکنند و تقاضاهاي نامعقول و نابهجا و جاهلانه
ننمایند و نیز درس عبرتی براي دیگران باشند.
سوم آنکه بزرگان بنیاسرائیل، جز موسی علیه السلام، همگی در اثر صاعقه مردند و دوباره با تقاضاي موسی علیه السلام زنده
شدند تا لطف الهی را بر خویش مشاهده کنند و حسّ سپاسگزاري در آنان زنده شود.
4. منظور از مردن و زنده شدن بنی اسرائیل، آن نیست که آنان بیهوش شدند سپس به هوش آمدند یا اینکه جاهل شدند سپس
عالم شدند یا اینکه
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 275
بلکه ظاهر آیه آن است که آنان واقعاً مردند و دوباره زنده شدند. این حادثه، مثال و «1» ، زندگی آنان به ادامهي نسل ایشان بود
«2» . نمونهاي براي امکان رجعت و معاد است
آموزهها و پیامها:
1. خدا با بهانهجوییها و انحرافات عقیدتی آشکارا برخورد میکند.
صفحه 123 از 206
2. از بهانهجوییها و مجازاتهاي تاریخی بنیاسرائیل عبرت آموزید و راه آنان را نروید.
3. خدا دیدنی نیست، پس تقاضاي نامعقول دیدار او را نکنید.
4. خدا قادر است شما را پس از مرگ دوباره زنده سازد.
5. انحرافات عقیدتی و لطف و بخشش الهی را در طول تاریخ به یاد مردم آورید تا سپاسگزار شوند.
6 .
ل
ی
ئ
ا
ر
س
ا
ی
ن
ب
ه
ب
د
ا
ی
ي
ا
ه
ي
و
ر
ژ
ک
ي
ه
ت
ش
ذ
گ
د
و
خ
د
ن
ش
ا
ب
و
(
ا
ب
ت
ف
ل
ا
خ
م
ا
ب
م
لا س
ا
،
ر
ا
ب
ر
گ
ی
د
)
ی
س
ا
پ
س
ا
ن
د
ن
ک
ن
.
***
قرآن کریم در آیهي پنجاه و هفتم سورهي بقره به نعمتهاي دیگر خدا بر بنیاسرائیل و ستمکاري آنان اشاره میکند و میفرماید:
57 . وَظَلَّلْنَا عَلَیْکُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوي کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ
و ابرها را بر شما سایهگستر کردیم؛ و خوراکی [عسل مانند] و مرغان
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 276
[بلدرچین گونه] را بر شما فرو فرستادیم؛ (و گفتیم:) از [خوراکیهاي] پاکیزه (از) آنچه به شما روزي دادهایم، بخورید؛ و [لی آنان
با ناسپاسی خود] بر ما ستم نکردند، بلکه همواره بر خودشان ستم مینمودند.
نکتهها و اشارهها:
در این مدت گروهی به درگاه الهی روي «1» . 1. بنی اسرائیل در مسیر حرکت از مصر به فلسطین، چهل سال در سرزمین سینا ماندند
آوردند و خدا بنی اسرائیل را مشمول نعمت خویش ساخت و به آنان غذاهاي نیکو داد، تا شاید سپاسگزار باشند، ولی آنان با
ناسپاسی باز هم به خود ستم کردند.
2. در این آیه به چند نعمت الهی نسبت به بنیاسرائیل اشاره شده است:
که به صورت غیرمنتظره در بیابانها هویدا میشد و بر سر بنیاسرائیل سایه میافکند، تا در سایهي آن «2» الف) ابرهاي سپید
بیاسایند و خستگی مسافرتهاي طولانی را از تن به در کنند.
در اصل به معناي قطرات کوچک، همچون قطرات شبنم است که بر درختان مینشیند و طعم شیرینی « مَنْ » .« مَنْ » ب) غذایی به نام
دارد و برخی مفسران احتمال دادهاند نوعی عسل طبیعی بوده که بنی اسرائیل در کوهستانهاي حواشی بیابان منابعی از آن مییافتند
«3» . و از این غذاي لذیذ میخوردند
در اصل به معناي آرامش و تسلّی است « سلوي » .« سَلوي » ج) غذایی به نام
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 277
و بسیاري از مفسران آن را نوعی پرنده (بلدرچین گونه) دانستهاند که در مسیر مهاجرت خود به صحراي سینا میآمدند و بهراحتی
«1» . در دسترس بودند و بنیاسرائیل از گوشت آنها استفاده میکردند
3. در این آیه به شروط استفاده از نعمتهاي غذایی اشاره شده است و آن پاك، حلال و پاکیزه بودن آن است؛ البته این شروط به
سود انسان است و سلامتی او را تأمین میکند.
4. بنیاسرائیل هنگامی که ناسپاسی کردند و راه سرکشی و کفر و گوسالهپرستی و مانند آن را در پیش گرفتند به خدا ستم نکردند،
چون خدا نیازي به فرمانبرداري و پرستش مردم ندارد، بلکه به خود ستم روا داشتند که از نعمتهاي الهی در راه کمال خویش
استفاده نکردند و آنها را هدر دادند.
آموزهها و پیامها:
1. نعمتهاي الهی را به یاد ملت بیاورید (تا سپاسگزار شوند).
صفحه 124 از 206
2. اگر لازم باشد خدا غذاي نیکویی روزي شما میکند. (پس نگران نباشید و در راه اطاعت او بکوشید).
3. بهداشت غذایی خود را رعایت کنید.
4(
.
ا
ب
ی
س
ا
پ
س
ا
ن
و
ر
ف
ک
،
)
ه
ب
ن
ت
ش
ی
و
خ
م
ت
س
د
ی
ن
ک
ن
.
***
قرآن کریم در آیات پنجاه و هشتم و پنجاه و نهم سورهي بقره به ورود آمرزشگرانهي بنیاسرائیل به بیتالمقدس و نافرمانی برخی
افراد ستمکار و مجازات آنان اشاره میکند و میفرماید:
58 . وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیَۀَ فَکُلُوْا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدَاً وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّداً وَقُولُوا حِطَّۀٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 278
در این آبادي [: بیتالمقدس] وارد شوید؛ و از (نعمتهاي) آن از هر جا که خواستید فراوان و » : و (یاد کنید) هنگامی را که گفتیم
تا خطاهایتان را براي شما «. خدایا! گناهان ما را] بریز ] » : گوارا بخورید؛ و از در (بیتالمقدس) فروتنانه وارد شوید و بگویید
بیامرزیم؛ و بزودي [پاداش] نیکوکاران را خواهیم افزود.
59 . فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَیْرَ الَّذِي قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ
و [لی] کسانی که ستم کرده بودند، سخن را به غیر آن (سخنی) که به آنان گفته شده بود، تغییر دادند، پس بخاطر آنکه همواره
نافرمانی میکردند، (عذابی) اضطرابآور از آسمان بر کسانی که ستم کردند، فرو فرستادیم.
نکتهها و اشارهها:
به آنان گفته شد که این شهر داراي برکات مادي و «1» . 1. سرانجام پس از سالها بنیاسرائیل به دروازههاي بیتالمقدس رسیدند
معنوي است و ورود به آن آداب خاص خود را دارد؛ یعنی هر کس میخواهد وارد شهر شود، از دروازهي مخصوصی سجدهکنان و
با فروتنی بگذرد و بگوید: حِطَّۀٌ؛ یعنی خدایا گناهان ما را بریز.
کلمهاي مشابه یعنی حِنطه (: گندم) گفتند، و «2» « حِطّۀٌ » اما برخی افراد بنیاسرائیل که لجوج و ستمکار بودند، به جاي کلمهي
مقصودشان آن بود
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 279
و خدا آنان را به خاطر این ستمکاري تنبیه کرد. «1» ؛ که گندم براي ما از این آداب بهتر است
2. مقصود از سجده، کمال فروتنی و خضوع است. شاید این شیوه از آداب ورود به بیت المقدس و یا نوعی آزمایش بنیاسرائیل
بوده است تا فرمانبرداران از غیر آنان جدا شوند.
3. ستمکاران بنیاسرائیل که نافرمانی کردند و سخن آمرزشگرانه را تغییر دادند، گرفتار عذاب الهی شدند؛ عذابی همچون طاعون
و موجب ضعف و ناتوانی و اضطراب «2» که از بالا (مثلًا به وسیلهي باد و گرد و غبار) بر آنان فرود آمد و ستمکاران را مبتلا ساخت
«3» . آنان شد
4. انسانها در سرنوشت خود نقش دارند و ستمکاري و نافرمانی آنها زمینهساز نزول عذاب الهی بر مردم است؛ یعنی ظلم و فسق از
عوامل عذاب است.
5. اطاعت از دستورات الهی موجب آمرزش، و نیکوکاري موجب افزایش پاداش میشود.
6. در این آیات نخست به نیازهاي مادي بنیاسرائیل مثل غذا توجه شده و سپس به نیازهاي معنوي و عبادي؛ این نشان میدهد که
هر دو بعد نیازهاي مادي و معنوي انسان مهم است و توجه به معاش، مقدم است.
آموزهها و پیامها:
صفحه 125 از 206
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 280
هی و ناسپاسیهاي تاریخی ملت (یهود) را به یاد آنان آورید، (تا شاید بیدار و سپاسگزار شوند.)
***
قرآن کریم در آیهي شصتم سورهي بقره به نعمت آبهاي معجزهآسا براي بنیاسرائیل اشاره میکند و از فسادگري منع میکند و
میفرماید:
60 . وَإِذِ اسْتَسْقَی مُوسَی لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ کُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ
رِزْقِ اللّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِی الَأرْضِ مُفْسِدِینَ
و (یاد کنید) هنگامی را که موسی براي قومش آب طلبید؛ و [به او] گفتیم:
و دوازده چشمه از آن بشکافت، که هر (گروهی از) مردم، آبشخور خود را میشناختند. (و گفتیم:) از «! با عصایت بر سنگ بزن »
روزيِ خدا بخورید و بیاشامید؛ و در زمین تبهکارانه فساد مکنید.
نکتهها و اشارهها:
1. قوم بنیاسرائیل در بیابانها حرکت میکردند که تشنه و بیآب شدند و از رهبر خود، موسی علیه السلام آب خواستند. موسی
خداوند به او دستور داد که عصاي خود را بر سنگ بزن و به صورت «1» . علیه السلام از خدا طلب آب کرد
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 281
معجزهآسایی دوازده چشمه از آن جوشید و بنیاسرائیل، که دوازده طایفه بودند، هر کدام از آبشخوري آب برمیداشتند، تا
«1» . اختلافی بین آنان ایجاد نشود
و در «2» 2. در سورهي اعراف بیان شده که پس از آنکه موسی علیه السلام عصاي خود را به سنگ زد، کمکم آب بیرون آمد
آیهي فوق اشاره شده که سنگ شکافت و دوازده چشمه جوشید. این دو تعبیر ممکن است اشاره به آن باشد که ابتدا آب چشمه
کم کم جوشید، سپس زیاد شد و به صورت دوازده چشمه فوران کرد.
چون عصاي عشق او بر دل زنی صد هزاران چشم بینی از خارهاي
3. جوشیدن چشمههاي دوزادهگانهي آب از سنگ، یکی از معجزات موسی علیه السلام بود؛ البته معجزه به معناي انجام کاري بر
خلاف جریان عادي طبیعت است، نه به معناي انجام محال عقلی؛ یعنی به طور طبیعی از هر سنگی چشمهي آب خارج نمیشود،
ولی این کار محال عقلی و نقض قانون علیت نیست که به دستور الهی با ضربهي عصایی از دل سنگی چشمهاي بیرون جهد.
4. در این آیه به بنیاسرائیل گفته شده که از نعمتهاي الهی بخورید و بیاشامید و سپاسگزاري کنید و اگر سپاس نمیگزارید،
دست کم ناسپاسی و فسادگري نکنید. یادآوري این ماجرا نیز به همین مطلب اشاره دارد که نعمتهاي الهی خدا را در طول تاریخ
به یاد داشته باشید و ناسپاسی و فسادگري نکنید.
5. در این آیه اشاره شده که فسادگري نکنید و این فسادگري را ادامه
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 282
آري، فساد اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و فساد اقتصادي، مثل ظلم و اسراف، موجب انحطاط جامعه میشود و نوعی «1» . ندهید
ناسپاسی در برابر نعمتهاي الهی است؛ چرا که خدا این نیروها و سرمایهها را به ما عطا کرده تا در راه کمال از آنها استفاده کنیم نه
در راه انحطاط و سقوط.
6. نکتهي جالب در این آیه آن است که خدا سهم هر گروه از بنیاسرائیل را جدا کرد و به تعداد طوایف بنیاسرائیل چشمهها را
جاري ساخت و مردم نیز آگاه شدند تا به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و نظم اجتماعی برقرار شود و از اختلافات جلوگیري
صفحه 126 از 206
گردد.
آموزهها و پیامها:
1. نعمتهاي تاریخی خدا را به یاد مردم آورید تا (سپاسگزار باشند و) فساد نکنند.
2. در مسائل اجتماعی- اقتصادي، سهام هر گروه را مشخص کنید و آنان را آگاه سازید (تا از اختلافات اجتماعی جلوگیري شود.)
3. بنیاسرائیل به یاد نعمتهاي الهی باشند و دست از فسادگري بردارند.
4. در مشکلات به سوي رهبران الهی بروید تا از خدا براي شما گشایش بطلبند که خدا دعاي آنان را مستجاب میکند.
5. رهبران الهی به فکر مشکلات اقتصادي مردم باشند و (اگر از راه طبیعی مشکلات حل نشد)، از خدا بخواهند که به طور غیر
عادي آن را حل کند.
6. قدرشناس نعمت آب باشید (و بعد از نوشیدن آن سپاسگزاري کنید و فسادگري و اسراف ننمایید).
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 283
***
قرآن کریم در آیهي شصت ویکم سورهي بقره به تنوعطلبی، بهانهتراشی، ناسپاسی، پیامبرکشی یهودیان، و عوامل زمینهساز این
صفات، یعنی نافرمانی و تجاوزکاري آنان اشاره میکند و میفرماید:
61 . وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَی لَنْ نَصْبِرَ عَلَی طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ
أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَی بِالَّذِي هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَ لْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّۀُ وَالْمَسْکَنَۀُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ ذلِکَ بِأَ
نَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِمَا عَصَوا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ
اي موسی! بر یک غذا شکیبایی نمیکنیم، پس براي ما از پروردگارت بخواه تا از آنچه زمین » : و (یاد کنید) هنگامی را که گفتید
آیا چیزي را که آن پستتر » : موسی) گفت ) «. میرویاند، از سبزياش و خیارش و سیرش و عدسش و پیازش، براي ما بیرون آورد
و (نشان) «. است جایگزین چیزي میکنید که آن بهتر است. در شهري فرود آیید؛ چرا که آنچه خواستید (در آنجا) براي شما هست
خواري و بینوایی بر آنان زده شد؛ و باز گرفتار خشمی از جانب خدا شدند؛ این بخاطر آن است که آنان همواره به نشانههاي خدا
کفر میورزیدند، و پیامبران را به ناحق میکشتند، این از آن روي بود که نافرمانی کردند و همواره [از حدّ] تجاوز میکردند.
نکتهها و اشارهها:
1. بنیاسرائیل، به لطف الهی، توسط موسی علیه السلام از چنگال فرعون مصر نجات یافتند و نعمتهاي فراوانی به آنان داده شد،
ولی آنان به جاي سپاسگزاري، بهانهتراشی کردند و راه تجاوزگري و نافرمانی را در پیش گرفتند و به خاطر همین صفات و
کارهاي زشت، ذلیل و گرفتار خشم خدا شدند.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 284
2. تنوعطلبی یکی از صفات انسان است که میتواند سازنده و کمالآفرین باشد، ولی انسان نباید اهداف اساسی خود را فداي
لذتطلبی و تنوعطلبی خویش سازد. تنوعطلبی دام شیطانی است که در جهان امروز نیز استعمارگران و شرکتهاي بزرگ تجاري
از آن سوءاستفاده میکنند و مردم را به سوي محصولات رنگارنگ خویش میکشند و ثروتهاي آنان را به غارت میبرند.
دو غذا، مانند عسل و بلدرچین بودند و انرژي و پروتئین داشتند، ولی بنیاسرائیل آنها را رها کردند و به سراغ « مَن و سَلوي » .3
«1» . غذاهاي متنوع عادي و پست رفتند
البته تنوعطلبی انسان امري طبیعی است، اما مشکل اصلی بنی اسرائیل بهانهجویی آنها بود، که میخواستند در برابر موسی علیه
السلام و برنامههاي او مشکلآفرینی کنند.
صفحه 127 از 206
از این تعبیر روشن میشود که .« از پروردگار خودت بخواه » : 4. نکتهي جالب آن است که بنیاسرائیل به موسی علیه السلام گفتند
آنان هنوز خدا را کاملًا پروردگار خویش نمیدانستند.
5. این آیه به یک قانون تاریخی که بر قوم یهود حاکم شده اشاره میکند.
و خشم خدا بودند و هستند و همیشه با خواري و آوارگی و ناامنی زندگی میکنند. «2» یهودیان در طول تاریخ گرفتار ذلت
البته این محکومیت تاریخی نتیجهي صفات زشت آنان است که مردمی ناسپاس در برابر آیات الهی، پیامبرکش، تجاوزپیشه و
این «3» . نافرماناند
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 285
صفات نه تنها در بنیاسرائیل بلکه در گروه کثیري از یهودیان عصر ما (یعنی صهیونیستها در فلسطین اشغالی) نیز دیده میشود.
در این آیه مفهوم کلی شهر است؛ یعنی بنی اسرائیل در بیابان در مرحلهي آزمایش و خودسازي و بهرهمندي از « مصر » 6. مقصود از
نعمتهاي الهی بودند، هر چند غذاهاي متنوع نداشتند. در شهرها غذاهاي متنوع وجود داشت، اما برنامهي خودسازي آنان قطع
از این رو، در این آیه از شهرنشینی با لحنی سرزنشآمیز سخن گفته شده است. «1» ؛ میشد
7. مقصود ازاینکه بنیاسرائیل پیامبران الهی را میکشتند چیست؟!
بنیاسرائیل سخنان (و اسرار) پیامبران را میشنیدند و پخش میکردند و در نتیجه آنان گرفتار جبّاران میشدند و به قتل میرسیدند.
«2»
آموزهها و پیامها:
1. یهودیان افرادي تنوعطلب، بهانهجو، ناسپاس، نافرمان و تجاوزگرند، (پس مراقب تجاوزگري آنان باشید).
2. قانون تاریخی خدا در مورد یهود آن است که (به خاطر صفات زشتشان)، همواره ذلیل باشند.
3. ناسپاسی در برابر آیات الهی و پیامبران خدا، انسان را گرفتار خشم الهی و ذلت مستمر میگرداند.
4. تجاوزگري و سرپیچی از دستورهاي الهی، ذلّت زاست.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 286
5. قدرشناسی در برابر آیات الهی و پیامبران و پرهیز از گناه و تجاوز، انسان را از ذلّت دور میسازد (و عزّت آفرین است).
6 .
ی
ن
ی
ش
ن
ر
ه
ش
سّ ح
ی
ب
ل
ط
ع
و
ن
ت
ن
ا
س
ن
ا
ا
ر
ا
ض
ر
ا
د
ن
ک
ی
م
(
ا
م
ا
ت لا ک
ش
م
و
ی
ی
ا
ه
د
و
ب
م
ک
ا
ر
ز
ی
ن
ه
ب
ل
ا
ب
ن
د
د
ر
ا
د
؛
سپ ب
ق
ا
ر
م
د
ی
ش
ا
ب
.
)
!
***
قرآن کریم در آیهي شصت و دوم سورهي بقره به معیارهاي اساسی نجات (ایمان و عمل صالح) اشاره میکند و میفرماید:
62 . إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّ َ ص اري وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ
عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
در حقیقت کسانی که (به پیامبر اسلام) ایمان آوردهاند، و کسانی که به (آیین) یهود گرویدند و مسیحیان و صابئان (پیرو یحیاي
پیامبر)، کسانی (از آنان) که به خدا و روز باز پسین ایمان آوردند، و [کار] شایسته انجام دادند، پس پاداششان نزد پروردگار آنان
براي ایشان است؛ و نه هیچ ترسی بر آنان است و نه آنان اندوهگین میشوند.
شأن نزول:
برخی از مفسران حکایت کردهاند که در صدر اسلام این پرسش براي برخی از مسلمانان مطرح شد که اگر تنها اسلام راه حق و
نجات است، پس تکلیف نیاکان ما چه میشود؟ آیا آنان به خاطر عدم حضور در زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ایمان
نیاوردن به او، مجازات میشوند؟
صفحه 128 از 206
آیهي فوق بدین مناسبت نازل شد و اعلام کرد که هر کس در عصر خویش به پیامبر خویش و کتاب آسمانی او ایمان آورده و
عمل شایسته انجام داده است، اهل نجات است و نگرانی ندارد؛ پس یهودیان و مسیحیان مؤمن و شایستهکردار که قبل از ظهور
«1» . پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله زندگی کرده و مردهاند اهل نجات هستند
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 287
نکتهها و اشارهها:
1. مشابه آیهي فوق در سورهي بقره، آیهي 112 و سورهي مائده، آیهي 69 و سورهي حج، آیهي 17 آمده است. این آیات پاسخی
است به کسانی که راه نجات را در پناه نژاد و ملیت خاصی میجویند. همانطور که یهودیان دین و نژاد خود را بهتر از دیگران و
بهشت را مخصوص خود میدانستند، ولی قرآن به آنان پاسخ میدهد که راه نجات منحصر در ایمان و عمل شایسته است و تنها نام
بر خود نهادن موجب سعادت و نجات نمیشود. («2» و مسیحی (: نصاري «1» مسلمان، یهودي
2. مفسران قرآن چند تفسیر عمده براي آیهي فوق ارائه کردهاند:
الف) مقصود آیه، ایمان و اعمال شایستهي پیروان ادیان الهی قبل از اسلام است که از دنیا رفتهاند، که موجب نجات آنان خواهد
«3» . شد، همانطور که در شأن نزول بدان اشاره شد
ب) مقصود آیه ایمان و اعمال شایستهي یهودیان و مسیحیان و صابئان در زمان حاضر است، اما منظور ایمان به اسلام و عمل صالح
بر طبق دستورات قرآن است؛ یعنی اگر آنان از محتواي کتابهاي خویش و بشارتهاي پیامبرانشان در مورد پیامبر اسلام صلی الله
علیه و آله پیروي کنند، مسلمان
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 288
«1» . میشوند و ایمان و عمل صالح آنها پذیرفته خواهد شد
البته مانعی ندارد که هر دو معنا مقصود آیه باشد.
3. ممکن است از آیهي فوق استفاده شود که افرادي همچون ادیسون که پیرو ادیان دیگر هستند، ولی آگاهی کافی از اسلام ندارند
(جاهل قاصرند) وبه بشریت خدمت کردهاند، پاداش مناسب عمل خویش را دریافت میکنند و یا دست کم، از عذاب کفر آنان
کاسته میشود.
4. معناي آیهي فوق و آیات مشابه، این نیست که در عصر حاضر نیز همهي پیروان ادیان الهی اهل نجات هستند و تکثرگرایی و
صحیح است؛ چرا که آیات قرآن همدیگر را تفسیر میکنند و در آیات دیگر وعدهي عذاب به غیر مسلمانان داده «2» پلورالیسم
«3» . شده است؛ پس ادیان دیگر منسوخ شدهاند و پیروان آنها وظیفه دارند در مورد حقانیت اسلام تحقیق کنند تا مسلمان شوند
چه کسانی هستند؟ «4» « صابئان » .5
در این مورد گزارشهاي تاریخی وتفسیري متفاوتی ارائه شده است ولی
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 289
از مجموع گزارشها و احادیث میتوان استفاده کرد که آنان پیروان حضرت یحیی علیه السلام هستند ولی دو دسته شدند: گروهی
ستارهپرست و مشرك گردیدند و گروهی به خدا و معاد ایمان دارند. عدهاي از آنان هم اکنون در خوزستان ایران زندگی میکنند.
«1»
آموزهها و پیامها:
1. ملاك سعادت و نجات بشر، ایمان و عمل شایسته است، (نه فقط نام و نشان دینی).
2. ایمان به مبدأ و معاد و عمل صالح، با امنیت انسان ارتباط مستقیم دارد.
صفحه 129 از 206
3. خداباوران معاداندیش و شایستهکردار، پاداششان از بین نمیرود.
4 .
ر
گ
ا
ش
م
ا
ر
آ
ل
ا
ی
خ
و
ن
د
و
د
ز
ا
ه
ه
ص
غ
ا
ر
د
ی
ب
ل
ط
ی
م
،
ر
و
ا
ب
ا
د
خ
،
ش
ی
د
ن
ا
م
ا
ج
ر
ف
و
ر
ا
د
ر
ک
ه
ت
س
ی
ا
ش
د
ی
و
ش
.
***
قرآن کریم در آیات شصت و سوم و شصت و چهارم سورهي بقره به پیمان ویژهي بنیاسرائیل و پیمانشکنی آنان و آثار عمل و
یادآوري آیات الهی اشاره میکند و میفرماید:
63 . وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْکُرُوا مَا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
و (یاد کنید) هنگامی را که از شما پیمان محکم گرفتیم؛ و (کوه) طور را بر فراز شما بر افراشتیم؛ (و به شما گفتیم:) آنچه را به شما
دادهایم، با توانمندي بگیرید؛ و آنچه را در آن است به خاطر داشته باشید؛ تا شاید شما (خودتان را) حفظ کنید.
64 . ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَلَوْلَا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ
سپس شما بعد از آن (پیمان)، روي برتافتید؛ و اگر بخشش خدا و رحمتش
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 290
بر شما نبود، حتماً از زیانکاران بودید.
نکتهها و اشارهها:
1. آیهي 93 سورهي بقره و آیهي 154 سورهي نساء و آیهي 171 سورهي اعراف مشابه آیهي فوقاند. یادآوري و تأکید این پیمان
با بنیاسرائیل و پیمانشکنی آنان نشاندهندهي اهمیت، عبرتآموزي و فواید تربیتی این جریان است. «1» محکم الهی
بازگشت و احکام و «2» 2. مفسران قرآن برآناند که آیهي فوق مربوط به هنگامی است که موسی علیه السلام از کوه طور
دستورات و وظایف تورات را با خود آورد. هنگامی که مردم اطلاع یافتند، تصور کردند که عمل به این قوانین مشکل است و با آن
مخالفت کردند؛ به همین دلیل این قطعهي عظیم کوه بر فراز آنها قرار گرفت و همگی وحشتزده دست به دامن موسی علیه السلام
«3» . زدند و با خدا پیمان بستند که به آن قوانین عمل کنند و پس از آن خطر از آنان بر طرف شد
3. در مورد قرار گرفتن کوه طور بر فراز بنی اسرائیل، مفسران چند دیدگاه دارند. برخی برآناند که قطعهي عظیمی از کوه به فرمان
خدا و بر اثر زلزله یا صاعقه از جاي کنده شد و از بالاي سر آنان گذشت، به طوري که بنی اسرائیل آن را چند لحظه بر فراز خود
دیدند و تصوّر کردند که بر آنان فرود خواهد آمد.
برخی دیگر از مفسران برآناند که کوه به صورت معجزهآسایی بالاي سر آنان قرار گرفت و یا اینکه در اثر زلزلهي شدیدي
سایههاي کوه را بر سر خود
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 291
«1» . دیدند و ترسیدند
در هر صورت، این یک پدیدهي خارقالعاده براي ترساندن بنیاسرائیل و پیمان گرفتن از آنان بود.
4. از بنیاسرائیل پیمان اجباري گرفته شد، در حالی که پیمان گرفتن اجباري در مسائل عقیدتی معنا ندارد؛ پس معلوم میشود که
قوانین تورات که بر آنها پیمان گرفته شد، همان برنامههاي عملی آیین موسی بود که اجراي آنها براي سعادت مردم لازم بود و
اجبار کردن افراد در مورد برنامههاي عملی، مثل ترك اعتیاد یا دوري از خطر و یا اجراي قوانین مفید، مثل قوانین راهنمایی و
رانندگی، عیبی ندارد.
5. براي اجراي برنامههاي عملی سعادتآفرین در جامعه، در صورت مصلحت، میتوان از اهرم فشار استفاده کرد تا افراد سرکش و
نافرمان مجبور شوند قوانین را رعایت کنند؛ همانطور که در جهان کنونی پلیس براي اجراي قوانین راهنمایی و رانندگی از اهرم
صفحه 130 از 206
جریمه و نظارت حضوري استفاده میکند.
6. مقصود از پیمانی که خدا از بنیاسرائیل گرفت چیست؟
از آیات 83 و 84 سورهي بقره و 12 سورهي مائده استفاده میشود که مفاد پیمانی که خدا از بنیاسرائیل گرفت عمل به توحید،
نیکی به پدر و مادر، بستگان، کودکان بیسرپرست و بینوایان و نیز گفتار نیک، به جا آوردن نماز و پرداخت زکات و پرهیز از
خونریزي و مانند آنها بوده است.
بیآزاري و سودمندي گزین که این است آیین و فرجام دین
آري آیات و کتابهاي الهی براي هر امت، پیمانی از طرف خداست که
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 292
«1» . مردم در مورد عمل به آنها پاسخگو خواهند بود و باید نیروي لازم را براي عمل کسب کنند
7. حکایت شده که از امام صادق علیه السلام در مورد آیهي فوق پرسیدند که آیا مقصود آن است که قوانین الهی را با قوت بدنی
یا روحی و قلبی بگیریم؟
یعنی با نیروي روحی و قلبی و اراده بگیرید و با قوت اعضاي بدن به آن عمل کنید). ) «2» حضرت فرمودند: با هر دو
8. انسان در برابر آیات الهی دو وظیفهي اساسی دارد:
اول اینکه با قوّت فکر و بدن، به آنها عمل کند.
دوم آنکه آنها را به خاطر بسپارد و در هنگام عمل به یاد داشته باشد.
9. بنیاسرائیل به پیمان محکم الهی عمل نکردند ولی بار دیگر نعمت الهی شامل حال بنیاسرائیل شد و آنان بخشیده شدند و از
زیانکاريشان جلوگیري شد.
10 . عمل نکردن به دستورهاي الهی موجب زیانکاري است؛ چرا که انسان سرمایهي عمر و نیروهاي خود را از دست میدهد ولی
در برابر آن چیزي به دست نمیآورد و سعادتمند نمیشود، اما عمل کردن به دستورها و آیات الهی، زمینهساز پارسایی و خود
نگهداري است که موجب سعادت انسان میشود.
آموزهها و پیامها:
1. اگر میخواهید خودتان را حفظ کنید و با تقوا باشید، آیات الهی را به خاطر بسپارید و با جدیّت بدانها عمل کنید.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 293
2. (از نظر جسمی و فکري نیرومند شوید و) به آیات الهی نیرومندانه عمل کنید.
3 .
ل
م
ع
ن
د
ر
ک
ن
ه
ب
ي
ا
ه
ن
ا
م
ی
پ
ی
ه
ل
ا
،
ب
ج
و
م
ي
ر
ا
ک
ن
ا
ی
ز
(
و
ز
ا
ت
س
د
ن
ت
ف
ر
ي
ا
ه
ه
ی
ا
م
ر
س
)
ن
ا
س
ن
ا
ت
س
ا
.
***
قرآن کریم در آیات شصت و پنجم و شصت و ششم سورهي بقره به شکست بنیاسرائیل در آزمایش روز شنبه و مجازات
عبرتآموز آنان اشاره میکند و میفرماید:
65 . وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ
«! میمونهایی طرد شده باشید » : و بیقین دانستید (حال) کسانی از شما را، که در (روز) شنبه [از حدّ]، تجاوز کردند و به آنان گفتیم
66 . فَجَعَلْنَاهَا نَکَالًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَۀً لِلْمُتَّقِینَ
و آن (کیفر) را عبرتی براي (مردم) در پیشرویشان (در آن عصر) و (نسلهاي) پشتسرشان و پندي براي پارسایان (خود نگهدار)
قرار دادیم.
صفحه 131 از 206
نکتهها و اشارهها:
166 سورهي اعراف آمده - 1. داستان تعطیلی روز شنبه و آزمایش یهودیان در آیات 65 و 66 سورهي بقره، 60 سورهي مائده و 163
است که در سورهي اعراف کاملتر بیان شده است. این تکرار و تأکید قرآن کریم نشان دهندهي اهمیت این ماجرا و عبرتآموز
بودن آن است.
«1» ، 2. براي یهودیان روزهاي شنبه تعطیل اعلام شده بود و به گروهی از بنیاسرائیل که در شهري در کنار دریا زندگی میکردند
دستور داده شد که روزهاي شنبه صید ماهی را کنار گذارند.
اما در همان روز ماهیها بیشتر جلوهگري میکردند؛ از این رو، یهودیان مزّورانه قانون الهی را شکستند؛ یعنی در کنار دریا
حوضچههایی ساختند و
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 294
وقتی ماهیها در روز شنبه داخل آن میشدند، راه آن را میبستند و یکشنبه به صید آنها میپرداختند و یا شنبهها قلاب در دریا
میانداختند و یکشنبه ماهی آن را میگرفتند و یا آنگونه که در برخی حکایتها آمده است روزهاي شنبه با بیاعتنایی به فرمان
الهی، مشغول صید ماهی میشدند.
«1» . البته ممکن است همهي این حکایتهاي مفسران درست باشد و مرحله به مرحله پیش رفته و بیپروا شده باشند
3. این ممنوعیت صید در روزهاي شنبه یک دستور آزمایشی بود و گروه کثیري از بنیاسرائیل در این امتحان شکست خوردند؛ چرا
که ظاهر قانون را حفظ کردند ولی روح آن را کنار گذاشتند.
است و روزهاي شنبه را به خاطر تعطیلی کارها، به این نام « تعطیل کار براي استراحت » در لغت به معناي « سَبْت » 4. واژهي
«2» . میخواندند
«3» . یک فرمان تکوینی است ،« بوده باشید » به معناي « کُونُوا » .5
یعنی خدا به آنان گفت میمون باشید و آنان میمون شدند.
است، و در آیهي فوق از مسخ نافرمانان بنیاسرائیل به صورت میمون، و « تغییر شکل انسان به صورت حیوان » به معناي « مسخ » 6. به
در آیهي 60 مائده از مسخ افراد به صورت میمون و خوك یاد شده است.
در این مورد مفسران دو دیدگاه دارند:
برخی برآناند که واقعاً آن یهودیان به صورت میمون درآمدند و سپس هلاك شدند و این امري معجزهآسا و عذابی الهی بود.
در اینجا به معناي مسخ روحانی و دگرگونی صفات اخلاقی افراد است؛ یعنی آن یهودیان « مسخ » و برخی از مفسران برآناند که
صفاتی همانند
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 295
«1» . میمون یا خوك پیدا کردند که تقلید کورکورانه و شکمپرستی، از صفات بارز این حیوانات است
7. مجازات شدید یهودیان قانونشکن، براي همهي متجاوزان آن عصر و نسلهاي بعد عبرتآموز است و از تکرار این نافرمانیها
جلوگیري میکند و نیز پندي براي پارسایان است که هر کس باتقوا باشد و به دستورهاي الهی عمل کند، گرفتار عذاب نخواهد
شد.
8. در حدیثی از امام باقر و صادق علیهما السلام حکایت شده که مقصود از حاضران در این آیه، مردم آن عصر و منظور از
«2» . نسلهاي بعدي، ما مسلمانان هستیم؛ یعنی این درس عبرت مخصوص بنیاسرائیل نبود و همهي انسانها را شامل میشود
آموزهها و پیامها:
صفحه 132 از 206
1. سزاي قانونشکنان، مسخ، دگرگونی و طرد و تحقیر است.
2. از سرنوشت عذابآلود قانونشکنان متجاوز پیشین پند و عبرت بیاموزید (و قوانین الهی را محترم شمارید.)
«3 . » 3 . ر د ن ون ا ق ی ی ا ر گ ، ي و ر ی پ ي ر ه ا ظ ز ا ن ون ا ق ی ف ا ک ت س ی ن ، ه ک لب تی ع ب ت ز ا ح و ر ن ون ا ق م ه م ت س ا ***
قرآن کریم در آیهي شصت و هفتم سورهي بقره به داستان گاو بنیاسرائیل و برخورد غیرمؤدبانهي آنان با رهبر خویش اشاره
میکند و میفرماید:
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 296 ه آنان دستور میدهد که گاوي را بکشند و بخشی از بدن آن را به بدن فرد کشته
ولی بنیاسرائیل در راه انجام این دستور الهی «1» . شده بزنند تا به صورت اعجازآمیزي زنده شود و قاتل خود را معرفی کند
پرسشهاي بیجا و بهانهجویی میکردند که در آیهي فوق و آیات بعد به آنها اشاره شده است. به مناسبت همین داستان گاو
بنیاسرائیل، نام این سوره را بقره گذاشتند.
2. بنیاسرائیل معرفت کامل به حکمت دستورهاي الهی و مقام معنوي موسی علیه السلام نداشتند و در برابر او ادب را رعایت
نمیکردند؛ از این رو، وقتی فرمان کشتن گاو را صادر کرد به او گفتند: آیا میخواهی ما را به ریشخند بگیري؟!
در حالی که پیامبران الهی از انجام کارهاي بیهوده و ریشخند و آزار مردم به دورند، و اگر کسی حکمت و فلسفهي یکی از
دستورهاي الهی را متوجه
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 297
نشد، حق ندارد آن را انکار کند یا پیامآور آن را متهم سازد.
از خدا خواهیم توفیق ادب بیادب محروم ماند از لطف رب
به « عقل » گاهی در برابر « جهل » است که به معناي ناآگاهی و بیسوادي است، ولی واژهي « علم » گاهی در برابر « جهل » 3. واژهي
و در آیهي فوق به معناي دوم است، یعنی ریشخند کردن دیگران، ریشه در «1» کار میرود که به معناي نابخردي و نادانی است
نادانی، سبکسري و نابخردي دارد.
4. ریشخند کردن دیگران کار زشت و جاهلانهاي است که باید از آن به خدا پناه برد و اگر ریشخند مؤمنان موجب آزار آنان شود
حرام است.
آموزهها و پیامها:
1. در مورد دستورهاي الهی و رهبران دینی زود قضاوت نکنید و آنها را متهم ننمایید (چون سخنانشان حکمتی دارد که گاهی شما
نمیدانید).
2. ریشخند کردن دیگران نشانهي نادانی و سبکسري است.
3. از کارهاي جاهلانه به خدا پناه ببرید.
4 .
ر
د
رب ا
رب ي
ا
ه
ت
م
ه
ت
ن
ا
ف
ل
ا
خ
م
،
ا
ب
ی
ک
ش
د
ی
ش
ا
ب
.
***
قرآن کریم در آیات شصت و هشتم تا هفتاد و یکم سورهي بقره به بهانهجوییهاي بنیاسرائیل در مورد کشتن گاو و تسلیم نهایی
آنان اشاره میکند و میفرماید:
68 . قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا هِیَ قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِکْرٌ عَوَانُ بَیْنَ ذلِکَ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ
در » : موسی) گفت که او میفرماید ) «؟ براي ما از پروردگارت بخواه تا براي ما روشن بیان کند که آن (گاو) چگونه است » : گفتند
صفحه 133 از 206
حقیقت آن گاوي است که نه پیر باشد، و نه جوان؛ (بلکه) میان سالی بین این [دو]
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 298
«. باشد. پس آنچه به شما فرمان داده شده انجام دهید
69 . قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ
موسی) گفت که او میگوید: ) «؟ براي ما از پروردگارت بخواه تا براي ما روشن بیان کند که رنگ آن (گاو) چگونه است » : گفتند
«. در حقیقت آن گاوي زرد است که رنگش یکدست است، که بینندگان را شاد سازد »
70 . قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَیْنَا وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللّهُ لَمُهْتَدُونَ
براي ما از پروردگارت بخواه تا براي ما روشن بیان کند که آن (گاو) چگونه است؟ [چرا] که (چگونگی این) گاو بر ما » : گفتند
«. مشتبه شده و اگر خدا بخواهد، ما حتماً رهیافته میشویم
71 . قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا ذَلُولٌ تُثِیرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَۀٌ لَا شِیَۀَ فِیهَا قَالُوا الْآنَ جَئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا کَادُوا یَفْعَلُونَ
در حقیقت آن گاوي است که نه رام است که زمین را شخم زند؛ و کشتزار را آب نمیدهد؛ » : (موسی) گفت که او میفرماید
پس (آن گاو را پیدا کردند و) آن را سر «. اکنون (سخن) حق را آوردي » : گفتند «. سالمی است که هیچ لکهاي در (رنگ) آن نباشد
بریدند؛ در حالی که نزدیک بود انجام ندهند.
نکتهها و اشارهها:
1. بنی اسرائیل هنگامی که متوجه شدند مسألهي کشتنِ گاو جدّي است، بهانهجویی کردند تا از فرمان الهی بگریزند یا آن را به
تأخیر اندازند.
این آیات حالات روانشناختی بنیاسرائیل را نشان میدهد که اصولًا بهانهگیر بودند و میخواستند به نوعی از تکلیف الهی
بگریزند.
برخی مفسران احتمال میدهند که این بهانهها را قاتل واقعی به مردم
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 299
«1» . القا میکرده است تا از رسوایی خود جلوگیري کند
2. تعبیرات بنیاسرائیل در برابر موسی علیه السلام غیرمؤدبانه و حاکی از عدم معرفت کامل آنان به خدا و پیامبرشان بود؛ براي مثال،
در حالی که خداي موسی و بنیاسرائیل یکی بود؛ و نیز در پایان به « از پروردگارت بخواه » : مکرر به موسی علیه السلام میگفتند
در حالی که همهي سخنان او وحی الهی و حق بود. ،« اکنون حق را آوردي » : موسی علیه السلام گفتند
3. پرسشهاي مکرر بنیاسرائیل، پرسش واقعی و علمی نبود، بلکه نوعی بهانهجویی براي گریز از فرمان الهی بود؛ از این رو در
پایان آیات فوق اشاره شده که نزدیک بود، گاو را نکشند. آري، پرسشها که از حد اعتدال بگذرند، انسان را دچار وسوسه
میکنند و گاهی نشانهي بهانهتراشی و روحیهي لجاجت و طفره رفتن است؛ علاوه بر آنکه این گونه پرسشها تکلیف انسان را
زیادتر میکند. در حدیثی از امام رضا علیه السلام حکایت شده که اگر بنیاسرائیل هر گاوي را سر میبریدند کافی بود، لیکن آنان
«2» . سختگیري کردند و خدا هم بر آنان سخت گرفت
از چیزهایی پرسش نکنید که اگر براي شما آشکار شود شما را ناراحت میکند و به مشکل » : 4. در آیات قرآن آمده است
و حکایت شده هنگامی که پیامبر در مورد حج سخنرانی میکرد، شخصی با اصرار و مکرر پرسید: آیا حج هر سال «3» «. میاندازد
واجب است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت کردند و سپس فرمودند: چرا اصرار میکنی؟ اگر بگویم آري، کار شما مشکل
میشود؛ هر گاه دیدید که من ساکت شدم، اصرار نکنید.
صفحه 134 از 206
سپس فرمودند: یکی از عوامل نابودي ملتهاي گذشته، پرسشهاي
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 300
«1» . نابهجاي آنان بود
آري، دین الهی آسان است ولی گاهی ما با پرسشهاي نابهجاي مردم، آن را مشکل میسازیم.
5. پرسشهاي علمی نیکوست و پرسش کلید فهم انسان است اما گاهی پرسیدن و اعلام کردن مطالب به مصلحت افراد نیست؛ یعنی
مصلحت در پوشاندن مطلب است؛ همانطور که پزشک، بیماريهاي سخت را به بیمار خود نمیگوید تا وحشت نکند و یا معلم در
جلسهي امتحان پرسش کردن را ممنوع میسازد تا شاگردان را آزمایش کند.
6. رنگها در روحیهي افراد تأثیرات مثبت و منفی دارند؛ مثلًا رنگ زرد موجب شادي و سرور و رنگ سیاه موجب غم و اندوه
«2» . میشود؛ از این رو شاید بتوان گفت این آیه به تأثیر روانشناختی رنگها اشاره کرده است
در قرآن کریم، پنج مورد به رنگ زرد اشاره شده و نیز از رنگ قرمز یک بار و از رنگ سفید دوازده بار و از رنگ سبز، به عنوان
و بهترین رنگ را رنگ «3» رنگ طبیعت و بهشتی، هشت بار و از رنگ آبی و سیاه مکرر به عنوان رمز مجرمان، یاد شده است
«4» . خدایی (بیرنگی) معرفی کرده است
7. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که فرمودند:
گفتند و) اگر آنان ان شاء اللَّه نمیگفتند، (خدا آنان را هدایت نمیکرد و) « ان شاءاللَّه » (بنی اسرائیل بعد از آن همه بهانهجویی
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 301
«1» . هیچگاه مسأله را براي آنان روشن نمیکرد
گفتن وتوجه به خدا در کارها و لطف الهی را میرساند. « ان شاءاللَّه » این حدیث اهمیت
8. در این آیات بیان شد که گاوي بکشید که شخمزن و آبکش نباشد.
شاید از این تعبیر استفاده شود که مراقب باشید در کارها و طرحها، ابزارها و منابع فعّال اقتصادي منهدم نشود.
9. با روشن شدن مشخصات گاو، معلوم شد که این یک گاو منحصر به فرد است که متعلق به کسی است که به پدر خود نیکی
کرده و بنیاسرائیل مجبور شدند آن گاو را با قیمت گزافی از او بخرند و بکشند و بدین صورت، نیکی او نسبت به پدرش جبران و
«2» . دعاي پدر در مورد فرزند مستجاب گشت
آموزهها و پیامها:
1. بنی اسرائیل مردمی بهانهجو و فرمانگریزند.
تا خدا بر شما سختگیري ) «4» . و فرمان خدا را سریع اجرا کنید «3» 2. در برابر دستورهاي الهی بهانههاي بنیاسرائیلی نگیرید
نکند.)
3. در برابر رهبران الهی غیرمؤدبانه سخن مگویید.
4. رهبران الهی در برابر بهانهتراشیهاي مردم، شکیبا باشند و بر اجراي دستورهاي الهی پافشاري کنند.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 302
5. حتی در هنگام کژروي و بهانهتراشی، رابطهي خود را با خدا قطع نکنید (تا زمینهي هدایت شما باقی بماند).
6 .
ن
ی
ن
ا
و
ق
ا
ر
ر
ت
ق
ی
ق
د
د
ی
ن
ک
ا
ت
ه
ا
ر
رب ن
ا
ز
ی
ر
گ
ن
ون ا
ق
ه
ت
س
ب
د
و
ش
.
***
قرآن کریم در آیات هفتاد و دوم و هفتاد و سوم سورهي بقره به زنده شدن اعجازآمیز مرده، در ماجراي گاو بنیاسرائیل اشاره
صفحه 135 از 206
میکند و با دعوت به خردورزي، میفرماید:
72 . وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِیهَا وَاللّهُ مُخْرِجٌ مَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ
و (یاد کنید) هنگامی را که شخصی را کشتید؛ و هر کدام (قتل) او را از خود دور میکردید (و به ستیزه برخاستید) و خدا بیرون
آورنده (و فاشکننده) چیزي است که (آن را) همواره پنهان میداشتید.
73 . فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا کَذلِکَ یُحْیِی اللّهُ الْمَوْتَی وَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
این گونه خدا مردگان را زنده میکند، و نشانههاي «( بخشی از آن [گاو] را به آن (کشته) بزنید (تا زنده شود » : و گفتیم
«. (معجزهآساي) ش را به شما مینمایاند؛ تا شاید شما خردورزي کنید
نکتهها و اشارهها:
1. یکی از ویژگیهاي داستانهاي قرآن آن است که مطالب اساسی آن را بیان میکند و به جزئیات بیفایده یا کمفایده نمیپردازد.
در این ماجرا نیز به اصل قتل و نزاع بنیاسرائیل در مورد قاتل اشاره میکند به جزئیات آن نمیپردازد.
2. از احادیثاسلامی استفاده میشود که قتل مورد نظر در بنیاسرائیل به خاطر حسادت در مورد ازدواج بوده است؛ یعنی دو
پسرعمو خواستگار دختري بودند و یکی از آنها، که فردي نیک و دانشمند بود، با او ازدواج کرد و پسر عموي دیگر، که فردي
«1» . شرور بود، او را کشت و مسأله را مخفی کرد و حتی جسد او را نزد موسی علیه السلام آورد و خواستار مجازات قاتل او شد
3. زنده شدن مرده به وسیله زدن قسمتی از گاو مرده به بدن او، مطلبی
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 303
اعجازآمیز و خارق عادت و نمونهي عینی معاد و نشانهي قدرت و علم الهی و حقانیّت موسی علیه السلام بود. جالب آن است که
خدا به مردم دستور میدهد که خودشان قسمتی از گاو را به بدن مرده بزنند تا هیچ گونه شکی در این معجزه پیدا نشود.
4. این آیه قتل آن جوان را به بنیاسرائیل نسبت میدهد، در حالی که قاتل یک نفر بود؛ این به خاطر آن است که هر کس به کار
دیگري راضی باشد، شریک او به شمار میآید.
5. یکی دیگر از ویژگیهاي داستانهاي قرآن آن است که پس از بیان داستان، به نتیجهگیري معرفتی میپردازد و با دعوت مردم به
تفکر، از آن براي خداشناسی و معادشناسی استفاده میکند. در این جا نیز پس از بیان ماجراي گاو بنی اسرائیل و زنده شدن جوان
کشته شده، آن را نشانهي معاد و نشانهي دیگري از (قدرت و علم و حکمت) خدا برمیشمارد.
آموزهها و پیامها:
1. در قتل انسانها مخفیکاري نکنید که خدا قاتل را افشا میکند.
2. با مطالعهي ماجراي گاو بنیاسرائیل و زنده شدن اعجازآمیز مقتول، خداشناس و معادشناستر شوید.
3. در داستانهاي قرآن تفکر کنید و نشانههاي خدا را ببینید.
4 .
ن
ا
ت
س
ا
د
ب
و
ل
ط
م
ن
آ
ت
س
ا
ه
ک
ن
ا
س
ن
ا
ا
ر
ه
ب
ر
ک
ف
ت
د
ر
ا
د
ا
و
و
ه
ب
د
ا
ی
ا
د
خ
و
د
ا
ع
م
د
ز
ا
د
ن
ا
.
***
قرآن کریم در آیهي هفتاد و چهارم سورهي بقره با تشبیهی زیبا در مورد سنگدلان، به سختدلی بنیاسرائیل و آگاهی خدا از
کردار آنان اشاره میکند و میفرماید:
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 304
74 . ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ
الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَۀِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
صفحه 136 از 206
سپس دلهاي شما بعد از آن [واقعه] سخت شد پس آن [ها] همچون سنگ (ها)، یا سختتر (گردید.) در حالی که مسلماً برخی
سنگ (ها) آنچنان است که نهرهایی از آن بیرون میزند، و قطعاً برخی از آنها آنچنانند که میشکافد، و آب از آن بیرون میآید،
و حتماً برخی از آنها آنچنانند که از هراس خدا فرو میریزد، و خدا از آنچه انجام میدهید، غافل نیست.
نکتهها و اشارهها:
1. یکی از روشهاي تربیتی قرآن آن است که براي توضیح مطالب از مثالهاي مناسب و زیبا استفاده میکند. در آیهي فوق نیز
براي نشان دادن سختدلی یهودیان، از مثال سنگ و جوشیدن آب از آن استفاده شده و آمده است: برخی انسانها چنان سنگدل
هستند که هیچ جوششی ندارند؛ نه از خدا میهراسند و نه چشمهي محبتی در دل آنها جاري میگردد.
در قرآن کریم، به معناي قلب صنوبري که در سینه قرار دارد نیست، بلکه به معناي بُعد دوم وجود انسان یا شخصیت واقعی « قلب » .2
«1» . نامیده شده که کانون احساسات و عواطف است و زود منقلب و دگرگون میشود « قلب » (روح) اوست و از آن جهت
قلب و دل انسان در برابر آیات الهی دو گونه واکنش نشان میدهد: گاهی تحت تأثیر آیات و نشانههاي الهی، نرم و آرام میشود و
و گاهی در برابر آیات الهی سخت «2» نسبت به مردم مهربان و در برابر خدا خاضع میگردد
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 305
به طوري که از محبت و عاطفه خالی میشود و در برابر خدا فروتن نمیشود چرا که تحت تأثیر لجاجت، گناه و «1» ، میگردد
کردار ناپسند قرار گرفته است.
باران که در لطافت طبعش ملال نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس
(سعدي)
3. خدا نعمتهاي زیادي به بنیاسرائیل عطا کرد و آنان معجزات زیادي را از موسی علیه السلام دیدند، همانطور که نسلهاي
ولی این نشانهها و معجزات نه تنها دلهاي «2» ، بعدي آنان، یعنی یهودیان مدینه، معجزات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را دیدند
آنان را نرم و فروتن نکرد، بلکه سختدل شدند.
4. در این آیه اشاره شده که جمادات نیز بهرهاي از شعور دارند؛ یعنی برخی سنگها در برابر خدا فروتن و هراسناك میشوند.
«3» . براساس منطق قرآن، همهي موجودات، زنده و تسبیحگوي حق هستند
جملهي ذرات پیدا و نهان با تو میگویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم از شما نامحرمان ما خامشیم
نطق آب و نطق خاك و نطقِ گِل هست محسوس حواس اهلِ دل
(مولوي)
آموزهها و پیامها:
1. مراقب دلهاي خود باشید تا سختدل نشوید.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 306
2. دل خوب آن است که چشمه سار (محبت) و مملو از فروتنی در برابر خدا باشد.
3(
.
ب
ق
ا
ر
م
ر
ا
د
ر
ک
د
و
خ
د
ی
ش
ا
ب
ه
ک
)
ا
م
ش
ت
ح
ت
ر
ظ
ن
ا
د
خ
د
ی
ت
س
ه
.
***
قرآن کریم در آیه هفتاد و پنجم سورهي بقره به رابطهي ایمان نیاوردن یهود به اسلام با تحریفگري آگاهانهي آنان اشاره میکند
و میفرماید:
صفحه 137 از 206
75 . أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ
و آیا طمع دارید که [یهودیان] به (آیین) شما ایمان بیاورند؟ در حالی که دستهاي از آنان، همواره سخنان خدا را میشنیدند سپس
بعد از تعقّل در مورد آن، دگرگونش میکردند، و حال آنکه آنان میدانستند!
نکتهها و اشارهها:
و به دگرگون کردن کلام و نوشته نیز گفته میشود. تحریف بر دو «1» است « بردن چیزي به یک طرف » 1. واژهي تحریف به معناي
نوع است:
الف) تحریف لفظی، یعنی کم و زیاد کردن سخنان یا تغییر دادن آنها؛
ب) تحریف معنوي، یعنی تغییر معناي سخن بر خلاف نظر گویندهي آن.
در این آیه ممکن است هر دو معنا مقصود باشد؛ چرا که یهودیان هم الفاظ تورات را تحریف کردند و هم معانی آن را.
2. همهي یهودیان تحریفگر نبودند. برخی مفسران حکایت کردهاند که گروهی از یهود هنگامی که از (کوه) طور بازمیگشتند،
هر جا میتوانید دستورات مرا اجرا کنید و » : به مردم گفتند: ما شنیدیم که خدا به موسی فرمود
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 307
و این نخستین تحریف یهود بود. «1» «. هر جا نمیتوانید ترك کنید
3. تحریف، گناه زشتی است؛ اما براي یهودیان، از دو جهت، زشتتر بود:
الف) سخنان خدا را شنیدند و درك نمودند و جاهل نبودند.
«2» . ب) آگاهانه دست به تحریف زدند و غافل نبودند
4. مسلمانان انتظار داشتند که یهودیان از نخستین افرادي باشند که در مدینه به اسلام ایمان میآورند؛ چرا که آنان اهل کتاب بودند
و نشانههاي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و بشارت ظهور او را در کتابهاي خود خوانده بودند.
ولی قرآن به مسلمانان اعلام میکند که با توجه به سابقهي تحریفگري یهودیان، چنین انتظاري از آنان نداشته باشید؛ از کسانی که
سخنان حق را بشنوند و آگاهانه تحریفش کنند، چگونه طمع دارید که آیین حقّ اسلام را بشنوند و ایمان آورند.
آموزهها و پیامها:
1. از دانشمندان تحریفگر انتظار ایمان آوردن نداشته باشید.
2. تحریفگري توفیق ایمان آوردن را از انسان میگیرد.
3. تحریفگري یهودیان آگاهانه است و آنان جاهل مقصرند؛ از این رو گناهشان بزرگتر است.
4 .
ن
ا
ن
خ
س
ا
د
خ
ا
ر
د
ی
و
ن
ش
ب
،
ك
ر
د
د
ی
ن
ک
(
و
ل
م
ع
د
ی
ا
م
ن
)
و
ه
ن
ا
ه
ا
گ
آ
فی ر
ح
ت
د
ی
ن
ک
ن
.
***
قرآن کریم در آیه هفتاد و ششم و هفتاد و هفتم سورهي بقره با اشاره به نفاق یهودیان و سخنان مخفیانهي آنان، در مورد آگاهی
همهي جانبهي الهی هشدار میدهد و میفرماید:
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 308
76 . وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُ هُمْ إِلَی بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَ دِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَ اجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَفَلَا
تَعْقِلُونَ
و هنگامی که برخی آنان با برخی «. ایمان آوردیم » : و هنگامی که [یهودیان] کسانی را که ایمان آوردهاند، ملاقات کنند، میگویند
آیا آن (مسلمان) ان را خبر میدهید از آنچه که خدا براي شما (در مورد پیامبر) گشوده است، تا » : [دیگر] خلوت کنند، گویند
صفحه 138 از 206
«!؟ بوسیله آن در پیشگاه پروردگارتان با شما بحث (و استدلال) کنند؟! وآیا خردورزي نمیکنید
77 . أَوَلَا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ
و آیا نمیدانند که خدا آنچه را پنهان میکنند، و آنچه را آشکار میسازند، میداند؟!
شأن نزول:
گروهی از یهود در هنگام ملاقات با مسلمانان، اخبار تورات را در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بیان میکردند، اما بزرگان
یهود آنان را از این کار منع میکردند تا مسلمانان در پیشگاه خدا دلیلی بر ضد آنان نداشته باشند.
آیهي فوق بدین مناسبت فرود آمد و کار آنان را افشا کرد و به آنان هشدار داد.
نکتهها و اشارهها:
1. یهودیان مدینه در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله گرفتار نفاق شده بودند؛ یعنی در برابر مسلمانان اظهار ایمان میکردند و به
این یکی از «1» . معرفی صفات پیامبر صلی الله علیه و آله در تورات اعتراف میکردند، اما در مجالس خصوصی کفر میورزیدند
صفات زشت منافقان مدینه بود که به یهودیان نیز سرایت کرد و هنوز هم
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 309
در آنان یافت میشود.
بشوي اي خردمند از آن دوست دست که با دشمنانش بود هم نشست
2. یهودیان تصوري مادّي و عامیانه از خدا داشتند و میپنداشتند اگر چیزي را از مسلمانان پنهان کنند، خدا از آن اطلاع نمییابد و
دیگر کسی نخواهد بود که در رستاخیز بدان مطلب استدلال کند، در حالی که خدا با علم حضوري، از اسرار درون و برون افراد
آگاه است و او در همه جا حاضر و شاهد افکار و اعمال همگان است.
3. منظور از چیزهایی که خدا براي یهودیان گشوده است، همان حکم و فرمان خداست که در اختیار بنی اسرائیل قرار میگرفت و
«1» . یا اسرار آینده و خبرهایی در مورد دین جدید (اسلام) بود که در کتابهاي آنان آمده بود
آموزهها و پیامها:
1. یهودیان منافق صفتاند (پس مراقب گفتار و رفتار آنان باشید).
2. اخبار دینی را پنهان نکنید و همچون یهود حقپوشی ننمایید.
3 .
ا
د
خ
ز
ا
ه
م
ه
ز
ی
چ
ا
م
ش
ه
ا
گ
آ
ت
س
ا
(
سپ ب
ق
ا
ر
م
ر
ا
ت
ف
ر
و
ر
ا
ت
ف
گ
د
و
خ
د
ی
ش
ا
ب
.
) ***
قرآن کریم در آیات هفتاد و هشتم و هفتاد و نهم سورهي بقره به دو گروه از یهود، یعنی بیسوادان آرزوگرا و دانشمندان
تحریفگر اشاره میکند و میفرماید:
78 . وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لَایَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلَّا أَمَانِیَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ
و برخی از آن (یهودي) ان، درس ناخواندگانی هستند که کتاب (خدا) را جز آرزوهایی نمیدانند. و جز آن نیست که آنان گمانه
زنی میکنند.
79 . فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا
یَکْسِبُونَ
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 310
و واي بر کسانی که، کتاب را با دستهایشان مینویسند، سپس میگویند:
صفحه 139 از 206
تا بهاي اندك را بدان مبادله کنند؛ پس واي بر ایشان از آنچه دستهایشان نوشته؛ و واي بر آنان از آنچه «. این، از جانب خداست »
بدست میآورند.
شأن نزول:
اوصاف پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در تورات آمده بود و هنگام ظهور پیامبر صلی الله علیه و آله یهودیان این اوصاف را با او
مطابق دیدند، اما گروهی از دانشمندان یهود ترسیدند که منافع مادي آنان و اموالی که از مردم به آنها میرسد به خطر بیفتد، از این
رو صفاتی دیگر در تورات نوشتند و براي مردم خواندند تا قانع شوند که پیامبر اسلام همان پیامبر موعود نیست. آیات فوق به این
«1» . مطلب اشاره کرده و آن را به شدّت مذمّت نموده است
نکتهها و اشارهها:
1. این آیات به دو گروه عمدهي یهودیان، یعنی عوام آرزوگرا و دانشمندان تحریفگر اشاره کرده و ویژگیهاي هر کدام را بر
شمرده است تا درس عبرتی براي همهي پیروان ادیان الهی باشد.
به دنبال آرزوها، گمانها و پندارهاي «2» ، 2. افراد درسناخواندهي یهود که استاد و کلاس ندیده و از دانش بهرهاي نداشتند
و علماي منحرف و «3» غیرعلمی میرفتند و گاهی امتیازاتی براي خود قایل بودند و میپنداشتند که فرزندان و دوستان خدا هستند
تحریفگر نیز از همین بیسوادي عوام سوء استفاده میکردند و سخنان تحریف شده را به عنوان آیات الهی تورات به آنها
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 311
دادند.
در آن به کار رفته است، همین آیه است که خطر دانشمندان دنیاپرست و دینساز را معرفی « واي » 5. تنها آیهاي که سه بار کلمه
میکند؛ آري، واي بر آنان از این هدف و وسیلهاي که برگزیده بودند، چون مسیر هر دو به سوي دوزخ است.
6. در حدیثی حکایت شده که
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: آیا عوام یهود و عوام مسلمانان که از علما تقلید میکنند تفاوت دارند؟
حضرت فرمود: عوام یهود از دروغگویی و حرام خوري و تحریفگري علماي خود آگاه بودند، ولی باز هم احکام خدا را از آنان
میگرفتند و تقلید میکردند.
و اگر علماي ما نیز گرفتار تعصّب و فسق و حریص بر دنیا و اموال
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 312
«1» . حرام شوند، هر کس از آنان پیروي کند، مثل یهود است
آموزهها و پیامها:
1. بیسوادي زمینهساز آرزواندیشی و گمانهزنیهاست (و علم راه نجات از این موارد است.)
2. مراقب خطر دانشمندان دینساز و دینفروش باشید (و به علماي تحریفگر و دنیاطلب اعتماد نکنید).
3. آیات دروغین و خودنوشته و منافع مادي یهودیان مورد خشم خدا (و بیبرکت) است.
4. دنیاطلبی از عوامل تحریفگري دانشمندان است، (پس مراقب باشید که حریص بر دنیا نشوید).
5 .
بل ا
ط
م
د
و
خ
ه
ت
ش
ون ا
ر
ه
ب
ا
د
خ
تب س
ن
د
ی
ه
د
ن
.
***
قرآن کریم در آیهي هشتادم سورهي بقره به پندار نجات یهود اشاره کرده و بدان پاسخ میدهد و میفرماید:
80 . وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللّهِ عَهْدَاً فَلَنْ یُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَی اللّهِ مَا لَاتَعْلَمُونَ
صفحه 140 از 206
آیا پیمانی از جانب خدا گرفتهاید؟! و خدا از پیمانش » : بگو «. آتش [دوزخ]، جز چند روزي محدود، به ما نخواهد رسید » : و گفتند
«!؟ تخلّف نمیورزد، یا چیزي را که نمیدانید به خدا نسبت میدهید
نکتهها و اشارهها:
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 313
1. یهودیان مردمی نژادپرستاند؛ از این رو خود را برتر از دیگران میدانند و امتیازات ویژهاي براي خود قایلاند و همین روحیه
باعث پیدایش اسرائیل و ظلم و ستم به فلسطینیها شده است. آنان این تعصّب و نژادپرستی خود را به آخرت نیز سرایت میدهند و
خود را اهل بهشت و نجات میدانند و میپندارند که اگر گناهی مرتکب شوند جز چند روزي عذاب نمیشوند و در نهایت به
بهشت میروند.
2. امتیازطلبی، نژادپرستی ونجات اندیشی یهودیان سخنی بدون منطق و دلیل است؛ چرا که همهي انسانها مخلوق خدا و در پیشگاه
او مساوي هستند و تفاوتی در رسیدگی به اعمال آنها و پاداش و کیفرشان وجود ندارد.
آري، معیار نجات، ایمان و کردار شایسته است وبهشت را به بها میدهند نه به بهانه.
3. در این آیه به ادعاي برتري و نجات یهودیان چنین پاسخ داده شده است: یا شما با خدا پیمانی در این مورد بستهاید و یا این که به
خدا دروغ میبندید. روشن است که شما تافتهي جدا بافته نیستید و خدا در مورد نجات شما پیمانی نبسته است؛ پس معلوم میشود
که شما به خدا دروغ بستهاید.
آموزهها و پیامها:
1. خود را تافتهي جدابافته ندانید؛ زیرا خدا با کسی پیمان نبسته که (بدون دلیل) اهل نجات باشد.
2. اگر کسی ادعاي نجات از آتش کند، به خدا دروغ بسته است.
3. همه در برابر قانون الهی یکسان هستند و خدا با کسی پیمان نجات نبسته است.
4 .
ن
و
چ
م
ه
ن
ا
ی
د
و
ه
ی
،
ت
س
ر
پ
د
ا
ژن و
ا
ر
گ
ر
ا
د
ن
پ
د
ی
ش
ا
ب
ن
و
ه
ب
ا
د
خ
تب س
ن
غ
و
ر
د
د
ی
ه
د
ن
.
***
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 314
قرآن کریم در آیات هشتاد و یکم و هشتاد و دوم سورهي بقره به عوامل عذاب و نجات و قانون کلی آنها اشاره میکند و
میفرماید:
81 . بَلَی مَنْ کَسَبَ سَیِّئَۀً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
آري کسانی که بدي را بدست آورند، و [آثار] خطایشان آنان را فرا گیرد، پس آنان اهل آتشند؛ در حالی که ایشان در آنجا
ماندگارند.
82 . وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّۀِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
و کسانی که ایمان آوردند، و [کارهاي] شایسته انجام دادند، آنان اهل بهشتند؛ در حالی که ایشان در آنجا ماندگارند.
نکتهها و اشارهها:
1. آیهي اخیر به قانون نجات و عوامل آن اشاره و دو چیز را معیار نجات معرفی کرده است: ایمان و کردار شایسته.
یعنی کسی که میخواهد اهل بهشت شود، باید داراي عقیدهاي صحیح نسبت به مبدأ و منتهاي هستی باشد و با مردم به نیکی رفتار
کند که بهشت را به بها میدهند نه به بهانه.
پس معیار نجات افراد، نژاد و امتیازات قومی و پندارها و آرزوها نیست.
صفحه 141 از 206
2. آیهي نخست به قانون عذاب و عوامل آن اشاره و معیار عذاب را بدکاري و گناهکاري معرفی کرده است.
3. در این آیه بیان شده که گناهکاران بديها را کسب میکنند؛ یعنی با علم و اختیار به سوي گناه میروند و میپندارند که گناه به
سود آنهاست، در حالیکه در حقیقت شخص گناهکار زیان میکند.
یا آثار «1» معمولًا در مورد گناهانی به کار میرود که از روي عمد نباشد، اما در این آیه در معناي گناهان کبیره « خطا » 4. تعبیر
گناه در روح انسان به کار
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 315
یعنی انسان گناهکار ممکن است در اثر تکرار گناه به جایی برسد که زندانی گناهان خویش شود و در این هنگام «1» ؛ رفته است
«2» . است که هیچ راهنمایی و پندي در او اثر ندارد و در آتش گناهان خویش خواهد ماند
آموزهها و پیامها:
1. فرجام بدکاري، عذاب جاویدان است.
2. فرجام ایمان و نیکوکاري، بهشت جاویدان است.
3 .
ب
ق
ا
ر
م
د
ی
ش
ا
ب
ه
ک
ی
ن
ا
د
ن
ز
ر
ا
ث
آ
ن
ا
ه
ا
ن
گ
ش
ی
و
خ
د
ی
و
ش
ن
.
***
قرآن کریم در آیهي هشتاد و سوم سورهي بقره به پیمان تنظیم روابط یهود به خدا و مردم و عهدشکنی آنان اشاره کرده، میفرماید:
83 . وَإِذْ أَخَ ذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَاتَعْبُدُونَ إِلَّا اللّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَذِي الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَأَقِیمُوا
الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ
جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر، و » : و (یاد کنید) هنگامی را که از بنیاسرائیل (: فرزندان یعقوب) پیمان محکم گرفتیم که
سپس، جز «. نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید و با مردم نیکو سخن گویید، و نماز را بر پا دارید و [مالیات] زکات را بپردازید
اندکی از شما، روي برتافتید در حالی که شما رویگردان بودید.
نکتهها و اشارهها:
1. در آیات متعدد قرآن از پیمان خدا با بنیاسرائیل سخن گفته شده
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 316
پیمانی که براي همهي زمانها و نسلها از یهودیان گرفته شده است؛ از این رو یهودیان عصر پیامبر اسلام صلی الله علیه و «1» ؛ است
آله نیز باید بدان عمل کنند و حتی آنان را به خاطر ترك پیمان سرزنش میکند.
2. اکثر مفاد پیمان خدا با بنیاسرائیل، قوانین و اصول ثابت ادیان الهی است؛ پس در حقیقت یادآوري این پیمان، نوعی تذکّر به
مسلمانان نیز هست که خدا این قوانین و اصول را در دین خود قرار داده و عمل به آنها را میطلبد.
3. پیمان فوق داراي سه بعد اساسی بوده است:
الف) تنظیم روابط انسان با خدا، با تأکید بر توحید و پرستش.
ب) تنظیم روابط انسان با جامعه، با تأکید بر کردار و گفتار نیک با مردم.
ج) تنظیم روابط اقتصادي مردم با وضع قوانین مالیات زکات.
4. این آیه بر نیکی به پدر و مادر و خویشاوندان و کودکان بیسرپرست وبینوایان تأکید کرده تا آنجا که نیکی به آنان را در
«2» . ردیف توحید قرار داده است. این مطلب اهمیّت نیکوکاري نسبت به نزدیکان و قشرهاي آسیبپذیر را روشن میسازد
5. نیکی به افراد، شامل کمکهاي مالی، برخوردهاي محبّتآمیز، مشورت، تعلیم و تربیت و مانند آن است و اگر کسی نمیتواند
صفحه 142 از 206
نیکی کند، حداقل با گفتار نیک دل مردم را به دست آورد و آنان را آزرده خاطر نسازد.
راه بسیار است مردم را به قرب حق ولی راه نزدیکش، دل مردم به دست آوردن است
6. در حدیثی آمده که از امام صادق علیه السلام در مورد احسان به پدر و مادر پرسیدند، حضرت فرمودند:
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 317
با آنان به نیکی صحبت کنید و (چنان زندگی آنان را تأمین کنید که) در هنگام نیاز به چیزي خود را به زحمت نیندازند که از شما
«1» . درخواست کنند، اگر چه توانگر باشند
ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم گوش این طایفه آواز گدا نشنیده است
در حدیثی از امام باقر علیه السلام حکایت شده که در مورد گفتار نیک با مردم فرمودند:
بهترین چیزي که دوست دارید مردم با شما بگویند (همان را به آنان بگویید.) که خدا افراد لعن کننده و دشنام دهنده وطعن
«2» . زنندهي بر مؤمنین را دوست ندارد
7. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که
با فضیلتترین پدران که حق بیشتري براي سپاسگزاري دارند، محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام هستند.
در حدیث دیگر از آن حضرت حکایت شده که فرمودند:
«3» . من و علی پدران این امت هستیم
در اسلام وسیع است و شامل پدران جسمی و روحانی میشود و رهبران الهی « پدر » از این گونه احادیث استفاده میشود که مفهوم
پدران روحانی ما هستند که سپاسگزاري آنان لازمتر است.
8. شرمندگی در برابر پدر و مادر معنوي:
بدان که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام پدر حقیقی امتاند .... و اگر ما را در محضر ربوبیّت حاضر
کنند و حساب کشند در مقابل روي آن بزرگواران و از ما جز زشتی و بدي در نامهي عمل نباشد، به آن بزرگوارها سخت
میگذرد و آنها در محضر حقّ تعالی و ملائکه و انبیا شرمسار شوند؛ پس ما چه
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 318
«1» ؟ ظلمی بزرگ کردیم به آنها، و به چه مصیبتی مبتلا شدیم و خداي تعالی با ما چه معامله خواهد کرد
آموزهها و پیامها:
1. یهودیان، مردمی پیمانشکن هستند که حتّی پیمان با خدا را رعایت نکردند؛ (پس مراقب باشید که با شما هم پیمان شکنی
میکنند).
2. روابط خود را با خدا در راستاي توحید و عبادت تنظیم کنید.
3 .
طب ا
و
ر
د
و
خ
ا
ر
ا
ب
م
د
ر
م
ر
د
ب
و
چ
ر
ا
چ
ر
ا
د
ر
ک
و
ر
ا
ت
ف
گ
کی ن
و
ت
خ
ا
د
ر
پ
ت
ا
ی
ل
ا
م
(
ت
ا
ک
ز
)
م
ی
ظ
ن
ت
د
ی
ن
ک
. ***
قرآن کریم در آیات هشتاد و چهارم و هشتاد و پنجم سورهي بقره، به پیمان شکنیهاي یهود و خونریزي آنان و عمل گزینشی به
برخی آیات الهی اشاره میکند و با هشدار در مورد پیامدهاي خوارکننده و عذاب آلود این کارها میفرماید:
84 . وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لَاتَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ
خون همدیگر را مریزید؛ و خودتان [یکدیگر] را از خانههایتان بیرون » : و (یاد کنید) هنگامی را که از شما پیمان محکم گرفتیم که
سپس (به این پیمان) اقرار کردید؛ در حالی که شما گواهید. «. نکنید
صفحه 143 از 206
85 . ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَ کُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِیقاً مِنْکُمْ مِنْ دِیَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ یَأْتُوکُمْ أُسَارَي تُفَادُوهُمْ
وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ
«85» الْقِیَامَۀِ یُرَدُّونَ إِلَی أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 319
سپس شما آنهایی هستید که خودتان [یکدیگر] را میکشید، و دستهاي از [خود] تان را از خانههایشان بیرون میرانید؛ در حالی که
با گناه و تجاوز بر ضد آنان، به یکدیگر کمک مینمایید؛ و اگر (آنان) به اسارت نزد شما آیند، تاوانشان را میدهید (و آنان را باز
خرید میکنید)، در حالی که بیرون کردن آنان بر شما حرام شده بود. و آیا به برخی [از دستورات] کتاب [تورات] ایمان میآورید،
و به بعضی [دیگر] کفر میورزید؟! و کیفر کسی از شما که این [عمل] را انجام دهد، جز رسوایی در زندگی پست (دنیا) نیست، و
روز رستاخیز به شدیدترین عذاب بازگردانده میشوند. و خدا از آنچه انجام میدهید غافل نیست.
نکتهها و اشارهها:
1. دو طایفه از یهودیان در مدینه ساکن بودند که با همدیگر اختلاف پیدا کردند و هر کدام از آنان به یک قبیله از مشرکان مدینه
و (برخلاف دستورهاي تورات) در جنگها بر ضد یکدیگر شرکت میکردند، اما بعد از جنگ، دست به دست هم «1» پیوستند
و این کار را طبق دستورات تورات انجام میدادند. آري، یهودیان «2» ، میدادند و تاوان اسیران یهودي را میپرداختند تا آزاد شوند
به برخی آیات و دستورات الهی عمل میکردند و به برخی دیگر کفر میورزیدند و عمل نمیکردند.
2. آیهي فوق به یهودیان نفرمود که چرا به برخی دستورات کتاب الهی عمل میکنید و به برخی عمل نمیکنید، بلکه فرمود: چرا به
برخی از آنها ایمان میآورید و به برخی ایمان نمیآورید!
مقصود از ایمان و کفر در این آیه، ایمان و کفر عملی است نه اعتقادي؛ و
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 320
نشانهي ایمان واقعی آن است که انسان به دستورات الهی عمل کند.
3. مؤمن و منافق هر دو به احکامی که به سود آنهاست عمل میکنند، اما تفاوت آنها در این است که منافقان به احکامی که خلاف
میل آنها یا به زیانشان است عمل نمیکنند، اما مؤمنان راستین همیشه تسلیم دستورات الهی هستند، وگرنه اطاعت از دستوراتی که
به سود انسان است، نشانهي اطاعت از فرمان الهی نیست.
در این آیات کیفر کسی که با آیات الهی گزینشی برخورد میکند، رسوایی و عذاب معرفی شده است؛ یعنی کسی که به برخی
آیات عمل نمیکند، همچون کسی است که به تمام آیات عمل نمیکند.
4. این آیات به یک قانون و سنت الهی اشاره کرده که در مورد یهودیان و همهي ملتها اجرا میشود؛ یعنی هر ملتی که فقط به
فکر منافع خویش باشد و قانونگریزي نماید و نسبت به همکیشان خود گناه و تجاوز روا دارد، پس از مدتی در چنگ ملتی قويتر
اسیر میشود و در دنیا از قلههاي عزّت به درّههاي خواري و رسوایی سقوط میکند و در رستاخیز نیز گرفتار عذاب الهی میشود.
5. از منظر آیات فوق، آسیبهاي جامعهشناختی ملتها عبارتاند از:
الف) پیمان شکنی؛
ب) تجاوزگري نسبت به همکیشان و قتل و تبعید آنان؛
ج) قانونگریزي و عمل نکردن به برخی قوانین الهی.
استفاده شده است؛ یعنی برادران «! خودتان را تبعید نکنید » و «! خودتان را نکشید » 6. نکتهي جالب آن است که در این آیات از تعبیر
دینی شما همچون خودتان هستند و کشتن برادران دینی، نوعی خودکشی است.
صفحه 144 از 206
بنی آدم اعضاي یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوي به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 321
آموزهها و پیامها:
1. یهودیان ملتی قانونگریز و پیمان شکناند که حتی به همدیگر رحم نمیکنند؛ (پس شما مسلمانان مراقب خطر آنان باشید).
2. قانونگریزي فرجامی رسواگر و عذاب آلود دارد.
3. هم کیشان خود را همچون خودتان محترم بشمارید.
4. ریختن خون همکیشان و تبعید آنان ممنوع است که همکیش کُشی نوعی خودکشی است.
5. حق حیات و وطن افراد محترم است؛ (پس به جان و سرزمین دیگران تجاوز نکنید.)
6. به همهي قوانین الهی عمل کنید که عمل به برخی آیات الهی و ترك برخی دیگر فرجامی عذابآلود دارد.
7. در دین گزینشی عمل نکنید که رسوا میشوید.
8 .
ي
ا
ه
ر
ا
ک
ا
م
ش
ت
ح
ت
ر
ظ
ن
ت
س
ا
د
خ
(
؛
سپ ب
ق
ا
ر
م
ر
ا
د
ر
ک
د
و
خ
د
ی
ش
ا
ب
.
)
***
قرآن کریم در آیهي هشتاد و ششم سورهي بقره به دنیاطلبی و آخرت فروشی یهود و فرجام عذاب آلود آنان اشاره میکند و
میفرماید:
86 . أُوْلئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالْآخِرَةِ فَلَا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ
آنان کسانی هستند که زندگی پست (دنیا) را با آخرت مبادله کردند، و عذاب از آنان کاسته نمیشود و آنان یاري نمیشوند.
نکتهها و اشارهها:
چند حالت داشته باشد: «2» و آخرت «1» 1. انسان میتواند در برابر دنیا
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 322
الف) فقط دنیا را انتخاب کند و با ظلم و جنایت به جمعآوري ثروت و خوشگذرانی بپردازد و از نیکیهاي اخروي صرفنظر کند،
که فرجام اینگونه افراد عذاب الهی است.
ب) فقط آخرت را انتخاب کند و گوشهنشینی و رهبانیت را برگزیند، که این راه نیز از نظر اسلام غلط است.
ج) ترك دنیا و آخرت کند و از لذات هر دو صرف نظر نماید، که این راه افراد شقاوتمند است.
د) هم از لذتهاي حلال دنیوي استفاده کند و هم در فکر آخرت باشد و براي آن روز توشه اندوزد، یعنی دنیا را مقدمه و مزرعهي
آخرت قرار دهد.
اسلام راه چهارم را پیشنهاد میکند.
2. در این آیه از عملکرد یهودیان تحلیلی روانشناختی و سببشناسی شده است که در واقع ریشهي ستمکاري، بهانهگیري،
خونریزي و ... در میان یهودیان، عامل روانی دنیادوستی و آخرتفروشی است که خطري اساسی است و میتواند پیامدهاي منفی
روانی و اخلاقی متعددي داشته باشد، که عهدشکنی و ستمکاري و ترك دستورات دینی از جملهي آنهاست.
آري، هر ملتی که راه آنان را در پیش گیرد به همین سرنوشت دچار میشود.
آموزهها و پیامها:
1. دنیا را بر آخرت ترجیح ندهید.
صفحه 145 از 206
2. اگر خواستار امداد در آخرت و تخفیف در مجازاتهاي آن هستید، از
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 323
هم اکنون به فکر رستاخیز باشید (و آن را به دنیا نفروشید.)
3 .
ی
ب
ل
ط
ا
ی
ن
د
و
ی
ش
و
ر
ف
ت
ر
خ
آ
ی
م
ا
ج
ر
ف
د
و
ل
آ
با ذ
ع
د
ر
ا
د
(
؛
سپ ب
ق
ا
ر
م
د
ی
ش
ا
ب
و
ن
ی
ا
ه
ا
ر
ا
ر
د
ی
ن
ی
ز
گ
ن
رب )
.
***
قرآن کریم در آیات هشتاد و هفتم و هشتاد و هشتم سورهي بقره، به پیامبران متعدد بنی اسرائیل و واکنشهاي منفی یهودیان در
برابر پیامبران اشاره میکند و با لعنت به آنان میفرماید:
87 . وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَی الْکِتَابَ وَقَفَّیْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَیْنَا عِیسَ ی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا
تَهْوَي أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقاً تَقْتُلُونَ
و بیقین به موسی کتاب (تورات) دادیم، و بعد از او، فرستادگانی را پشت سر هم فرستادیم؛ و عیسی پسر مریم را دلیلهاي
(معجزهآسا) دادیم؛ و او را بوسیله روح پاك، تأیید کردیم. و آیا هر گاه فرستادهاي چیزي را که خوشایند (هواي) نفس شما نبود
برایتان آورد، تکبّر ورزیدید و دستهاي را دروغگو انگاشتید، و دستهاي را میکشید؟!
88 . وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلِیلًا مَا یُؤْمِنُونَ
بلکه خدا بخاطر کفرشان، آنها را از رحمت خود دور ساخته است، از «. دلها (و مراکز ادراك) ما پوشش [و مانع] دارد » : و گفتند
این رو (تعداد) اندکی ایمان میآورند.
نکتهها و اشارهها:
1. عواملی که موجب میشود پیامبران متعدد براي بشر فرستاده شود عبارتاند از:
الف) مقاومت دینستیزان هواپرست که آموزههاي دینی را در راستاي منافع خویش نمیدیدند، و لزوم هدایت آنان.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 324
ب) فراموشی برخی آموزههاي پیامبران و نعمتهاي الهی و لزوم آگاهیبخشی مجدد و بیدارگري.
ج) یادآوري پیمان فطري انسان و طلب انجام مفاد آن پیمان.
«1» . د) آشکار ساختن گنجهاي عقل بشر و فعّال کردن نیروي تفکّر او
روح القدس) در آیهي فوق چیست؟ :) « روح پاك » 2. مقصود از
روح پاك) را اشاره به جبرئیل میدانند که روحی پاك بوده و به عیسی علیه السلام کمک :) « روح القدس » ، برخی مفسران قرآن
«2» . مینموده است
اما برخی معتقدند، روح القدس نیرویی غیبی است که عیسی علیه السلام را یاري میکرد و مردگان را زنده میساخت و درجهي
«3» . ضعیفتري از این نیرو در همهي مؤمنان وجود دارد که آنان را در اجراي دستورات الهی یاري میرساند و از گناه بازمیدارد
البته مانعی ندارد که آیهي فوق اشاره به هر دو معنا باشد.
و در کنار خدا و مسیح او را میستایند. «4» ؛ 3. روح القدس، نزد مسیحیان، یکی از سه خداست که مخترع حیات است
البته این همان عقیدهي شركآلود تثلیث است که قرآن آن را رد کرده است.
4. یهودیان در برابر پیامبران الهی چند واکنش منفی نشان میدادند:
الف) تکبّر میورزیدند و سخنان الهی آنان را نمیپذیرفتند.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 325
صفحه 146 از 206
ب) پیامبران را ریشخند میکردند و میگفتند: دلهاي ما در غلاف و پوشش است وسخنان شما را نمیفهمد.
ج) پیامبران را تکذیب میکردند و سخنان آنها را دروغ میشمردند.
د) (اگر آن دو روش مؤثر نمیشد) پیامبران را میکشتند.
5. عوامل انحراف یهودیان چند چیز بود:
الف) آنان پیرو هواي نفس خود بودند و آن دسته از دستورات الهی را که مخالف نفسشان بود رد میکردند.
ب) متکبّر و خود برتربین بودند؛ از این رو به تکذیب و کشتار پیامبران دست میزدند.
ج) کفرپیشه بودند، از این رو از رحمت الهی دور شدند و کمتر توفیق ایمان پیدا میکردند.
6. یهودیان با ریشخند میگفتند: دلهاي ما در حجاب و پوشش است و نمیتواند چیزهایی را که پیامبران به سوي آن دعوت
از این رو خدا آنان را لعنت کرد و از رحمت خود دور ساخت. «1» ؛ میکنند بشنود
البته روشن است که این سخنان یهودیان و سنگدلی آنان به خاطر تکبّر و هواپرستی و کفرپیشگی آنان بود.
آموزهها و پیامها:
1. با پیامبران و کتابهاي آنان برخورد گزینشی نکنید (و همهي دستورات الهی را بپذیرید و عمل کنید).
2. همچون یهود در برابر پیامبران الهی واکنش منفی نشان ندهید.
3. کفرپیشگی عامل دوري از رحمت الهی است.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 326
4. پیروي از هواي نفس و استکبار در برابر رهبران الهی، انسان را به کژراهه و پیامبرستیزي میکشاند.
5 .
ی
ت
س
ر
پ
ا
و
ه
ز
ا
س
ه
ن
ی
م
ز
ر
بّ ک
ت
،
و
ر
ا
ب
ک
ت
س
ا
،
ز
ا
ل
م
ا
و
ع
ي
ر
گ
ب
ی
ذ
ک
ت
ت
س
ا
(
.
آ) ***
قرآن کریم در آیهي هشتاد و نهم سورهي بقره به تناقض عقیده و عمل یهودیان در مورد انتظارِ آمدن پیامبر اسلام صلی الله علیه و
آله و مخالفت آنان پس از آمدن وي اشاره میکند و میفرماید:
89 . وَلَمَّا جَاءَهُمْ کِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَکَانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَۀُ
اللّهِ عَلَی الْکَافِرِینَ
و هنگامی که از طرف خدا کتاب (قرآن) براي آنان آمد که مؤیّد آن چیزي (از تورات) بود که با آنان بود، و پیش از (آن) همواره
بر کسانی که کفر ورزیدند، پیروزي میخواستند؛ و [لی] هنگامی که آنچه را میشناختند، بر ایشان آمد، بدان کفر ورزیدند. پس
لعنت خدا بر کافران باد.
شأن نزول:
یهودیان، براساس اخبار، پیش بینی میکردند که در مدینه پیامبري ظهور میکند و بر همین اساس در مدینه مستقر شده بودند و هر
گاه با طوایف اوس و خزرج مدینه درگیر میشدند، آنان را تهدید میکردند که هنگام ظهور پیامبر جدید شما را از مدینه اخراج
میکنیم، ولی هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه آمدند، اوس و خزرج ایمان آوردند و یهودیان با وي مخالفت نمودند
آیهي فوق یهودیان را براي این کار سرزنش میکند. «1» . و کفر ورزیدند
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 327
بخش نیست، بلکه روحیهي حقپذیري نیز لازم است؛ مثلًا اگر ما منتظر آمدن امام مهدي (عج) هستیم و صفات او را میشناسیم و به
او عشق میورزیم، باید خود را براي پذیرش دستورهاي او و پیروي خالصانه از او آماده سازیم.
صفحه 147 از 206
3. قرآن مؤیّد مطالب حق کتابهاي آسمانی گذشته است و بیان این نکته تأثیر روانی در جذب پیروان ادیان دیگر به اسلام دارد.
4. لعنت خدا، به معناي دور ساختن افراد از رحمت اوست؛ البته این به معناي جبر نیست، چرا که مقدمهي این دوري را کردار بد
انسان به وجود میآورد.
آموزهها و پیامها:
1. انقلابی ماندن مهمتر از انقلابی شدن است.
2. اگر منتظر آمدن رهبر الهی هستید، خود را براي تسلیم در برابر حق و پیروي از آن آماده سازید.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 328
3 .
ت
ف
ل
ا
خ
م
ه
ن
ا
ه
ا
گ
آ
ا
ب
ن
ا
ر
ب
ه
ر
ی
ه
ل
ا
،
ن
ا
س
ن
ا
ا
ر
ز
ا
ت
م
ح
ر
ا
د
خ
ر
و
د
د
ز
ا
س
ی
م
.
***
قرآن کریم در آیهي نودم سورهي بقره به خود ارزان فروشی یهودیان و ستمکاري حسادتآمیز آنان و فرجام عذابآلودشان اشاره
میکند و میفرماید:
90 . بِئْسَ مَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَ هُمْ أَنْ یَکْفُروا بِمَا أَنْزَلَ اللّهُ بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ اللّهُ مِنْ فَضْ لِهِ عَلَی مَنْ یَشَ اءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَی غَ َ ض بٍ
وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ مُهِینٌ
(یهودیان) خودشان را به بد [بهایی] فروختند؛ که آنچه را خدا فرو فرستاده بود انکار کردند، بخاطر ستم (و حسادت) بر اینکه خدا
از بخشش بر هر کس از بندگانش بخواهد [و شایسته بداند آیات خود را] فرو فرستد؟! از این رو به خشمی (افزون) بر خشم [دیگر]
گرفتار شدند. و براي کافران عذابی خوارکننده است.
نکتهها و اشارهها:
1. یهودیان که به انتظار ظهور پیامبر موعود به سرزمین مدینه آمدند، گویا توقع داشتند که پیامبر موعود از بنیاسرائیل باشد؛ از این
آري، آنان «1» . رو هنگامی که پیامبر اسلام از غیر بنیاسرائیل برانگیخته شد نسبت به او حسادت ورزیدند و ستمکارانه کافر شدند
به خاطر حسادت نسبت به شخص پیامبر صلی الله علیه و آله، آیات حقّ الهی را انکار کردند.
2. یهودیان با رنج فراوان به مدینه کوچ کردند تا منتظر پیامبر موعود باشند، ولی زحمات خودشان را به بهاي ناچیز و بدي فروختند
و در صف مخالفان آن حضرت قرار گرفتند.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 329
دنیاطلبی و حفظ منافع شخصی، آنان را از هدف اصلی و بزرگ بازداشت و آنان گرفتار خشم خدا شدند.
زیرا کافر «1» ؛ 3. این آیه سرمایهي یهود را وجود خود آنان معرفی میکند. آنان در این معامله خودشان را به بهاي بدي فروختند
شدند و کفر، انسان را بردهي هوس و شیطان میکند و شخصیت او را بیارزش میسازد.
4. از امام علی علیه السلام حکایت شده که:
«2» . براي وجود شما بهایی جز بهشت نیست، پس خودتان را به غیر آن مفروشید
و دوم «3» 5. از منظر قرآن کریم، یهودیان چند بار گرفتار خشم الهی شدند: اول در بیابان سینا، به خاطر کشتن پیامبران و کفرورزي
بعد از ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به خاطر انکار نبوّت او.
«4» . آنان به روش کفرآمیز نیاکان خود بازگشتند و از این رو، به خشم مجدد الهی گرفتار شدند
آموزهها و پیامها:
1. خودتان را ارزان نفروشید و با بهاي بدي معامله نکنید.
صفحه 148 از 206
2. به خاطر حسادت با افراد در برابر آیات حق الهی موضعگیري منفی نکنید.
3. خود ارزانفروشی، ستمکاري و حسادت، انسان را به خشم خدا گرفتار میسازد.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 330
4. فرجام کفرورزي عذاب و خواري است.
5 .
ر
ف
ک
ی
ع
ون ی
ش
و
ر
ف
ن
ا
ز
ر
ا
د
و
خ
ت
س
ا
ه
ک
د
ب
ي
ا
ه
ل
م
ا
ع
م
ت
س
ا
.
***
قرآن کریم در آیات نود و یکم و نود و دوم سورهي بقره به نژادپرستی یهود و برخورد منفی آنان با رهبران الهی و گوساله پرستی
آنان اشاره میکند و میفرماید:
91 . وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَیْنَا وَیَکْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُ َ ص دِّقاً لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیَاءَ اللّهِ
مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ
به چیزي ایمان میآوریم که بر (ملت) ما فرو » : میگویند «. به آنچه خدا فرو فرستاده ایمان آورید » : و هنگامی که به آنان گفته شود
در حالی که به آنچه بعد از آن است کفر میورزند و حال آنکه آن حق است [و] مؤیّد [همان] چیزي است که «. فرستاده شده است
«!؟ پس اگر مؤمن بودید، چرا پیش از [این]، پیامبران خدا را میکشتید » : با آنان است. بگو
92 . وَلَقَدْ جَاءَکُمْ مُوسَی بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ
و بیقین موسی دلیلهاي (معجزهآسا) را براي شما آورد، سپس بعد از (رفتن) او، گوساله را (به پرستش) گرفتید؛ در حالی که شما
ستمکار بودید.
نکتهها و اشارهها:
و اگر «. به آیاتی ایمان میآوریم که بر قوم ما نازل شده باشد » 1. در این آیه به نژادپرستی یهودیان اشاره شده است. آنان میگفتند
به پیامبري از اقوام دیگر آیات حقّ الهی فرود میآمد، ایمان نمیآوردند.
تعصبات نژادي و قومی یکی از عوامل انحراف یهود بود که هنوز هم در بین آنان ادامه دارد و نژاد یهود را برترین نژادها میدانند
که دیگران باید
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 331
«1» . خدمتگزار آنها باشند
آنان اسرار پیامبران را میشنیدند و پخش «2» . 2. قرآن کریم مکرر بنیاسرائیل را به خاطر کشتن پیامبران پیشین سرزنش میکند
«3» . میکردند و، در نتیجه، پیامبران الهی به دست جبّاران، گرفتار و کشته میشدند
در هنگام مناجات موسی علیه السلام در کوه طور، که «4» . 3. قرآن کریم مکرر به ماجراي گوسالهپرستی یهودیان اشاره کرده است
چهل شب به طول انجامید، شخصی به نام سامري آنان را فریب داد و از توحید منحرف ساخت و موسی علیه السلام، بعد از
بازگشت، شدیداً با آنان برخورد کرد تا این که توبه نمودند.
(ما این ماجرا را ذیل آیهي 51 همین سوره بررسی کردیم.)
4. این آیات به روحیهي دایمی حق ستیزي یهودیان اشاره میکند که در طول تاریخ در برابر پیامبران موضعگیري منفی میکردند و
حتی به موسی علیه السلام و تعالیم او پشت کردند و گوساله پرست شدند؛ پس تعجّبی ندارد که به قرآن و پیامبر اسلام صلی الله
علیه و آله ایمان نمیآورند.
آموزهها و پیامها:
صفحه 149 از 206
1. نژادپرستی، پیامبرستیزي و کفرورزي، شیوهي تاریخی یهود است، (پس انتظار نداشته باشید که در برابر پیامبر اسلام صلی الله علیه
و آله تسلیم شوند.)
2. ارتجاع و شركورزي، ستم (به خویشتن و اجتماع) است.
3. در غیاب رهبر، به کژراهه نروید.
4. ایمان با رهبرستیزي ناسازگار است.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 332
5. نژادپرستی نکنید که شما را به حق ستیزي میکشاند.
6 .
ر
د
ن
ا
م
ی
ا
ن
د
ر
و
آ
ه
ب
ی
ح
و
ی
ه
ل
ا
،
ی
ش
ن
ی
ز
گ
ل
م
ع
د
ی
ن
ک
ن
.
***
قرآن کریم در آیهي نود و سوم سورهي بقره، به پیمانشکنی بنی اسرائیل و حب گوسالهپرستی و سست ایمانی آنان اشاره میکند و
میفرماید:
93 . وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَأُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ قُلْ
بِئْسَمَا یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمَانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ
و (یاد کنید) هنگامی را که از شما پیمان محکم گرفتیم؛ و (کوه) طور را بر فراز شما بر افراشتیم؛ (و به شما گفتیم:) آنچه را به شما
در حالی که بر اثر کفرشان دلهاي «. شنیدیم؛ و نافرمانی کردیم » : دادهایم با توانمندي بگیرید. و (به آنها) گوش فرادهید. گفتند
«! اگر ایمان دارید آنچه را ایمانتان، شما را بدان فرمان میدهد بد (چیزي) است » : آنان با [محبت] گوساله آمیخته شد، بگو
نکتهها و اشارهها:
1. محتواي آیات 51 و 63 سورهي بقره که بحثش گذشت شبیه همین آیه است. در آنجا بیان شد که چگونه در غیاب موسی علیه
السلام، بنیاسرائیل توسط سامري منحرف شدند و گوسالهپرستی در پیش گرفتند و مجازات شدند و نیز بیان شد که چگونه بنی
اسرائیل در مورد اجراي برنامههاي سعادت بخش، با حرکت کوه تهدید شدند و عهد بستند که به قوانین الهی عمل کنند، ولی باز
هم پیمان شکنی کردند. در ضمن، آیهي 171 سورهي اعراف نیز شبیه همین آیه است که خواهیم دید.
تعبیري کنایی « آبیاري کردن دلهاي آنان با گوسالهپرستی » 2. تعبیر
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 333
«1» . است که به نفوذ شرك و حب گوسالهپرستی در قلب بنیاسرائیل اشاره دارد
آري، سرزمینی که با شرك آبیاري شود محصولی جز قتل و ظلم و گناه نمیآورد.
ما شنیدیم ولی » : 3. بنی اسرائیل پیمان بستند که به دستورات الهی عمل کنند، اما پیمان را نقض کردند؛ یعنی در عمل گفتند
البته با توجه به روحیات یهودیان، بعید نیست که هم این سخن «2» ؛ و این جملهي قرآن یک تعبیر کنایی زیباست «. نافرمانی کردیم
را گفته باشند و هم در عمل نافرمانی کرده باشند.
4. نکتهي جالب این است که این آیات خطاب به یهودیان عصر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است، ولی نافرمانی، از جانب
یهودیان عصر موسی علیه السلام است.
اینگونه تعبیرات به خاطر آن است که یهودیان عصر اسلام، ادامه دهندهي راه یهودیان گذشته بودند، همانطور که در عصر ما نیز
صهیونیستها ادامه دهندهي راه پیمانشکنان و ستمکاران یهود صدر اسلام هستند.
و اکنون در این آیه ،« ما به چیزي ایمان میآوریم که به سوي ما نازل شده باشد » : 5. در آیات قبل بیان شد که بنی اسرائیل میگفتند
صفحه 150 از 206
آنان را سرزنش میکند که اگر به دستورات تورات ایمان دارید، پس چرا پیمانشکنی کردید؟
آیا ایمان شما دستور داده بود که پیامبرکشی، گوسالهپرستی و پیمانشکنی کنید؟ چه بد دستوراتی به شما میدهد! ایمان، با این
انحرافات سازگاري ندارد و اینگونه دستور نمیدهد، پس چگونه ادعاي ایمان میکنید!
آموزهها و پیامها:
1. یهودیان، پیمانشکن و عصیانگرند (پس مراقب خطر آنان باشید).
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 334
2. اگر ادعاي ایمان میکنید، به لوازم آن پايبند باشید (و به عهد الهی وفا کنید و فرمانپذیر گردید).
3(
.
ز
ا
ر
ظ
ن
ی
م
س
ج
و
ي
ر
ک
ف
د
ن
م
و
ر
ی
ن
د
ی
و
ش
و
)
ه
ب
ت
ا
ی
آ
ی
ه
ل
ا
ه
ن
ا
د
ن
م
و
ر
ی
ن
ل
م
ع
د
ی
ن
ک
.
***
قرآن کریم در آیات نود و چهارم و نود و پنجم سورهي بقره به ادعاي پوچ یهودیان و مرگگریزي آنان و عوامل آن اشاره میکند
و میفرماید:
94 . قُلْ إِنْ کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ ا لْآخِرَةُ عَنْدَ اللّهِ خَالِصَۀً مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ
اگر در نزد خدا، سراي آخرت یکسر به شما اختصاص دارد، نه سایر مردم، پس اگر راست میگویید؛ آرزوي » :( بگو (اي یهودیان
«. مرگ کنید
95 . وَلَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ
و [لی] آنان، به سبب دستاوردي که از پیش فرستادهاند، هرگز آن [مرگ] را آرزو نخواهند کرد؛ و خدا به [حال] ستمگران
داناست.
نکتهها و اشارهها:
«1» 1. یهودیان ادعا میکردند که فرزندان و دوستان خدا هستند و بهشت مخصوص آنان است و مسلمانان را به بهشت راهی نیست
و آخرت نیز مخصوص نژاد یهود است.
را طلب «2» آیات فوق این ادعاي یهودیان را به آزمایش میگذارد و به آنها اعلام میکند که اگر شما راستگو هستید، مرگ
کنید تا به بهشت و نعمتهاي اخروي برسید؛ و اگر آرزوي مرگ نکردید، معلوم میشود که
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 335
دروغگو هستید.
2. یهودیان مرگگریزند؛ چرا که از اعمال گناهآلود و ستمکارانهي خود آگاهاند و میدانند که اگر بمیرند گرفتار مجازات الهی
میشوند.
آنان در طول تاریخ به پیامبرکشی، گوسالهپرستی و عهدشکنی مشغول بودند و هم اکنون نیز در فلسطین و برخی نقاط دیگر دنیا
آدم کشی و ظلم و ستم میکنند.
3. مرگآگاهی و فرجاماندیشی از عوامل کنترل کنندهي انسان در برابر گناهان است؛ بنابراین زمینهساز سعادت بشر است و، از این
رو، در فرهنگ اسلامی سفارش شده که به یاد مرگ باشید.
البته نترسیدن از مرگ بدان معنا نیست که انسان براي زنده ماندن و نجات از بیماريها و افزایش عمر تلاش نکند. انسان باید
طولانی عمر کند و در زندگی دنیا به یاد آخرت باشد تا بتواند خود را کنترل کند.
4. مرگگریزي عوامل متعددي دارد؛ از جمله:
صفحه 151 از 206
الف) افرادي که به معاد ایمان ندارند مرگ را نابودي میدانند، از این رو از آن وحشت دارند و گریزانند.
ب) گناه یکی از عوامل ترس از مرگ است. انسان ستمکار و گُنهپیشه میداند که پس از مرگ گرفتار عذاب الهی میشود، از این
رو از مرگ میگریزد.
هر سر موي تو را با زندگی پیوندهاست با چنین دلبستگی از خود بریدن مشکل است
آموزهها و پیامها:
1. یهودیان افرادي نژادپرست، خود محور و مرگگریزند.
2. (نعمتهاي) اخروي انحصاري نیست.
3. چنان زندگی کنید که مرگگریز نباشید.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 336
4 .
ي
ر
ا
ک
م
ت
س
و
ل
ا
م
ع
ا
د
ن
س
پ
ا
ن
،
ز
ا
ل
م
ا
و
ع
ي
ز
ی
ر
گ
گ
ر
م
ت
س
ا
.
***
قرآن کریم در آیهي نود و ششم سورهي بقره به آزمندي یهود اشاره میکند و میفرماید:
96 . وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النّاسِ عَلی حَیَوةٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَۀٍ وَ مَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ العَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ
اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ
و حتماً آنها را آزمندترین مردم- و [حتی آزمندتر] از کسانی که شرك ورزیدند- بر زندگی [دنیا] خواهی یافت. هر یک از ایشان
عمر هزار ساله آرزو دارد، در حالی که [چنین] عمر کردنی، او را از عذاب نجات نخواهد داد. وخدا به آنچه انجام میدهند بیناست.
نکتهها و اشارهها:
1. یهودیان نسبت به مادیات حرص و ولع شدیدي دارند. آنها در اندوختن مال و ثروت، قبضه کردن دنیا و انحصار طلبی حریص
هستند و آنچنان به دنیا علاقهمندند که هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر به او داده شود تا ثروت بیشتري بیندوزد و یا از
مجازات الهی فرار کند.
گر یکی بر دیگري شد دوستدار سال عمرش را ز حق خواهد هزار
شد نشان حرص این بر زندگی وین بود دور از خصال بندگی
2. استفاده از دنیا و نعمتهاي آن ممنوع نیست اما حریص بودن نسبت به آن صفتی ناپسند است. علاقهي زیاد به دنیا باعث دور
شدن انسان از علم، معنویات و دوستی خدا میشود.
3. مقدار عمر مهم نیست، کیفیت و محتواي عمر مهم است. به عبارت دیگر طول عمر مهم نیست بلکه عرض عمر مهم است. نکتهي
اساسی این است که انسان چه استفادهاي از عمر خویش بکند، چه بسا افرادي با عمري
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 337
کوتاه کارهاي بزرگ و ماندگار انجام دهند و عمر طولانی برخی افراد ثمرهي مهمی برایشان نداشته باشد.
4. از امام سجاد علیه السلام حکایت شده که:
خدایا اگر عمر من وسیلهي خدمت در راه اطاعت تو باشد، آنرا طولانی کن، و چنانچه عمرم چراگاه شیطان شد، آنرا قطع کن.
«1»
یعنی یهودیان آرزو دارند عمر بسیار طولانی داشته باشند تا کاملًا از زندگی دنیا «2» ؛ کنایه از عمر طولانی است ،« هزار سال عمر » .5
بهرهمند شوند و هیچگاه نمیرند و مجازات اعمال خویش را نبینند.
صفحه 152 از 206
آموزهها و پیامها:
1. مشرکان و یهودیان آزمندترین مردم دنیا هستند (پس مراقب خطر آزمندي آنان باشید).
2. به کیفیت عمر بیندیشید، نه کمیت آن، که عمر طولانی عامل نجات و سعادت بشر نیست.
3 .
ا
د
خ
ل
ا
م
ع
ا
ن
ا
س
ن
ا
ا
ر
ت
ح
ت
ر
ظ
ن
د
ر
ا
د
(
و
ه
ب
ع
ق
و
م
ا
ه
ن
آ
ا
ر
ه
ب
س
ا
ح
م
و
تا ز
ا
ج
م
د
ن
ک
ی
م
.
)
***
قرآن کریم در آیات نود و هفتم و نود و هشتم سورهي بقره به ویژگیهاي قرآن و خطر دشمنی با خدا، فرشتگان و پیامبران اشاره
میکند و میفرماید:
97 . قُلْ مَنْ کَانَ عَدُ  وا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَی قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَهُديً وَبُشْرَي لِلْمُؤْمِنِینَ
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 338
کسی که دشمن جبرئیل باشد پس (دشمن خداست چرا) که او با رخصت (و فرمان) خدا آن [قرآن] را بر دل تو فرود آورد، » : بگو
در حالی که مؤیّد آنچه از [کتابهاي الهی] پیش از آن بوده، و رهنمود و مژده براي مؤمنان است.
98 . مَنْ کَانَ عَدُ  وا لِلَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِیلَ وَمِیکَالَ فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِلْکَافِرِینَ
کسی که دشمن خدا و فرشتگانش و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل باشد (کافر است؛) و در واقع خدا دشمن کافران است.
شأن نزول:
با جمعی از یهودیان فدك خدمت « ابن صوریا » پس از ورود پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه، روزي یکی از علماي یهود، به نام
ایشان آمدند و پرسشهاي متعددي از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله کردند و نشانههایی را که گواه نبوت و رسالت او بود
«. یک پرسش باقی مانده است که اگر پاسخ آن صحیح باشد، به تو ایمان میآوریم » جستوجو نمودند و در آخر ابن صوریا گفت
و آنگاه پرسید: نام آن فرشتهاي که بر تو نازل میشود چیست؟
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: نام آن جبرئیل است.
ابن صوریا گفت: جبرئیل دشمن ما یهودیان است. او دستورات مشکلی دربارهي جهاد و جنگ میآورد، اما میکائیل دستورهاي
«1» . ساده و راحتی میآورد، اگر فرشتهي وحی تو میکائیل بود، به تو ایمان میآوردیم
این داستان بهانه جوییهاي یهودیان زمان حضرت موسی علیه السلام را به یاد انسان میآورد.
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 339
نکتهها و اشارهها:
و در برخی آیات از او با «2» را پیامآور قرآن معرفی کرده است. نام جبرئیل سه بار در قرآن آمده است «1» « جبرئیل » ، 1. این آیه
یاد شده است. جبرئیل به صورتهاي مختلفی بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمده «4» « روح القدس » و «3» « روح الامین » عنوان
است؛ از جمله به صورت جوان زیبایی به نام دحیهي کلبی، و دو بار نیز پیامبر صلی الله علیه و آله او را به صورت اصلی مشاهده
«5» . کرد
2. در کتابهاي اسلامی از چهار فرشته به عنوان فرشتگان مقرب الهی یاد شده است که عبارتاند از: جبرئیل (: جبریل) پیام آور
وحی، میکائیل (: میکال)، اسرافیل که در صور رستاخیز میدمد و عزرائیل که همان فرشتهي مأمور مرگ است.
از آیات فوق استفاده میشود که جبرئیل و میکائیل از فرشتگان با عظمت درگاه الهی هستند که دشمنی با آنان دشمنی با خداست.
3. یهودیان میکائیل را حامی قوم یهود میدانند ولی دشمن جبرئیل هستند؛ چرا که دستورات مشکل، همچون جهاد، میآورد و
«6» . مغلوب کنندهي رئیس شیاطین است
صفحه 153 از 206
و تفاوت مأموریتهاي «7» یهودیان بهانهجویی میکنند، وگرنه فرشتگان مأموران الهی هستند و به دستورات الهی عمل میکنند
آنان، از قبیل تقسیم
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 340
ژده دهندهي مؤمنان به سعادت و بهشت است.
نقش قرآن چون که بر عالم نشست نقشهاي پاپ و کاهن را شکست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است این کتابی نیست چیز دیگر است
چون که در جان رفت، جان دیگر شود جان چو دیگر شد جهان دیگر شود
(اقبال)
5. مخاطبهاي قرآن:
«3» « هشدار براي کسی که زنده باشد » «2» ،« هدایت و بشارت براي مؤمنان » «1» ،« هدایت براي پارسایان » در قرآن، تعبیراتی نظیر
معرفی میکند. «4» « مایهي بیداري همهي جهانیان » زیاد آمده است، و از سوي دیگر، قرآن خود را
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 341
در آیاتی که خطاب قرآن به همهي مردم عالم است، در واقع میخواهد بگوید قرآن اختصاص به قوم و دستهي خاصی ندارد و هر
کس به سمت قرآن بیاید نجات پیدا میکند، اما در آیاتی که از کتاب هدایت بودن براي مؤمنین و متقین میگوید، میخواهد این
«1» . نکته را روشن کند که در نهایت چه کسانی رو به سوي قرآن خواهند آورد و چه گروههایی از آن دوري خواهند گزید
البته علاوه بر آنچه استاد شهید فرمودند، همانطور که بیان شد، ممکن است این آیات به مراتبِ استفاده از قرآن نیز اشاره داشته
باشد.
آموزهها و پیامها:
1. دشمنی با یک فرشته دشمنی با دستگاه الهی است.
2. ایمان آورید تا از رهنمودهاي (عالی) قرآن و مژدههاي آن بهرهمند شوید.
3 .
ر
و
آ
م
ا
ی
پ
ن
آ
ر
ق
ت
ح
ت
ل
ر
ت
ن
ک
ت
س
ا
د
خ
(
سپ ن
و
ص
م
ز
ا
ت
س
ا
ط
خ
.
) ***
قرآن کریم در آیهي نود و نهم سورهي بقره، به آیات روشن الهی و عامل مخالفت با آنها اشاره میکند و میفرماید:
99 . وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَمَا یَکْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ
و بیقین نشانههاي روشنی به سوي تو فرو فرستادیم، و جز نافرمانبرداران (کسی) آنها را انکار نمیکند.
شأن نزول:
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 342
ابن صوریا، دانشمند معروف یهود، از روي دشمنی و لجاجت به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گفت: تو چیزي که براي ما مفهوم
«1» . باشد نیاوردهاي! و خدا نشانهي روشنی بر تو نازل نکرده است تا ما از تو پیروي کنیم
آیهي فوق به این مناسبت فرود آمد و به این گفتهي ابن صوریا پاسخ داد که: دلیلهاي کافی و نشانههاي روشنی در اختیار پیامبر
اسلام صلی الله علیه و آله گذاشته شده است و آنها که انکار میکنند، در حقیقت، به حقانیت دعوت او پی بردهاند، ولی به خاطر
اغراض خاصی به مخالفت برخاستهاند.
نکتهها و اشارهها:
صفحه 154 از 206
فرود آمدن آن از مکان بالا به سوي زمین نیست، بلکه مقصود نزول مقامی است؛ یعنی قرآن از مقام و « نزول قرآن » 1. مقصود از
مرتبهي بلند وجود، از نزد خدا، به سوي بشر فرود آمد و در حد فهم ما قرار گرفت.
آیات قرآن یا نشانههاي نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله است که راه سعادت را براي بشریت روشن ،« آیات روشن » 2. مقصود از
کرد.
در لغت عرب، به حالتی گفته میشود که خرما از پوست خود بیرون میزند؛ و در اصطلاح، به معناي خروج از حق و « فسق » .3
زیرا که با ارتکاب گناه از مدار حق خارج میشود و به کفر تمایل «2» ؛ میگویند « فاسق » ، نافرمانی است و از این رو، به گناهکار
پیدا میکند.
آموزهها و پیامها:
1. فسق و نافرمانی و گناه، زمینهي پیدایش کفر است.
2 .
ي
ا
ه
ه
ن
ا
ش
ن
ن
ش
و
ر
ی
ه
ل
ا
ا
ر
ر
ا
ک
ن
ا
د
ی
ن
ک
ن
ه
ک
ی
ع
ون ر
ف
ک
ت
س
ا
.
***
قرآن کریم در آیات صدم و صد و یکم سورهي بقره به پیمانشکنی یهود و برخورد منفی آنان با کتاب آسمانی اشاره میکند و
میفرماید:
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 343
100 . أَوَکُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ
و آیا [چنین نیست که یهودیان] هرگاه پیمانی بستند، دستهاي از ایشان آن را (شکستند و) دور افکندند؟ بلکه بیشترشان ایمان
نمیآورند.
101 . وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ کِتَابَ اللّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ کَأَ نَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ
و آنگاه که فرستادهاي از جانب خدا به سراغشان آمد، که مؤیّد آن چیزي [از نشانهها] بود که نزد آنان بود، دستهاي از کسانی که
به آنها کتاب (الهی) داده شده بود، کتاب خدا را پشتِ سرشان افکندند؛ چنانکه گویی آنان [هیچ] نمیدانند!
نکتهها و اشارهها:
1. این آیه به یکی از صفات بسیار بد گروهی از یهودیان، یعنی پیمان شکنی اشاره میکند؛ صفتی که گویا با تاریخ یهود همراه
است.
آري، از آنان پیمان گرفته شد که به فرمانهاي تورات عمل کنند و نیز از آنان پیمان گرفته شد که به پیامبر موعود (یعنی حضرت
محمد صلی الله علیه و آله که بشارت آن در تورات آمده بود) ایمان آورند، ولی به هیچ کدام عمل نکردند.
شاید تأکید قرآن بر عهد شکنی یهود به چند دلیل باشد: اول توجه دادن به آثار عهدشکنی، که گاهی موجب کفر انسان میشود؛ و
دوم اینکه عهدشکنی چنان منفور است که قرآن آن را بارها به رخ یهودیان میکشد تا درس عبرتی براي آیندگان باشد؛ و سوم
آنکه مسلمانان مواظب باشند که در آینده فریب عهد و پیمانهاي دروغین یهود را نخورند؛ زیرا گروهی از آنان عهدشکنانی
هستند که بر پیمان خود استوار نمیمانند، همانگونه که امروزه شاهد پیمان شکنیهاي اسرائیل و یهودیان صهیونیست با برخی
کشورهاي مسلمان هستیم.
3. یهودیان، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را میشناختند، چون نشانههایی که در
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 344
کتابهاي آسمانی پیشین براي آنان بیان شده بود، با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مطابقت داشت، اما آنان به خاطر حفظ منافع
صفحه 155 از 206
مادي، آیات کتاب آسمانی خود را کنار گذاشتند و همچون نادانان با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مخالفت کردند.
4. در فرهنگ قرآن، اگر انسان به علم خویش عمل نکند، آن علم همانند جهل است، یعنی دانستن و ندانستن آن مساوي است؛ از
.« مثل آنکه نمیدانند » : این رو به دانشمندانی که علم خود را نادیده میگیرند و حقایق را کتمان میکنند، میفرماید
علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی
(سعدي)
5. انسان باید کتاب خدا را مقتداي خود قرار دهد و از دستوراتش پیروي کند، نه اینکه پشت سر اندازد و بدان عمل نکند؛ یعنی
محور حرکت و هدایت، باید کلام خدا باشد، نه خود انسان؛ انسان باید تابع کتاب خدا باشد، نه کتاب تابع انسان.
چه سود که کتبخانهي جهان از توست زعلم آنچه عمل میکنی، همان از توست
آموزهها و پیامها:
1. عهد شکنی صفت تاریخی و دایمی گروهی از یهودیان است، (پس به پیمانهاي آنان اعتماد نکنید).
2. به خاطر غرضورزي با اشخاص، کتاب خدا را نادیده نگیرید.
3. تابع کتاب خدا باشید و آن را پشت سر نیندازید و تابع خود نسازید.
4 .
ي
د
ن
م
ش
ن
ا
د
ه
ک
س
ا
س
ا
رب م
ل
ع
د
و
خ
ل
م
ع
د
ن
ک
ن
،
ن
و
چ
م
ه
ن
لا ه
ا
ج
ت
س
ا
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و دوم سورهي بقره به ماجراي جادوگران شهر
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 345
بابل و خود ارزانفروشی آنان اشاره کرده و با دفاع از سلیمان علیه السلام و فرشتگان معلم میفرماید:
102 . وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُوا الشَّیَاطِینُ عَلَی مُلْکِ سُلَیَمانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمانُ وَلکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ
بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَ دٍ حَتَّی یَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَۀٌ فَلَا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ
بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُ رُّهُمْ وَلَا یَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی ا لْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوا بِهِ
أَنْفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ
و (یهود) پیروي کردند از آنچه افراد شرور (جادوگر) در دوران فرمانروایی سلیمان بر مردم میخواندند (و پیروي میکردند)؛ و
سلیمان کفر نورزید ولیکن افراد شرور کفر ورزیدند؛ [که] به مردم سحر میآموختند. و (نیز یهود پیروي کردند) از آنچه بر دو
در بابِل فرو فرستاده شده بود. و به هیچ کس [چیزي] یاد نمیدادند، مگر اینکه [از پیش به او] میگفتند: « هاروت و ماروت » فرشته
و [لی آنها] از آن دو (فرشته)، چیزهایی را میآموختند که بوسیله آن، «! ما فقط [وسیله] آزمایشیم، پس [مواظب باش،] کافر نشو »
میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ و [هر چند] آنها بوسیله آن [مطالب] به کسی ضرر نمیرسانند مگر با رخصت خدا [باشد.] و
[آنها] آنچه را میآموختند که به ایشان زیان میرسانید و سودي برایشان نمیبخشید؛ و بیقین (یهودیان) میدانستند که هر کس
خریدار آن [مطالب] باشد، در آخرت بهرهاي برایش ندارد. و چه بد بود آنچه خودشان را در مقابل آن فروختند، اگر (بر فرض)
میدانستند!
نکتهها و اشارهها:
1. از احادیث چنین برمیآید که در زمان حضرت سلیمان علیه السلام گروهی در
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 346
کشور او به سحر و جادو میپرداختند. سلیمان علیه السلام این عمل را ممنوع کرد و دستور داد تا تمام نوشتهها و اوراق آنها را جمع
صفحه 156 از 206
و در محل مخصوصی نگهداري کنند.
آنها را بیرون آوردند و به تعلیم و ترویج سحر پرداختند و «1» پس از وفات سلیمان علیه السلام گروهی از افراد شرور و شیطانصفت
حتی در این موقعیت برخی گفتند: سلیمان اصلًا پیامبر نبود، جادوگر بود. گروهی از یهودیان از این سخن تبعیت کردند و سخت به
جادوگري دل بستند تا آنجا که دست از تورات برداشتند.
این سخنان علاوه برآنکه تهمت و افتراي بزرگی نسبت به حضرت سلیمان علیه السلام به شمار میرفت، لازمهاش کافر دانستن آن
حضرت بود.
آیهي فوق، این فصل مهم از زندگی یهودیان را مطرح میکند و از حضرت سلیمان علیه السلام دفاع میکند و میفرماید: سلیمان
«2» . هرگز اقدام به سحر نکرد و از جادوگري براي پیشبرد اهداف خود استفاده نکرد
فرود آمدند. خلاصهي «3» 2. بخش دوّم این آیه مربوط به داستان دو فرشتهي الهی، یعنی هاروت و ماروت است که در شهر بابل
داستان از این قرار است که این دو فرشته زمانی که بازار سحر رونق داشت و مردم گرفتار چنگال ساحران بودند، به میان مردم بابل
آمدند.
آنان مأمور بودند تا مردم را با راه باطل کردن سحر ساحران آشنا کنند، ولی از آنجا که لازمهي خنثی کردن یک مطلب (مثل
خنثیسازي یک
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 347
بمب) آگاهی انسان از خود آن مطلب است، آن دو فرشته ناچار بودند ابتدا اسرار و فنون سحر را براي آن مردم شرح دهند. در این
«1» . میان برخی از مردم یهود از این آموزش سوء استفاده کردند و آن را وسیلهي ترویج سحر قرار دادند
یهودیان از این آزمایش الهی پیروز بیرون نیامدند و با سوء استفاده از برنامهي سازندهي الهی از آن دو فرشته مطالبی آموختند تا
بتوانند بین زن و شوهر جدایی بیفکنند. آري، آنان بهجاي آنکه از آن به عنوان وسیلهي اصلاح و مبارزه با سحر استفاده کنند، آن
را وسیلهي فساد و ضرر قرار دادند.
و شامل گسترهي «2» ؛ است « اموري که اسباب آن مرموز و مخفی » و نیز « حیله و نیرنگ » : 3. سحر در لغت به دو معنا به کار میرود
وسیعی از کارهاي حیرتانگیز ساحران میشود که با تصرف در حس بینایی بینندگان یا به کمک شیاطین و ... انجام میدهند. این
«3» . اعمال در اسلام ممنوع و حرام است
4. تفاوت سحر و معجزه در آن است که سحر قابل تعلیم است و میتوان با سحر قويتري برآن غلبه کرد و عاري از حقیقت است و
معمولًا موجب زیان انسان است، اما معجزه قابل تعلیم نیست و مغلوب و مقهور واقع نمیشود و تغییراتی که ایجاد میکند واقعی و
و به نفع بشریت است. «4» حقیقی
5. از مجموع آیات قرآن در مورد سحر و جادو چنین برمیآید که قرآن کریم این امور را مطالبی خیالی میداند که عاري از
هر چند «5» حقیقت است
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 348
تأثیرات روانی و خیالی آن گاهی پیامدهایی دارد؛ براي مثال، سحر زبان، در سخنچینی و ایجاد فتنه بین زن و شوهر، موجب از هم
پاشیدگی خانواده میشود و یا حیلههاي ساحران موجب تعجب بینندگان میشود.
6. سحر به دو بخش تقسیم میشود:
الف) اعمال سحرآمیزي که حقیقت و تأثیر واقعی ندارند و نوعی چشمبندي و فریب مردماند، همانند ریسمانها و عصاهاي
که غالب این کارها با استفاده از خواص فیزیکی و «1» ، جادوگران عصر موسی علیه السلام که به نظر میآمد حرکت میکنند
صفحه 157 از 206
شیمیایی اجسام یا تردستی انجام میگیرد.
ب) اعمال سحرآمیزي که آثار واقعی دارد و موجب جدایی مرد از همسرش میشود، همانطور که در آیهي فوق بدان اشاره شد؛ و
ممکن است این کار با سحر بیان و سخنچینی باشد.
البته این تأثیرات نیز ممکن است از نوع جسمانی خارجی و یا فقط نوعی تأثیر روانی باشد؛ از این رو، برخی معتقدند سحر فقط
«2» . تأثیرات روانی دارد
7. در این آیه به چند پیامد مهم جادوگري اشاره شده است:
الف) سحر و جادو زیانآور است؛ چون در مجموع جامعهي بشري را بهسوي انحطاط میبرد.
ب) جادوگري نه در دنیا سود دارد و نه در آخرت و انسان را گرفتار عذاب الهی میسازد.
ج) جادوگري نوعی خودارزانفروشی است.
8. دنیا بازار بزرگی است که هر کس در برابر عمر و استعداد خود چیزي از
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 1، ص: 349
آن میخرد، ولی جادوگران خود را ارزان میفروشند و با کالاي بدي معامله میکنند؛ چرا که سرمایههاي وجودي و عمر خود را
میدهند و در مقابل زیانکاري و عذاب الهی را به دست میآورند.
9. در آیهي فوق به یک قانون کلی اشاره شده که بر تمام فعل و انفعالات هستی حاکم است، یعنی توحید افعالی؛ بدین معنا هیچ
کار نیک و بدي بدون رخصت الهی انجام نمیگیرد، پس هیچ ساحري نمیتواند بدون اجازهي خدا به کسی زیان برساند.
البته این قانون به معناي جبر نیست و انسانها اراده دارند و مختارند که راه نیک یا بد را انتخاب کنند، ولی باید دانست که همهي
اسباب و عوامل، مخلوق خداست و همهي نیروها از او سرچشمه میگیرند، پس هیچ کس بدون اجازهي او نمیتواند کاري را به
«1» . انجام رساند
آنچه دلم خواست نه آن میشود هر چه خدا خواست همان میشود
آموزه و پیامها:
1. جادوگري نوعی کفر است.
2. مواظب باشید در آزمایشهاي الهی (که از قبل اعلام شده)، شکست نخورید.
3. خدا مدافع رهبران الهی است و تهمتها را از آنان دفع میکند.
4. به دنبال سحر نروید که پیامدي جز زیانکاري در دنیا و آخرت ندارد.
5. همچون یهود براي توجیه خلافکاري خود، دامن پیامبران علیهم السلام را آلوده نسازید.
6. از دانش (به سود بشریت استفاده کنید و از آن) سوء استفاده نکنید.
7. معلمان هنگام آموزش علوم، در مورد کاربردهاي منفی آن هشدار،،
ص: 350
دهند.
8. خود را ارزان و (به بهاي) بد نفروشید.
9 .
ه
ب
ت
ا
ف
لا ت
خ
ا
ی
گ
د
ا
ون ا
خ
ن
م
ا
د
د
ی
ن
زن .
***
قرآن کریم در آیهي صد و سوم سورهي بقره به پیامدهاي مثبت ایمان و پارسایی اشاره میکند و میفرماید:
صفحه 158 از 206
103 . وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَۀٌ مِنْ عِنْدِ اللّهِ خَیْرٌ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ
و اگر (بر فرض) آنها ایمان میآوردند و خود را حفظ میکردند، حتماً پاداشی که از نزد خدا [مییافتند] بهتر بود، اگر (بر فرض)
میدانستند.
نکتهها و اشارهها:
1. در این آیه ایمان و تقوا همراه هم آورده شده است؛ یعنی پاداش الهی بر هر دو مترتب است و ایمان به تنهایی کافی نیست، بلکه
خود نگهداري، پارسایی و تقوا نیز لازم است.
2. انسانهاي ظاهربین به منافع زودگذر دنیوي میاندیشند و آنها را بهتر و نقد میدانند، در حالی که انسانهاي آگاه، حقایق را به
طور کامل ملاحظه میکنند و دنیا و آخرت را با هم مینگرند، از این رو ثواب اخروي را از منافع زودگذر دنیوي بهتر میدانند.
آموزهها و پیامها:
1. اگر ثواب الهی را میطلبید، ایمان آورید و تقوا پیشه سازید.
2 .
د
ا
ر
ف
ا
ه
ا
گ
آ
ه
ب
ت
م
ظ
ع
با و
ث
ی
ه
ل
ا
ی
پ
د
ن
رب ی
م
(
و
ن
آ
ا
ر
رب ع
ف
ا
ن
م
ر
ذ
گ
د
و
ز
ي
و
ی
ن
د
ح
ی
ج
ر
ت
د
ن
ه
د
ی
م
.
)
*
**
قرآن کریم در آیهي صد و چهارم سورهي بقره به مؤمنان سفارش میکند که با سخنان خود بهانه به دست دشمنان ندهند و
میفرماید:
ص: 351
104 . یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ
که به ) « انظرنا » : است) و بگویید « ما را احمق کن » و « ما را مهلت ده » که به دو معناي ) « راعنا » : اي کسانی که ایمان آوردهاید، نگویید
است.) و (این توصیه را) بشنوید. وبراي کافران عذابی دردناك است. « ما را مهلت ده » معناي
شأن نزول:
هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله احکام الهی را براي مردم بیان میکرد، گاهی برخی مسلمانان از او میخواستند که آرامتر و با
تأنّی سخن بگوید تا بتوانند مطالب ایشان را بهتر درك کنند و پرسشهاي خود را مطرح نمایند.
و به معناي مهلت « الرعی » استفاده میکردند که از ریشهي « راعنا » مسلمانان صدر اسلام براي بیان این درخواست خود، از واژهي
به معناي حماقت، استعمال میکردند و معناي واژه را تغییر میدادند. « الرعونه » دادن است، ولی یهودیان همین واژه را از ریشهي
ولی در صورت دوم یعنی: « به ما مهلت بده » : این واژه در صورت اول یعنی
.« ما را احمق کن »
یهودیان این واژه را دستآویزي قرارداده بودند براي مسخره کردن مسلمانان و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله.
جملهي « راعنا » آیهي فوق براي جلوگیري از این سوء استفادهي یهودیان فرود آمد و به مسلمانان دستور داد که به جاي جملهي
«1» . را به کار ببرند که همان مفهوم مهلت دادن را میرساند ولی دو ریشهي لغوي ندارد، تا دستاویزي براي یهودیان شود « انظرنا »
ص: 352
نکتهها و اشارهها:
1. مسلمانان باید در برنامههاي خود مراقب باشند که هرگز بهانه به دست دشمن ندهند؛ حتی از به کار بستن یک جملهي کوتاه که
ممکن است موضوعی براي سوء استفادهي دشمنان گردد، احتراز جویند، یعنی به انعکاس سخن خویش توجه داشته باشند؛ زیرا
ممکن است، افرادي با حسن نیت سخنی بگویند یا عملی را انجام دهند ولی بازتاب بیرونی آن براي اسلام و مسلمانان خوب نباشد.
صفحه 159 از 206
دشمن تمام حرکات ما را زیر نظر دارد و از هر فرصتی براي ضربه زدن بهره میبرد.
امروزه نیز گاهی اعمالی از مسلمانان سر می زند که دشمنان داخلی و یا محافل بین المللی با سوء استفاده از آن علیه اسلام و
مسلمانان تبلیغ میکنند. وظیفهي ما این است که از اینگونه کارها جداً بپرهیزیم و بهانه به دست دشمنان ندهیم.
2. نکتهي جالب آیه این است که خدا به کلماتی که مسلمانان بر زبان میآورند نیز توجه میکند و وقتی کاربرد واژهاي را ممنوع
میکند، واژهي دیگري به جاي آن مینشاند. به کار بستن این روش براي اصلاح فرهنگ و گویش جامعه بسیار مفید و کارساز
است.
استفاده کرده است. این خطاب بیش از « یاایها الذین آمنوا » 3. این اولین آیهاي است که (در ترتیب فعلی قرآن کریم) از خطاب
هشتاد مورد در قرآن تکرار شده و مخصوص آیاتی است که در مدینه نازل شدهاند و به این نکته اشاره دارد که ایمان شما ایجاب
میکند که دستورات بعد از این خطاب را اجرا کنید.
4. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که
نازل نکرد، مگر « یا ایها الذین آمنوا » خدا در هیچ آیهاي از قرآن
ص: 353
«1» . اینکه علی علیه السلام رئیس و امیر آن است
البته اینگونه احادیث مصداق کامل آیه را بیان میکند؛ یعنی علی علیه السلام اولین مؤمن به اسلام و در رأسِ مؤمنان و امیرِ مؤمنان
است و در هر آیهاي که خطاب به مؤمنان میشود، اولین مخاطب آن علی علیه السلام است.
آموزهها و پیامها:
1. مؤمن واقعی کسی است که بهانه به دست کافران ندهد.
2. کافران با بهانهجویی و ریشخند مؤمنان، فرجامی عذابآلود خواهند داشت.
3. مراقب گفتار (و کردار) خود باشید و از الفاظی استفاده کنید که بهانه به دست دشمن ندهد.
4 .
ي
ا
رب ح
لا ص
ا
گن ه
ر
ف
ي
ر
ا
ت
ف
گ
م
د
ر
م
،
ت
ا
م
ل
ک
و
ک
ی
ن
د
ا
ه
ن
ش
ی
پ
و
ن
ی
ز
گ
ي
ا
ج
د
ی
ن
ک
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و پنجم سورهي بقره در مورد کینهتوزي دشمنان اسلام هشدار میدهد و میفرماید:
105 . مَا یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرواْ مِنْ أَهْلِ الکِتَابِ وَ لَا المُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو
الفَضْلِ العَظِیمِ
کسانی که از اهل کتاب کفر ورزیدند و مشرکان، آرزو ندارند که از جانب پروردگارتان نیکی بر شما فرود آید، در حالی که
خدا، رحمتش را به هر کس (شایسته بداند و) بخواهد، اختصاص میدهد؛ و خدا داراي بخشش بزرگ است.
ص: 354
نکتهها و اشارهها:
1. دشمنشناسی براي هر ملتی لازم است. ملتی که دشمن خود را از لحاظ روانشناختی و جامعهشناختی تحلیل نکند و کنشها و
واکنشهاي احتمالیاش را نشناسد، در مبارزه فریب میخورد و مغلوب میشود.
قرآن کریم در آیهي فوق با بیان روحیات دشمنان اسلام، آنان را به مسلمانان میشناساند.
2. یهودیان و مسیحیان و مشرکان، همگی نسبت به مسلمانان حسادت و کینه میورزند و حاضر نیستند که ببینند پیامبري بزرگ و
قرآنی عظیم از سوي خدا به مسلمانان داده شده است.
صفحه 160 از 206
3. کینهتوزي و حسادت دشمنان تأثیري در ارادهي الهی ندارد و او داراي فضل و بخشش بزرگی است و به هر کس بخواهد و او را
خود میدهد و خیر خود را بر او نازل میکند. «1» شایسته ببیند، از رحمت
آموزهها و پیامها:
1. دشمنشناس شوید.
2. کافران و مشرکان دشمنان کینهتوز شما هستند و اگر بتوانند، مانع رسیدن هر گونه خیري به شما میشوند (پس مواظب خطر آنان
باشید).
3 .
ی
س
ک
د
ن
ا
و
ت
ی
م
ن
ع
ن
ا
م
ه
د
ا
ر
ا
و
ت
م
ح
ر
ی
ه
ل
ا
د
و
ش
.
***
قرآن کریم در آیات صد و ششم و صد و هفتم سورهي بقره به نسخ و جايگزینی آیات و قدرت بیکران و مالکیت مطلق الهی
اشاره میکند و میفرماید:
ص: 355
106 . مَا نَنسَخْ مِنْ آیَۀٍ أَوْ نُنْسِها نَأتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ
هر نشانهاي را که تغییر میدهیم (و نشانه دیگري جانشین آن میکنیم و) یا به فراموشی میسپاریم، بهتر از آن، یا همانندش را
میآوریم. آیا ندانستهاي که خدا بر هر چیزي تواناست؟
107 . أَلَمْ تَعلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمواتِ وَ الَأرْضِ وَ مَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍ وَ لا نَصِیرٍ
آیا ندانستهاي که خدا، فرمانروایی آسمانها و زمین، فقط براي اوست؟ و جز خدا، هیچ سرپرست و یاوري براي شما نیست.
نکتهها و اشارهها:
1. نسخ، از نظر لغت به معناي از بین بردن و زایل نمودن است و در اصطلاح دینی به معنی تغییر دادن حکمی است که زمان آن به
پایان رسیده و جانشین ساختن حکمی دیگر به جاي آن. آیهي فوق ممکن است اشاره به جايگزینی احکام و یا جايگزینی
معجزات و نشانههاي خدا باشد.
2. در مورد آیهي فوق چند دیدگاه عمده در بین مفسران قرآن وجود دارد:
الف) مضمون آیهي فوق مربوط به یهودیان و تورات است؛ زیرا در آیات قبلی نیز سخن از آنها بود. پس مقصود تغییر آیات تورات
«1» . و فراموشی آنها توسط اهل کتاب است
ب) مضمون آیهي فوق مربوط به قرآن کریم و مسلمانان است؛ زیرا در اسلام برخی احکام به صورت موقت وضع شد و پس از
پایان مدّت آن، حکم
ص: 356
«1» . دیگري جايگزین آن شد؛ مثل تغییر قبله از بیت المقدس به طرف کعبه که در آیهي 144 سورهي بقره بیان شده است
ج) آیهي فوق مربوط به تغییر و جايگزینی معجزات یا نشانههاي الهی در بین مردم، یعنی شخصیتها و رهبران الهی است که
گاهی یکی میرود و دیگري همانند او یا بهتر از او جايگزین میشود. در برخی احادیث نیز اشاره شده که مقصود آیه وفات امام
«2» . و جانشین شدن امام دیگر است
البته مانعی ندارد که این آیه به هر سه معنا اشاره داشته باشد.
3. نسخ، در احکام یعنی تغییر قانون، که بر اثر تغییر نیازهاي انسان و شرایط جدید مکان و زمان انجام میشود؛ به عبارت دیگر،
قانون نسخ شده، قانونی موقت است که در ظرف زمانی خود داراي مصلحت است، اما پس از تغییر شرایط، مصلحت قويتري پیدا
صفحه 161 از 206
میشود که قانون جدیدي میطلبد.
همانطور که یک مادهي درسی براي امسال دانشآموز مفید است، اما براي سال دیگر درس دیگري مورد نیاز اوست و یا قوانین
از این رو، برخی احکام اسلام با تغییر شرایط تغییر میکنند. اسلام بن بست «3» ؛ عادي کشور که در شرایط جنگی کارساز نیست
قانونی ندارد و در کنار احکام ثابت و فطري، احکام متغیر را پیشبینی کرده است تا در شرایط جدید سیاسی، اجتماعی، نظامی و
اقتصادي به مردم ابلاغ شود.
در اصل به معناي نشانه و علامت آشکار است و در قرآن به معناي بخشی از قرآن، معجزات الهی، نشانههاي خدا و « آیه » 4. واژهي
و در آیهي فوق ممکن است به هر یک از این «4» نیز به معناي چیزهاي بزرگ به کار رفته است
ص: 357
معانی باشد که ممکن است با ارادهي الهی تغییر کند و آیهي دیگري جايگزین آن شود.
5. در این آیات، بیان شده که هر گاه خدا آیه و نشانهاي را تغییر میدهد بهتر از آن یا همانندش را میآورد؛ یعنی اگر به خاطر
شرایط جدید، آیه، قانون یا شخصیت دیگري میآورد، حداقل آثار و فواید مورد قبلی را دارد.
6. در این آیات به قدرت بیکران الهی و فرمانروایی و مالکیت مطلق او بر جهان و یاريگري و ولایت او بر انسانها اشاره شده
است، تا به مؤمنان گوشزد کند که باید به قدرت و حکومت او تکیه کنند و به سخنان مغرضانهي دشمنان و بهانهجویی آنان در
مورد نسخ توجه نکنند که یاور و تکیهگاهی جز خدا ندارند.
آموزهها و پیامها:
1. تغییر آیات، قوانین (و رهبران الهی) از جانب خدا، شما را نگران نسازد (که این نشانهي بن بست نداشتن اسلام است).
2. به قدرت بیکران و حکومت مطلق خدا توجه کنید (و بر او تکیه نمایید).
3. به دنبال مولا و امدادگري غیر از خدا نباشید که یافت نمیشود.
4. تغییرات و اصطلاحات قانونگذاران و فرمانروایان تکامل آفرین یا حداقل، همانند ساز باشد (نه زیانآفرین).
5. به اصل جایگزینی توجه کنید و اگر چیزي را نسخ میکنید چیز مناسبی به جاي آن در نظر بگیرید تا خلاء قانونی و شخصیتی در
جامعه به وجود نیاید.
***
ص: 358
قرآن کریم در آیهي صد و هشتم سورهي بقره درخواستهاي بهانهجویانهي بنیاسرائیل و مردم صدراسلام را مقایسه کرده و با
هشدار در این مورد میفرماید:
108 . أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسولَکُمْ کَمَا سُئِلَ مُوسَی مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الکُفْرَ بالإیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ
بلکه آیا میخواهید از پیامبرتان، همان تقاضا (ي نا معقول) را بکنید که پیش [از این ، از موسی خواسته شد؟! و کسی که کفر را با
ایمان عوض کند، پس بیقین از راه درست گمراه شده است.
شأن نزول:
برخی از مردم صدراسلام از پیامبر صلی الله علیه و آله درخواستهاي نامعقول، همچون دیدن خدا یا قراردادن بت براي آنان و ...
کردند و آیهي فوق بدین مناسبت فرود آمد و به آنان هشدار داد که درخواستهاي کفرآمیز نکنند که موجب گمراهی آنان
«1» . میشود
نکتهها و اشارهها:
صفحه 162 از 206
1. در این آیه به درخواستهاي بهانهجویانه و نامعقول بنیاسرائیل از موسی علیه السلام اشاره شده است. که از او میخواستند خدا
در حالی که خدا جسم نیست تا بتوان «3» ، یا براي آنان معبود و بتی همچون معبود بتپرستان قرار دهد «2» را برایشان آشکار سازد
او را دید و قراردادن معبود و شریک براي خدا معقول نیست و درخواستِ نشاندن کفر به جاي ایمان است و بنیاسرائیل به خاطر
همین درخواستهاي نابهجا مجازات شدند.
ص: 359
ص: 359
و از پیامبر اسلام «2» ، سست ایمان نیز تقاضاهایی مشابه درخواستهاي بنیاسرائیل داشتند «1» 2. برخی مشرکان عرب یا مسلمانان
صلی الله علیه و آله درخواست دیدن خدا یا قرار دادن بت براي خود کردند. در حالی که این درخواستها نامعقول و کفرآمیز بود
و موجب گمراهی میشد.
آري، اگر مسلمانان راه بهانهجویان بنیاسرائیل را بپویند، همان مجازاتها در انتظار آنان است.
3. تقاضاي معجزه از پیامبران الهی کاري معقول است و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز معجزهي جاویدان قرآن را به ارمغان
آورد، ولی برخی افراد تقاضاي انجام کارهاي غیرمعقولی (همچون قراردادن بت براي آنان) را داشتند که بر گمراهی افراد میافزود
و به کفر منتهی میشد.
آموزهها و پیامها:
1. درخواستهاي نامعقول از رهبران الهی، انسان را به کفر و گمراهی سوق میدهد.
2. مسلمانان راه بهانهجویان بنی اسرائیل را نپیمایید (که همانند آنان گرفتار خواهند شد).
3 .
ن
ا
ن
ا
م
ل
س
م
ز
ا
ت
ش
ون ر
س
ن
ا
ی
و
ج
ه
ن
ا
ه
ب
ل
ی
ئ
ا
ر
س
ا
ی
ن
ب
ت
ر
ب
ع
د
ن
ز
و
م
ا
ی
ب
و
ا
ه
ه
ه
ا
ر
ژ
ک
ا
ر
ه
ر
ا
ب
و
د
ه
ب
ر
ج
ت
د
ن
ک
ن
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و نهم سورهي بقره، مسلمانان را به دشمنشناسی و مدارا با اهل کتاب فرا میخواند و میفرماید:
ص: 360
109 . وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهلِ الکِتابِ لَوْ یَرُدُّنَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیْمانِکُمْ کُفّاراً حَسَ داً مِنْ عِندِ أنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الحَقُّ فَاعْفوا وَ اصْ فَحوا
حَتَّی یأتِیَ اللَّهُ بِأمْرِهِ إنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ
بسیاري از اهل کتاب، بعد از آنکه حق برایشان آشکار شد- از روي حسدي که در جانشان بود- آرزو میکردند که شما را بعد از
ایمان آوردنتان، به [حال کفر بازگردانند؛ پس [آنها را] ببخشید و در گذرید؛ تا خدا فرمان خویش را بیاورد، که خدا بر هر چیزي
تواناست.
نکتهها و اشارهها:
1. بسیاري از کافران، به ویژه یهودیان، به کفر خودشان قناعت نمیکردند و اصرار داشتند که مؤمنان نیز از ایمانشان باز گردند.
درونی آنها معرفی میکند. «1» قرآن در این آیه با اشاره به این امر، انگیزهي این اصرار کافران را، همان حسادت
2. قرآن در این آیه از طرفی مسلمانان را به عفو و گذشت توصیه میکند و از طرف دیگر کافران را به نوعی تهدید میکند که در
آینده فرمان شدیدي در مورد ایشان صادر خواهد شد؛ یعنی عفو خدا از موضع قدرت است.
3. قرآن در آیهي 105 همین سوره دشمنشناسی را مطرح کرد و فرمود که کافران نمیخواهند خیري بر شما نازل شود و اینک در
آیهي 109 خطر بالاتري را گوشزد و مرحلهي دیگري از دشمنشناسی را مطرح میسازد و آن این که گروهی از دشمنان
میخواهند شما را از ایمانتان برگردانند. این توجه قرآن به دشمنان، هشداري است که موجب بیداري و هوشیاري مسلمانان در
صفحه 163 از 206
مقابل نقشههاي آنان میشود.
ص: 361
در مقابل تلاشهاي انحرافی کفار میدهد. این مطلب ممکن است اشاره به آن باشد که هرگاه «1» 4. قرآن دستور عفو و بخشش
مسلمانان از سوء نیت، حسادت و مقاصد دشمن اطلاع یافتند، نباید در برخورد با آنان عجله کنند، بلکه عفو و گذشت داشته و
منتظر فرصت مناسب باشند. البته این عفو و بخشش فایدهي روانشناختی دارد؛ یعنی موجب سبک بالی و جلوگیري از فشار روانی
به مسلمانان میشود.
الا تا نخواهی بلا بر حسود که آن بخت برگشته خود در بلاست
در این آیه، همان فرمان جهاد است. « فرمان خدا » چه حاجت که با او کنی دشمنی که او را چنین دشمنی در قفاست 5. مقصود از
در آن زمان هنوز فرمان جنگ با دشمنان صادر نشده بود؛ زیرا شرایط عمومی مسلمانان براي این فرمان مهیا نبود و یا امید اصلاح
«2» . مخالفان وجود داشت؛ از این رو به صورت موقت و تاکتیکی دستور مدارا و گذشت داده شد
6. حسادت و رشکورزي یهودیان و مسیحیان با اسلام و مسلمانان از روي غفلت نبود و آنان آگاهانه میخواستند مانع پیشرفت
اسلام شوند و حسادت آنان ریشه در انحرافات درونی آنان داشت.
آموزهها و پیامها:
1. دشمنشناس شوید اما در مبارزه با او عجله نکنید.
ص: 362
2. انگیزهها و اطلاعات دشمنان را تحلیل کنید ولی تا حد امکان با آنان مدارا نمایید.
3. از موضع قدرت عفو کنید (تا دشمن سوء استفاده نکند).
4. مراقب خطر دشمنان رشکورز (از میان یهودیان و مسیحیان) باشید.
5. دشمنان اسلام اگر دست از توطئه برندارند، باید منتظر فرمان عذابآلود خداي توانا باشند.
6 .
ت
د
ا
س
ح
ن
ا
س
ن
ا
ا
ر
ه
ب
ت
ف
ل
ا
خ
م
ا
ب
ق
ح
د
ن
ا
ش
ک
ی
م
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و دهم سوره بقره مسلمانان را به پیوند با خدا و خلق فرا میخواند و با اشاره به تجسم اعمال میفرماید:
110 . وَ أَقِیمُوا الصَّلوةَ وَ آتُوا الزَکوةَ وَ مَا تُقَدِّمُوا لَأنْفُسِکُمْ مِنْ خَیرٍ تَجِدوهُ عِندَ اللَّهِ إنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلونَ بَصِیرٌ
و نماز را بر پا دارید و [مالیاتِ زکات را بپردازید؛ و هر نیکی که پیشاپیش براي خود میفرستید، آن را نزد خدا خواهید یافت؛ که
خدا به آنچه انجام میدهید، بیناست.
نکتهها و اشارهها:
1. در این آیه دو سفارش سازنده بیان شده است:
الف) نماز را به پا دارید که رابطهي محکمی میان انسان و خدا ایجاد میکند.
ب) مالیات زکات را بپردازید که رمز همبستگی اجتماعی و همیاري است.
این دو نکته براي پیروزي بر دشمن لازم است.
2. معمولًا دستور به نماز همراه با دستور پرداخت مالیات زکات در قرآن آمده است؛ یعنی توجه خدا با توجه به خلق خدا همراه
است. آري، پرواز روح انسان با امداد به جسم دیگران همراه است.
3. این آیه اشاره میکند که تصور نکنید کارهاي نیک شما و اموالی که در
صفحه 164 از 206
ص: 363
راه خدا میبخشید، از بین میروند، بلکه همان کارهاي نیک را در نزد خدا مییابید. این اشارهاي به تجسّم اعمال در قیامت است،
که همهي کارهاي شما در حساب بانکی رستاخیز ذخیره میشود.
رازها را میکند حق آشکار چون بخواهد رُست، تخم بد مکار
در بهاران رازها پیدا شود هر چه خوردست این زمین رسوا شود 4. این آیه با بیان تجسم اعمال، مسلمانان را به کارهاي نیک تشویق
میکند و با یادآوري علم و بینایی خدا، به آنان اطمینان میدهد که هیچ کاري از شما، از نظر خدا پنهان نمیماند و همهي کارها
ثبت میشوند و در رستاخیز حاضر میگردند و پاداش آنها داده میشود.
آموزهها و پیامها:
1. با دو بال پیوند با خالق و خلق حرکت کنید.
2. در حال توجه به خدا از امدادگري به مردم غافل نشوید.
3. اعمال شما در حساب بانکی رستاخیز ذخیره میشود.
4 .
ا
م
ش
ت
ح
ت
ر
ظ
ن
ا
د
خ
د
ی
ت
س
ه
(
سپ ب
ق
ا
ر
م
ل
ا
م
ع
ا
د
و
خ
د
ی
ش
ا
ب
.
)
***
قرآن کریم در آیهي صد و یازدهم سورهي بقره به آرزو اندیشی مخالفان اسلام اشاره کرده با بیان معیار صحت ادعاها میفرماید:
111 . وَ قَالُوا لَنْ یَدْخُلَ الجَنَّۀَ إلَّا مَنْ کَانَ هُوداً أَوْ نَصارَي تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ قُلْ هاتوا بُرْهانَکُمْ إنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ
اگر راست » : این آروزهاي آنهاست. بگو «. جز کسی که یهودي یا مسیحی است، داخل بهشت نخواهد شد » : و (آنها) گفتند
«! میگویید، دلیل روشنتان را بیاورید
نکتهها و اشارهها:
1. این ادعاي اهل کتاب، نوعی انحصارطلبی در مورد بهشت برین و
ص: 364
ادعایی بدون دلیل است؛ بنابراین، خداي متعال در آیهي فوق با این ادعا بهشدت برخورد میکند واشاره میکند که: ادعاي
انحصاري بودن بهشت، تنها آرزو و خیالی است که در سر میپرورانند و هیچ دلیلی بر این مدعا ندارند.
2. درس بزرگی که این آیه به انسانها میدهد این است که از مخالفان خود دلیل بخواهید و ادعاي بدون دلیل را نپذیرید تا تفکر
منطقی بر جامعه حاکم شود.
و این آموزهي بزرگی براي گفتوگوي دانشمندان جهان است و میتواند زیربناي هر گونه گفتوگو بین افراد، مذاهب، ادیان،
کشورها و تمدنها باشد.
یعنی، نژاد پرستی، تقلید کورکورانه از پدران و آرزواندیشیهاي خام، نمیتواند محور گفتوگوها و معیار سعادت انسان باشد؛
«1» . محور اصلی، حق است که با دلیل روشن، یعنی برهان، ثابت میشود
آري، علم نخیزد مگر به حجّت و برهان.
به معناي آرزوهایی است که انسان به آنها نمیرسد. جمع آوردن این کلمه اشاره به این نکته است که « امنیه » جمع « امانی » .3
آرزوي انحصار بهشت، خود ریشه در آرزوهاي متعدد دیگر دارد.
آموزهها و پیامها:
1. آرزواندیشی، انسان را به انحصارطلبی و ادعاهاي بدون دلیل
صفحه 165 از 206
ص: 365
ص: 365
میکشاند.
2. معیار صحت ادعاها، برهان و دلیل است.
3. ادعاي بدون دلیل محکوم است.
4 .
ز
ا
ن
ا
ف
ل
ا
خ
م
،
ل
ی
ل
د
د
ی
ه
ا
و
خب و
ع
ب
ا
ت
ق
ط
ن
م
و
ل
ی
ل
د
د
ی
ش
ا
ب
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و دوازدهم سورهي بقره به معیارهاي نجات و عوامل بهداشت روانی اشاره میکند و میفرماید:
112 . بَلَی مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ
آري، کسی که چهره [وجود] ش را براي خدا تسلیم کند در حالی که او نیکوکار باشد، پس پاداش او نزد پروردگارش فقط براي
اوست؛ و هیچ ترسی بر آنان نیست و نه آنان اندوهگین میشوند.
نکتهها و اشارهها:
1. این آیه شبیه آیهي 62 همین سوره است که دو معیار اساسی نجات را بیان میکند که عبارتاند از:
الف) ایمان به خدا و تسلیم همهجانبه در برابر او؛
ب) نیکوکاري و شایستهکرداري.
2. در مورد تفسیر این آیه دو احتمال وجود دارد:
و نیکوکار گردد، اهل نجات میشود؛ «1» الف) منظور از آیه آن است که اگر کسی در همهي ابعاد وجودي خود تسلیم خدا شود
زیرا لازمهي این دو، تسلیم در برابر دین حق، یعنی اسلام است. پس این آیه شامل یهودیان و مسیحیان لجوج نمیشود، بلکه نفی
ادعاي نجات آنهاست که در آیهي قبل
ص: 366
بدان اشاره شد.
ب) این آیه به یک قانون کلی نجات اشاره کرده که شامل همهي مؤمنان واقعی و نیکوکاران میشود؛ بنابراین اگر پیروان ادیان
دیگر نیز مؤمن واقعی و نیکوکار باشند، پاداش اعمال خود را دریافت میکنند؛ البته در صورتی که جاهل قاصر باشند، نه مق ّ ص ر،
یعنی اطلاعی از اسلام و حقانیّت آن نداشته باشند؛ امّا اگر به حقانیت اسلام پی بردند و لجاجت کردند، مشمول این قانون
نمیشوند، چون ایمان آنان واقعی نیست و تسلیم خدا و حق نشدهاند.
البته جمع بین دو معنا ممکن است و مانعی ندارد که این آیه به هر دو معنا اشاره داشته باشد. در هر صورت این آیه دلیلی براي
اثبات پلورالیسم و تکثرگرایی نخواهد بود؛ چرا که قرآن بارها به حقانیت اسلام در عصر حاضر و بطلان ادیان دیگر و مجازات
کافران اشاره کرده است.
و در حقیقت مکمّل ایمان آنهاست؛ یعنی ایمان سرچشمهي امید به خدا و «1» 3. نیکوکاري مؤمنان واقعی مستمر و با دوام است
رستاخیز و زمینهساز اعمال نیک است؛ همانطور که نیکوکاري درخت ایمان را آبیاري و تنومند میسازد.
4. نیکوکاران از داوري و عدالت خدا نمیهراسند، چرا که از عقاید خرافی و کارهاي زشت به دور بودهاند. آنان به خاطر ایمان و
کردار شایسته وارد بهشت خواهند شد و هیچ اندوهی نخواهند داشت.
5. ترس، از مسائل ناشناختهي آینده است و اندوه، در مورد ناکامیهاي گذشته است و احساس امنیت و اندوه نداشتن، دو عامل
صفحه 166 از 206
اساسی در بهداشت روانی انسان است. کسی که در برابر حق موضع بگیرد و به خلافکاري و گناه رو آورد، همیشه نگران و ناراحت
است، اما مؤمنان شایستهکردار از آرامش خاطر و بهداشت روانی برخوردارند؛ زیرا خدا را پروردگار خویش میدانند و
ص: 367
پس دیگر جایی براي ترس و اندوه نخواهد بود. ،« هر چه آن خسرو کند شیرین بود » : در برابر او تسلیم هستند و میگویند
آموزهها و پیامها:
1. معیار نجات و سعادت انسان، تسلیم در برابر حق و نیکوکاري است (نه آرزوها و ادعاهاي بدون دلیل).
2. اگر پاداش الهی، امنیت و آرامش را میطلبید، تسلیم حق شوید و به نیکوکاري روي آورید.
3. اخلاص و نیکوکاري، زمینهساز بهداشت روانی است.
4 .
ت
ش
ه
ب
ا
ر
ه
ب
ا
ه
ب
د
ن
ه
د
ی
م
ه
ن
ه
ب
ه
ن
ا
ه
ب
.
***
ص: 368
قرآن و بهداشت روانی
قرآن و بهداشت روانی
الف) عوامل فشار روانی (استرسها):
1. بر هم خوردن تعادل حیاتی بدن (دغدغه بیماري و ...)؛
2. نقش سازمانی (دغدغهي مقام)؛
3. بحرانهاي خانوادگی (طلاق، سوگ نزدیکان و ...)؛
4. محیط (آلودگی صوتی و هوا، مهاجرت و ...)؛
5. سیاست (جنگ روانی و شایعهپراکنی، رابطهي سلطهگري و سلطهپذیري و ...)؛
6. شخصیت (بدبینی، وسواس، دودلی و ...)؛
7. احساس خلأ اخلاقی (احساس گناه، حسادت، تهمت ...)؛
8. احساس خلأ معنوي (خلأ وجودي، احساس تنهایی، نداشتن تکیه گاه و پشتیبان، خرافات ...)؛
«1» .(... 9. باورهاي اعتقادي (فشار مسئولیت، ترس از مرگ
ب) قرآن شفا است:
.( 1. قرآن را نازل میکنیم که شفا و رحمت براي مؤمنان است (سورهي اسراء، آیهي 82
2. در حقیقت از سوي پروردگارتان پند و شفا دهندهي دلها به سوي شما آمد.
.( 3. بگو آن (قرآن) مایهي رهنمود و شفا براي مؤمنان است (سورهي فصلت، آیهي 44
ص: 369
از امام علی علیه السلام حکایت شده که فرمودند:
از قرآن براي بیماريهاي خود شفا بخواهید و براي حل مشکلاتتان از آن یاري بجویید که در این کتاب، درمان بزرگترین
«1» . بیماريهاست و آن درد کفر و نفاق و گمراهی است
ج: جلوههایی از تأثیر آموزههاي قرآن در بهداشت روانی انسان:
صفحه 167 از 206
.( 1. دعوت به فطرت، عامل آرامش روانی (سورهي روم، آیهي 30
.( 2. ایمان موجب آرامش روحی (سورهي انعام، آیهي 82
3. توکّل و تکیه کردن بر خدا موجب آرامش روانی (سورهي غافر، آیهي 44 و ...).
.( 4. یاد خدا موجب آرامش دل است (سورهي رعد، آیهي 28
5. امنیت اخلاقی و اجتماعی مطلوب، و بدبینی، غیبت و ... نامطلوب است (سورهي حجرات و ...).
.( 6. خانواده محل آرامش است (سورهي روم، آیهي 21
ص: 370
قرآن کریم در آیهي صد و سیزدهم سورهي بقره به اختلافات و ادعاهاي بدون دلیل یهودیان و مسیحیان اشاره میکند و با هشدار به
آنان میفرماید:
113 . وَ قالَتِ الیَهُودُ لَیْسَتِ النَّ َ ص ارَي عَلی شَئٍ وَ قَالَتِ النَّصارَي لَیْسَتِ الیَهُودُ عَلی شَئٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الکِتابَ کَ ذلِکَ قَالَ الَّذینَ لا
یَعْلَمونَ مِثْلَ قَولِهِمْ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَومَ القِیامَۀِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ
در حالی «. یهودیان بر چیز (حقّی استوار) نیستند » : و مسیحیان (نیز) گفتند «. مسیحیان بر چیز (حقّی استوار) نیستند » : و یهودیان گفتند
که آنان کتاب (خدا) را میخوانند. کسانی که نمیدانند نیز، همانند سخن آنان گفتند! پس خدا، روز رستاخیز، درباره آنچه همواره
در آن اختلاف میکردند، میان آنها داوري میکند.
شأن نزول:
گروهی از مسیحیان و علماي یهود خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسیدند و در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله به مشاجره
پرداختند.
و نبوت حضرت عیسی علیه السلام و انجیل را «. آیین شما پایه و اساسی ندارد » : که یکی از یهودیان بود، به مسیحیان گفت « رافع »
انکار کرد. مردي از مسیحیان نیز مشابه آن سخنان را در پاسخ آن مرد یهودي تکرار کرد. در این هنگام آیهي فوق فرود آمد و هر
«1» . دو گروه را به سبب گفتار نادرستشان سرزنش کرد
نکتهها و اشارهها:
1. در فضایی که تعصب و خودخواهی بر آن حاکم باشد، عالم و جاهل همسان میاندیشند؛ تلاوت کنندگان تورات و انجیل همان
حرفهایی را
ص: 371
میگفتند که مشرکان جاهل میگفتند.
2. ادعاي بدون دلیل، مثل تفنگی است که از دو سو شلیک میکند؛ یعنی کسی که ادعاي بدون دلیل میکند، خود نیز در معرض
چنین ادعاهایی قرار میگیرد، همانطور که یهودیان و مسیحیان گرفتار آن شدند.
3. در این آیه اشاره شده که آشنایان با کتابهاي آسمانی و دانشمندان نباید همچون جاهلان سخن بگویند و ادعاي بدون دلیل
کنند، بلکه آگاهانه و براساس منطق و دلیل سخن گویند.
4. رستاخیز روزي است که حقایق آشکار میشود و خدا بین مردم داوري میکند و حق و باطل مشخص و همهي اختلافات برطرف
میشوند.
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید شرمنده رهروي که عمل بر مجاز کرد (حافظ)
5. این آیه موجب دلگرمی مسلمانان است که از سخنان بدون دلیل یهودیان و مسیحیان نگران نباشند؛ که آنان خودشان نیز
صفحه 168 از 206
اختلاف دارند و عقاید همدیگر را نفی میکنند؛ یعنی اگر ادعاهاي آنان صحیح باشد، هر دو دسته باطل هستند.
آموزهها و پیامها:
1. دشمنشناس شوید تا با شناخت اختلافات داخلی آنان، به سستی ادعاهایشان پیببرید.
2. آشنایان با کتابهاي آسمانی، جاهلانه و بدون دلیل سخن نگویند.
3 .
ن
ا
ی
د
و
ه
ی
و
ن
ا
ی
ح
ی
س
م
ر
ظ
ت
ن
م
ي
ر
و
ا
د
ا
د
خ
ر
د
ز
ی
خ
ا
ت
س
ر
د
ن
ش
ا
ب
ا
ت
ه
ب
ي
ا
ه
ا
ع
د
ا
ن
و
د
ب
ل
ی
ل
د
ن
ا
ن
آ
ی
گ
د
ی
س
ر
د
و
ش
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و چهاردهم سورهي بقره با دفاع از مساجد، به ویرانگران آنها هشدار میدهد و میفرماید:
ص: 372
114 . وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیها اسْمُهُ وَ سَعَی فِی خَرَابِها أُوْلئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلّا خَائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُنْیا
خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ
و کیست ستمکارتر از کسی که نگذارد در مساجد خدا، نام او یاد شود، و در ویرانی آنها بکوشد؟! آنان برایشان سزاوار نیست که
جز ترسان، وارد آن (مساجد) شوند. براي آنان در دنیا رسوایی، و در آخرت، عذاب بزرگی برایشان خواهد بود.
شأن نزول:
این آیه یا در مورد مسیحیانی است که بیتالمقدس را اشغال و ویران کردند و یا در مورد مشرکان است که از ورود پیامبر صلی الله
«1» ؛ علیه و آله به مکه و مسجدالحرام جلوگیري نمودند و یا اشاره به ویرانی مکانهاي نماز مسلمانان در مکه، پس از هجرت است
البته مانعی ندارد که به هر سه جریان اشاره داشته باشد.
نکتهها و اشارهها:
1. آیهي فوق یک قانون عمومی را بیان کرده است و در حقیقت هر عملی که نتیجهاش تخریب مساجد و از رونق افتادن آن باشد،
مشمول همین حکم است؛ یعنی خراب کردن مساجد تنها به خرابی ساختمان نیست، و شامل هر برنامهاي که از رونق مساجد بکاهد،
میشود.
را مانعی در راه امیال و اهداف خود میدانستند؛ زیرا مساجد سنگرهاي مبارزه با «2» 2. ستمگران، منحرفان و طاغوتها، مساجد
کفر، ستم و انحرافاند.
ص: 373
در طول تاریخ بارها ستمگران مساجد را تخریب کرده و یا مانع رونق آنها شدهاند؛ آتش زدن بیت المقدس، ممانعت قریش از ورود
مسلمانان به مسجد الحرام و، در سالهاي اخیر، ویرانی مسجد بابري در هندوستان توسط بتپرستان، نمونهاي از این نوع اعمال است
که همگی حکایت از روحیهي کفرآلود و جاهلانهي آنها دارد که از طنین نام و یاد خدا وحشت دارند.
3. در این آیه اشاره شده که مسلمانان و موحّ دان جهان باید چنان محکم بایستند و مساجد را پرجمعیت و پرمحتوا کنند که
ستمگران بترسند و دست آنها از این مکانهاي مقدس کوتاه شود. آري، در نهایت تخریبگران موفق نمیشوند مراکز عبادت
مسلمانان را تصرف کنند و همانند مشرکان مکه، شکست میخورند و وحشت زده از آنجا دور میشوند.
4. کفار و مشرکان حق ورود به مساجد مسلمانان را ندارند؛ پس اگر خواستند در مورد اسلام تحقیق کنند، باید بیرون از مساجد این
کار را انجام دهند.
5. تعطیل و خراب کردن مساجد از بزرگترین ستمهاست؛ چرا که تعطیل مراکز توحید، مردم را از دین جدا میکند و شرك را
رواج میدهد و شرك ستم بزرگی به بشریت است.
صفحه 169 از 206
آموزهها و پیامها:
1. خدا مدافع مسجد است و با مخالفان مسجد برخورد میکند.
2. مسجدستیزي فرجامی جز خواري و عذاب ندارد.
3. به مسجدستیزان اجازه ندهید آزادانه و با امنیت به آنجا رفت و آمد کنند.
4. هر گونه تلاش براي تعطیلی و تخریب مساجد، نوعی (ترویج بیدینی و) ستم به بشریت است.
ص: 374
***
قرآن کریم در آیهي صد و پانزدهم سورهي بقره به حضور خدا در همه جا اشاره میکند و میفرماید:
115 . وَ لِلَّهِ المَشْرِقُ وَ المَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُولُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
و خاور و باختر، تنها از آنِ خداست. و به هر سو رو کنید، پس ذات خدا آنجاست. که خدا گشایشگر (بی نیاز و) داناست.
شأن نزول:
داستان نزول آیهي فوق به چند صورت حکایت شده است؛ از جمله اینکه: پس از تغییر قبلهي مسلمانان از بیتالمقدس به کعبه،
برخی یهودیان اعتراض کردند که مگر میتوان قبله را تغییر داد؟ و آیهي فوق به آنان پاسخ داد که سرتاسر جهان از آنِ خداست.
و نیز حکایت شده که آیهي فوق در مورد نمازهاي مستحبی است که در حال سیر و سواري قبلهي خاصی ندارد.
همچنین آیه در مورد گروهی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله است که در شبی تار در میدان جنگ نتوانستند قبله را بشناسند و
«1» . هر گروهی به سویی نماز خواندند
البته ممکن است شأن نزول آیه جهت قبله باشد و بر نماز مستحبی و مانند آن تطبیق شده باشد.
نکتهها و اشارهها:
1. مشرق و مغرب در آیهي فوق، کنایه از همهي جهات است، نه دو سمت خاص (در برابر شمال و جنوب)؛ که ذات خدا در همه
«2» . جا حاضر و ناظر است
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم به دریا بنگرم دریا تو بینم به هر جا بنگرم کوه و در و دشت نشان از قامت رعنا تو بینم (باباطاهر)
به هر «1» ، 2. انسان به هر طرف رو کند خدا آنجاست؛ از این رو دعا کردن و نماز مستحبی در حال راه رفتن و سواري کردن
طرف جایز است، اما در شریعت در مواردي مثل نمازهاي واجب و نمازهاي مستحبی در حال ایستاده، دستور داده شده که به طرف
قبله باشد.
3. در قبله قرار دادنِ کعبه، دلایل و مصالح خاصی وجود داشته است؛ از جمله اینکه کعبه تجلّی وحدت مسلمانان است، باعث
تجدید خاطرهي ایثارگري و شرك ستیزي ابراهیم علیه السلام میشود، قدیمیترین پایگاه توحید است و ...؛ و گر نه خدا مکان
ندارد و در همه جا حاضر است و تعیین قبله به معناي محدود کردن ذات پاك خدا در سمت معیّنی نیست.
4. از این آیه استفاده میشود که توسعه در قبلهي مسلمانان براساس علم و گشایشگري خدا بوده است؛ یعنی او میدانست که اگر
در دعا و نمازهاي مستحبیِ سواره یا در مورد قبله بودن بیت المقدس سختگیري کند، مشکلاتی براي مردم ایجاد میشود، از این
رو به لطف خود، در این موارد توسعه و تغییر ایجاد کرد.
ص: 376
آموزهها و پیامها:
1. خدا در همه جا حضور دارد و مکان خاصی ندارد.
صفحه 170 از 206
2. در هر جا میتوانید به خدا توجه کنید و جهت خاصی (در دعا) شرط نیست.
3 .
ا
د
خ
س
ا
س
ا
رب م
ل
ع
و
ي
ر
گ
ش
ی
ا
ش
گ
د
و
خ
ي
ه
ل
ب
ق
ا
م
ش
ا
ر
ه
ع
س
و
ت
د
ا
د
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و شانزدهم سورهي بقره به خرافهزدایی در مورد فرزند داشتن خدا و دلایل نفی آن اشاره میکند و
میفرماید:
116 . وَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِی السَّمواتِ وَ الَأرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ
او منزّه است- بلکه آنچه در آسمانها و زمین است، فقط از آنِ اوست؛ [و] همه -«. خدا، فرزندي [براي خود] گزیده است » : و گفتند
براي او [فروتن و] فرمان پذیرند.
نکتهها و اشارهها:
1. بسیاري از مسیحیان و بخشی از یهود و مشرکان خرافهپرست، معتقد بودند که خداوند فرزند دارد؛ مسیحیان، حضرت عیسی را،
«1» . یهودیان عُزیر را و مشرکان فرشتگان را فرزندان خدا میدانستند
کمبودي ندارد تا با فرزند گرفتن «2» قرآن کریم این عقیدهي باطل را رد میکند. خدایی که همهي آسمانها و زمین تسلیم اویند
آن را جبران کند.
2. انسان نیازمند فرزند است؛ زیرا، از طرفی، عمر انسان محدود است و
ص: 377
براي ادامهي نسل محتاج تولد فرزند است؛ از طرف دیگر، قدرت انسان محدود است و در هنگام پیري و ناتوانی محتاج کسی است
که به او کمک کند؛ همچنین جنبههاي عاطفی انسان و نیاز او به محبت ایجاب میکند که مونس و فرزندي در محیط زندگی خود
داشته باشد.
اما هیچ یک از این امور در مورد خداوند صادق نیست؛ او آفرینندهي عالم هستی و قادر بر همه چیز و ازلی و ابدي است. علاوه بر
آنکه لازمهي داشتن فرزند، جسم بودن است و خداي سبحان، جسم ندارد و از این صفت مُنزّه است.
آموزهها و پیامها:
به طور منطقی مبارزه کنید. « فرزند داشتن خدا » 1. با عقیدهي خرافیِ
آن را جبران کند. « فرزند داشتن » 2. خدا کمبود و نقصی ندارد تا با
3 .
ا
ب
ح
ی
ب
س
ت
و
ه
زّ ن
م
ن
ت
س
ن
ا
د
ا
د
خ
،
ا
ه
ت
م
ه
ت
و
ت
ا
ف
ا
ر
خ
ا
ر
ز
ا
ت
ح
ا
س
س
د
ق
و
ا
ر
و
د
د
ی
ز
ا
س
. ***
قرآن کریم در آیهي صد و هفدهم سورهي بقره به قدرت بیکران الهی و شیوهي ایجاد موجودات اشاره میکند و میفرماید:
117 . بَدِیعُ السَّمواتِ وَ الَأرْضِ وَ إِذا قَضَی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ
پس [فوراً موجود] « باش » : پدید آورنده آسمانها و زمین [اوست ؛ و هنگامی که چیزي را اراده کند، پس فقط به آن میگوید
میشود.
نکتهها و اشارهها:
1. خدا خالق همهي موجودات است و آنها را بدون سابقه ابداع کرده است. او خدایی است که هرگاه بخواهد چیزي به وجود آید،
بلا فاصله ایجاد میشود؛ پس خداوند احتیاج به چیزي ندارد تا فرزندي برگزیند.
2. ارادهي خدا تکوینی و ایجادي است و هر چه را اراده کند بلا فاصله واقع
صفحه 171 از 206
ص: 378
و حتی احتیاج به لفظ و گفتن ندارد. البته ارادهي خدا گاهی به اموري تعلق میگیرد که یک باره به وجود میآیند و «1» میشود
گاهی ارادهي او به امور تدریجی (مثل خلقت آسمانها و زمین در شش دوره) تعلق میگیرد.
اي هر چه رمید و آرمیده در کن فیکون تو آفریده آموزهها و پیامها:
«2» (. 1. به قدرت بیکران الهی توجه کنید (و به او تهمت فرزند داشتن نزنید
2. آفرینش هستی ابداعی است و تحقق یافتن ارادهي خدا نیاز به زمان ندارد (پس او نیازي ندارد تا فرزندي بخواهد).
3 .
ی
س
ا
ن
ش
ا
د
خ
،
ن
ا
س
ن
ا
ا
ر
ز
ا
د
ی
ا
ق
ع
ی
ف
ا
ر
خ
(
و
ت
م
ه
ت
ه
ب
ا
د
خ
)
ر
و
د
د
ز
ا
س
ی
م
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و هیجدهم سورهي بقره به بهانه جویی نادانان در برابر رهبران الهی در طول تاریخ اشاره میکند و
میفرماید:
118 . وَ قَالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ لَوْ لا یُکَلِّمُنا اللَّهُ أَوْ تَأتِینا آیَۀٌ کَ ذلِکَ قَالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشبَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الآیاتِ لِقَوْمٍ
یُوقِنُونَ
کسانی که پیش از «!؟ چرا خدا با ما سخن نمیگوید؟! یا نشانه [معجزهدار براي خودِ] ما نمیآید » : و کسانی که نمیدانند، گفتند
اینان بودند نیز، همانند سخن آنان گفتند؛ دلها [و افکار] شان مشابه یکدیگر است؛ بیقین (ما) نشانهها رابراي گروهی کهیقین پیدا
میکنند، روشن ساختهایم.
ص: 379
نکتهها و اشارهها:
آنها دو درخواست «1» . از آنان یاد میکند « افراد بی اطلاع » 1. در این آیه سخن از بهانهجویان کافري است که خداوند با تعبیر
داشتند: سخن گفتن خدا با آنها و آمدن نشانه و معجزهاي براي آنان.
هر دو خواستهي آنها بهانهجویی بود؛ از این رو خدا اعتنایی به خواستهي آنان ندارد و میفرماید: این سخنان از روي جهل و
بیاطلاعی است و پیشینیان آنان نیز مشابه همین سخنان را میگفتند، در حالی که ما نشانههاي خود را بیان کرده بودیم. اگر به
راستی منظور آنان درك حقیقت است، همین قرآن که بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرود آمده است، نشانهي روشنی بر
صدق گفتار اوست، پس چه لزومی دارد که بر هر یک از این افراد مستقیماً و مستقلًا نشانههایی نازل شود.
2. سخن گفتن خدا با افراد بشر احتیاج به مقدماتی دارد؛ از طرفی نزول فرشتهي وحی بر هر دلی ممکن نیست و شخص حکیم،
شربت زلال و گوارا را در هر ظرفی نمیریزد.
و از طرف دیگر، همهي انسانها طاقت روبهرو شدن با تجلّیات خدا را ندارند و حتی فردي همچون حضرت موسی علیه السلام در
«2» . اثر دیدن تجلّی خدا به کوه بیهوش شد
3. سنت خدا، اتمام حجت و بیان دلیل است و لازم نیست که به همهي بهانهجوییها و خواهشهاي نفسانی افراد پاسخ مثبت دهد.
4. نادانان در طول تاریخ موضعگیري مشابهی در برابر رهبران الهی دارند
ص: 380
در حالی که پیامبران زیادي آمده و روشنگري کرده و معجزه آوردهاند؛ پس نسلهاي بعدي نباید همان کارها را تکرار کنند، حال
آن که جهل و ناآگاهی آنان موجب میشود که سهمی از تکامل بشري نبرند و باز سخنان قبلی را تکرار کنند.
5. یکی از عوامل مخالفت و بهانهجویی در برابر دین و رهبران الهی، جهل و ناآگاهی است، پس هر چه بر دانش افراد افزوده شود
صفحه 172 از 206
و حقایق روشنتر شود و افراد نادان کمتر شوند، اینگونه مخالفتها کمتر میشود.
آموزهها و پیامها:
1. آیات و نشانههاي الهی را براي مردم روشن سازید (و اتمام حجّت کنید) و به بهانهجوییهاي مخالفان توجه نکنید.
2. روش تاریخی افراد نادان، بهانهتراشی در برابر رهبران و ادیان الهی است.
3. یکی از عوامل مخالفت و بهانهجویی در برابر دین، نادانی است (پس مردم را آگاه سازید تا دیندار شوند و یا کمتر مخالفت
ورزند).
***
قرآن کریم در آیهي صد و نوزدهم سورهي بقره به دو هدف تربیتی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و مسئول نبودن او در برابر
دوزخیان اشاره میکند و میفرماید:
119 . إنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لَا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِیمِ
در واقع ما تو را به حق، بشارتگر و هشدارگر فرستادیم، و درباره اهل دوزخ، از تو پرسشی نخواهد شد.
نکتهها و اشارهها:
1. بشارت و تشویق نیکوکاران با تهدید و بیم دادن بدکاران مفید است.
این دو اصل تربیتی، باید همچون دو کفهي ترازو در حالت تعادل باشند،
ص: 381
وگرنه، یا موجب غرور و غفلت و یا ناامیدي و یأس میشوند.
2. همهي معلمان دینی و مربیان بشریت، وظیفه دارند به این دو اصل مهم تربیتی یعنی مژدهدهی و هشدار، با هم، توجه کنند.
3. پیامبران الهی مأمور به انجام وظیفه هستند، نه ضامن نتیجه؛ یعنی هر پیامآور الهی طبق مسئولیت خویش مردم را به سوي حق فرا
میخواند، ولی چنانچه برخی مردم لجوج، مخالفت ورزند و راه جهنم در پیش گیرند، پیامآوران الهی مسئول گمراهی آنان نیستند.
گر نیاید به گوش رغبت کس بر رسولان پیام باشد و بس (سعدي)
آموزهها و پیامها:
1. رهبران و مبلغان الهی مأمور به وظیفهاند، نه ضامن نتیجه.
2. مبلغان دینی، نگران کفرپیشگان و کژروان دوزخی نباشند که مسئولیتی در مورد آنان ندارند.
3. مژدهرسانی (به نیکوکاران) و هشداردهی (به بدکاران) از اهداف دین و رهبران دینی است.
4 .
ر
د
ي
ا
ه
ه
م
ا
ن
رب ی
ت
ی
ب
ر
ت
د
و
خ
ه
ب
و
د
ل
ص
ا
ی
ه
د
ه
د
ژ
م
و
ر
ا
د
ش
ه
ه
ج
و
ت
د
ی
ن
ک
.
***
ص: 382
اهداف بعثت پیامبران در قرآن
اهداف بعثت پیامبران در قرآن
اهداف نبوّت از منظر قرآن عبارتاند از:
( الف) هدف اساسی: فراخواندن مردم به سوي خدا (احزاب، 46
ب) اهداف فرعی و مقدماتی:
صفحه 173 از 206
؛( 1. آزادي مردم (اعراف، 157
؛( 2. برپایی عدالت (حدید، 25
؛( 3. آموزش مردم (جمعه، 2
؛( 4. خواندن آیات بر مردم (جمعه، 2
؛( 5. تزکیه و پاك کردن و رشد دادن مردم (جمعه، 2
؛( 6. بشارتگري و تشویق مردم به کارهاي نیک (بقره، 119 و احزاب، 45
؛( 7. هشدار به مردم در مورد کارهاي بد (بقره، 119 و احزاب، 45
؛( 8. گواه بودن بر مردم (احزاب، 45
؛( 9. چراغ روشنگر بودن (احزاب، 46
.( 10 . حیات بخشی معنوي (انفال، 24
اهداف بعثت از منظر امام عارفان
اهداف بعثت از منظر امام عارفان
عمده بعثت رسل و انزال کتب براي مقصد شریف معرفۀ اللَّه بوده که تمام سعادات دنیاویّه و اخراویّه در سایهي آن حاصل آید، »
ولی افسوس که انسان تا در این عالم است در حجابهاي گوناگونی واقع است که نمیتواند
ص: 383
«1» «. طریق سعادت خود را تشخیص دهد
همهي انبیا آمدهاند براي اینکه دست انسان را بگیرند و او را از این چاه عمیقی که در آن افتاده است، چاهی که از همه عمیقتر »
است که چاه نفسانیّت است بیرون بیاورند و جلوهي حق را به او نشان بدهند تا اینکه، همه چیز را نسیان بکند و خداوند ان شاء اللَّه
«2» «. نصیب همهمان بکند
ص: 384
قرآن کریم در آیهي صد و بیستم سورهي بقره به آشتیناپذیري یهودیان و مسیحیان با پیامبر و اسلام اشاره میکند و میفرماید:
120 . وَلَنْ تَرْضی عَنْکَ الیَهُودُ وَ لا النَّصري حتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَي اللَّهِ هُوَ الهُدَي وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذي جاءَكَ مِنَ
العِلْمِ مَالَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ
براستی راهنمایی خدا، تنها راهنمایی (حقیقی) » : و یهودیان و مسیحیان از تو راضی نخواهند شد، تا از آیین آنان، پیروي کنی. بگو
و اگر بعد از دانشی که به تو رسید، از هوسهاي آنان پیروي کنی، هیچ سرپرست و یاوري، از سوي خدا، براي تو نخواهد «. است
بود.
شأن نزول:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میکوشیدند که یهودیان و مسیحیان را راضی کنند تا شاید اسلام را بپذیرند. آیهي فوق نازل شد و
به پیامبر صلی الله علیه و آله اعلام کرد که از این فکر درگذر؛ چرا که آنان به هیچ قیمتی راضی نخواهند شد، مگر آنکه از آیین
«1» . آنها پیروي کنی
نکتهها و اشارهها:
1. جذب دیگران به اسلام، آري، اما عقبنشینی از اصول مکتب و پیروي از آنان هرگز؛ یعنی نباید دعوت دیگران به قیمت صرف
صفحه 174 از 206
نظر کردن از اصول تمام شود، و گرنه، یاري و ولایت خدا را از دست میدهید. پیروي از تمایلات و هوسهاي کفار، به قطع الطاف
الهی منتهی میشود.
پیامبر و مسلمانان راضی «2» 2. یهودیان و مسیحیان به کمتر از تغییر دین
ص: 385
نمیشوند؛ یعنی دشمنان اسلام فقط به سقوط کامل و محو مکتب و متلاشی شدن اهداف آن رضایت میدهند.
پس هر چه شما عقبنشینی کنید، همانقدر دشمن پیش میآید؛ همانطور که در عصر کنونی در فلسطین و برخی کشورهاي
اسلامی دیده میشود.
3. ممکن است این سؤال مطرح شود که با توجه به اینکه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله معصوم است، آیا ممکن است از
هوسهاي یهودیان و مسیحیان پیروي کند؟
پاسخ آن است که:
اولًا، این جملهها شرطی است و دلیل بر وقوع مفاد آن نیست.
ثانیاً، عصمت به معناي محال بودن انحراف و گناه و سلب اختیار از معصوم نیست؛ علم و تقواي معصوم به حدّي است که به سراغ
گناه نمیرود.
ثالثاً، اینگونه جملات که به پیامبر صلی الله علیه و آله گفته میشود، در حقیقت خطاب به همهي مسلمانان است.
4. هدایت و راهنمایی واقعی تنها از آن خداست؛ زیرا بر علم کامل و حکمت استوار است، ولی هدایتهاي بشري هر قدر تکامل
یابد، باز هم ناقص و گاهی ناآگاهانه است.
ص: 386
آموزهها و پیامها:
1. به دنبال جلب رضایت یهودیان و مسیحیان نباشید که دشمنی آنان با اسلام پایانناپذیر است.
2. هر کس به دشمنان اسلام دل بست به یاري خدا دل نمیبندد.
3. اگر اهل دانش شدید (حجت بر شما تمام میشود و) از خطاهاي هوس آلود شما چشمپوشی نمیشود.
4 .
ی
ی
ا
م
ن
ه
ا
ر
ی
ع
ق
ا
و
ا
ر
ا
ه
ن
ت
ر
د
ي
ا
ه
د
و
م
ن
ه
ر
ی
ه
ل
ا
و
ج
و
ت
س
ج
د
ی
ن
ک
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و بیست و یکم سورهي بقره به دو واکنش متفاوت مردم در برابر کتابهاي آسمانی و پیامدهاي آنها
اشاره میکند و میفرماید:
121 . الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُوْلئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُوْلئِکَ هُمُ الخَاسِرُونَ
کسانی که کتاب [الهی به آنها دادهایم [و] آن را چنان که شایسته آن است میخوانند [و پیروي میکنند]؛ ایشانند که بدان ایمان
میآورند؛ و کسانی که بدان کفر ورزند، پس فقط آنان زیانکارند.
شأن نزول:
بر اثر فشار مشرکان در مکه، جعفر بن ابیطالب با عدهاي از مسلمانان به حبشه هجرت و مدتی در آنجا اقامت کردند و زمانی که
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به مدینه مهاجرت کردند، جعفر و سی و دو نفر از اهل حبشه و هشت نفر از راهبان شام که به جعفر
«1» . پیوسته بودند، به مدینه آمدند که بحیرا، راهب معروف، نیز جزء آنان بود. آیهي فوق در مورد آنان نازل شد
ص: 387
صفحه 175 از 206
از آنجا که این گروه از اهل کتاب، یعنی حقطلبان مسیحی (یا یهودي) دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را لبیک گفتند و
آیین اسلام را پذیرفتند، قرآن از آنها به نیکی یاد میکند.
نکتهها و اشارهها:
1. داستان و شأن نزول آیات قرآن معمولًا موجب انحصار آیه در آن مورد نمیشود و ممکن است آیهاي به مناسبتی نازل شود، ولی
معناي آن عام و فراگیر باشد؛ پس مانعی ندارد که آیهي فوق در مورد برخی مسیحیان باشد، اما مفاد آن شامل همهي مسلمانان نیز
«1» . بشود
پس تلاوت اخص از قرائت است. تعبیر پر معناي «2» ؛ 2. تلاوت کتاب خدا به معناي قرائت کردن همراه با عمل به محتواي آن است
خط روشنی را در برابر قرآن مجید و کتابهاي آسمانی براي ما مشخص میسازد؛ چرا که مردم در برابر آیات الهی ،« حق تلاوت »
چند گروهاند:
الف) گروهی فقط الفاظ آیات را میخوانند.
ب) گروه دیگري از الفاظ فراتر میروند و در معانی دقت میکنند.
ج) گروه سوم، قرآن را به عنوان یک برنامهي کامل زندگی میپذیرند؛ یعنی خواندن الفاظ و درك مفاهیم را مقدمهاي براي عمل
میدانند و این حق تلاوت است.
3. در این آیه به دو خطّ اساسی در برابر آیات الهی اشاره شده است:
ص: 388
الف) خطّ کسانی که آیات الهی را میخوانند و از آن پیروي میکنند و سود میبرند و نهال ایمان از سبزه زار دل آنان سر بر
میآورد.
ب) خطّ کسانی که به آیات الهی کفر میورزند و زیان میکنند؛ زیرا سرمایهي عمر و استعداد خود را از دست میدهند و عذاب را
به دست میآورند.
حکایت شده که فرمودند: « حقّ تلاوت » 4. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد
«1» . از آن تبعیت میکنند، به طوري که حقّ تبعیت آن را به جا میآورند
از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر این آیه حکایت شده که فرمودند:
منظور این است که آیات آن را به دقت بخوانند و حقایق آن را درك و به احکام آن عمل نمایند؛ به وعدههاي آن امیدوار و از
ترساندن آن بیمناك شوند و از داستانهاي آن عبرت گیرند؛ به دستوراتش عمل کنند و ممنوعیتهاي آن را بپذیرند؛ به خدا
سوگند منظور، حفظ کردن آیات و خواندن حروف و تلاوت سورهها ویاد گرفتن اجزا و تقسیمات قرآن نیست. آنها حروف قرآن
«2» . را حفظ کردند اما حدود آن را ضایع ساختند؛ منظور تنها این است که در آیات قرآن بیندیشند و به احکامش عمل کنند
5. تلاوت واقعی کلام الهی:
انسان که میخواهد کلام خدا را قرائت کند و به آیات الهیّه، قلب قاسیِ (: سخت دل) خود را مداوا کند و با کلام جامعهي الهی
شفاي امراض قلبیّهي خود را بگیرد و با نور هدایت این مصباح منیر (: چراغ نورانی) غیبی و این نور علی نور آسمانی
ص: 389
طریق وصول به مقامات اخرویّه و مدارج کمالیّه را دریابد باید، اسباب ظاهریّه و باطنیّه را فراهم کند و آداب صوریّه و معنویّهي آن
را فراهم کند، نه مثل ما که اگر گاهگاهی هم تلاوت قرآن میکنیم علاوه بر آن که از معانی و مقاصد آن و اوامر و نواهی و وعظ
و زجر (: پند و منع) آن به کلّی غافلیم، .... ما هر وقت میخواهیم صوت حسن و آواز نیکوي خود را به مردم ارائه دهیم، قرآن یا
صفحه 176 از 206
«1» . اذان را وسیله قرار میدهیم و مقصد ما تلاوت قرآن نیست
آموزهها و پیامها:
1. با خواندن آیات الهی و پیروي کردن از آنها، نهال ایمان را در دل خود آبیاري کنید.
2. هر کس به آیات الهی کفر ورزید، (سرمایه ز کف داد و متاعی نخرید و) زیانکار شد.
3 .
ز
ا
ن
د
ن
ا
و
خ
ي
ا
ه
ب
ا
ت
ک
ی
ن
ا
م
س
آ
ر
ت
ا
ر
ف
د
ی
و
ر
و
ن
ا
د
ب
ل
م
ع
د
ی
ن
ک
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و بیست و دوم سورهي بقره به لزوم پاسداشتِ نعمتهاي الهی اشاره میکند و میفرماید:
122 . یَا بَنِی إسْراءِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی العَالَمِینَ
اي بنی اسرائیل (: فرزندان یعقوب)! نعمت مرا که بر شما ارزانی داشتم، یاد کنید، و اینکه من شما را بر جهانیان، برتري بخشیدم.
ص: 390
اشارات و پیامها
اشارات و پیامها:
آیهي 47 سورهي بقره مشابه این آیه است که بحث آن گذشت و شاید تکرار آن در اینجا به خاطر تأکید بر مطلب و یادآوري
اهمیت موضوع است.
***
قرآن کریم در آیهي صد و بیست و سوم سورهي بقره در مورد تنهایی و بییاوري انسانها در رستاخیز هشدار میدهد و میفرماید:
123 . وَ اتَّقُوا یَوْمَاً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَۀٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ
و [خودتان را] از (عذاب) روزي حفظ کنید، که هیچ کس به جاي شخص [دیگري چیزي (از عذاب) کیفر نمیشود؛ و از او هیچ
عوضی پذیرفته نمیشود؛ و شفاعت، او را سود نمیدهد؛ و آنان یاري نمیشوند.
اشارات و پیامها
اشارات و پیامها:
آیهي 48 سورهي بقره نیز مشابه این آیه است که تفسیرش ذکر شد و شاید تکرار آن براي تأکید بر مطلب و یادآوري اهمیت و
هشدار آن باشد.
***
قرآن کریم در آیهي صد و بیست و چهارم سورهي بقره به آزمایشهاي ابراهیم (ع) و عظمت مقام امامت و محرومیت ستمکاران از
این مقام اشاره میکند و میفرماید:
124 . وَ إذْ ابْتَلَی إبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إنّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إمَامَاً قَالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قَالَ لا یَنَالُ عَهْدِي الظَّالمِینَ
و (یاد کنید) هنگامی که ابراهیم را پروردگارش با کلماتی آزمایش کرد، و (او به خوبی کارِ) آزمایشها را تمام کرد، [خدا به او]
پیمان » : خدا] فرمود ] «(. و از نسل من (نیز امامانی قرار بده » : ابراهیم گفت ] «. در واقع من تو را امام [و پیشواي مردم قرار دادم » : فرمود
«. من، به ستمکاران نمیرسد
ص: 391
صفحه 177 از 206
نکتهها و اشارهها:
1. حضرت ابراهیم علیه السلام از بزرگترین پیامبران الهی است و نام ایشان 69 مرتبه و در 25 سورهي قرآن آمده است. در این آیه
به مهمترین دورهي زندگی قهرمان توحید، یعنی امامت ایشان، اشاره شده است. حضرت ابراهیم علیه السلام پس از آزمایشهاي
گوناگون، همچون انداختن ایشان در آتش، و موفقیت در آنها، از جانب خدا به مقام امامت و پیشوایی مردم برگزیده شد و از خدا
خواست که مقام پیشوایی و رهبري، براي فرزندان او موروثی شود.
ولی این درخواست فقط در مورد فرزندان معصوم او پذیرفته شد، نه در مورد همهي فرزندانش، چرا که همهي افراد نسل ابراهیم
علیه السلام معصوم نبودند و امامت به افراد ستمگر و گناهکار نخواهد رسید.
که ابراهیم علیه السلام به وسیلهي آنها آزموده شد، یک سلسله وظایف سنگین و مشکل بود که خدا بر «1» « کلماتی » 2. مقصود از
دوش او گذاشت. همچون:
بردن فرزندش اسماعیل به قربانگاه و آمادگی جدّي براي قربانی کردن او، گذاشتن زن و فرزند در سرزمین خشک و بی آب مکه،
قیام در برابر بتپرستان بابل و شکستن بتهاي آنها و دفاع شجاعانه در محاکمهي تاریخی آنان و قرار گرفتن در دل آتش و
مهاجرت از سرزمین بتپرستان و پشت پا زدن به زندگی عادي خود.
3. مقام امامت بالاتر از مقام نبوت و رسالت است؛ زیرا مقام امامت پس از نبوت ابراهیم علیه السلام و موفقیت وي در آزمونهاي
مختلف به او بخشیده شد.
آري مقام امامت آخرین سیرتکاملی ابراهیم علیه السلام بود و رسیدن به این مقام نیازمند شایستگی فراوان در همهي جهات است
که ابراهیم علیه السلام پس از نبوت و اثبات شایستگی به این مقام نایل شد.
ص: 392
منصب امامت چنان مقام بلندي است که خود خدا افراد را به این مقام نصب میکند و رسیدن به این منصب الهی بستگی به
شایستگی افراد دارد و منشأ آن وراثت نیست؛ همانطور که لازم نیست هر امامی پیامبر نیز باشد.
4. به طوري که از آیات و احادیث به دست میآید، نبوت، رسالت و امامت هر سه مأموریتها و مقاماتی هستند که از طرف خدا به
برخی افراد داده میشوند و تفاوتهایی با هم دارند:
کسی است که وحی بر او نازل میشود. « نبی » الف) مقام نبوت، یعنی دریافت وحی از جانب خدا، بنابر این
وظیفه « رسول » ب) مقام رسالت، یعنی ابلاغ وحی و تبلیغ و نشر احکام خدا وتربیت مردم از طریق آموزش و آگاهی بخشی؛ بنابراین
دارد در حوزهي مأموریت خود انقلابی فرهنگی، فکري و عقیدتی به وجود آورد.
کسی است که با تشکیل یک حکومت الهی میکوشد تا احکام خدا و « امام » ج) مقام امامت، یعنی رهبري و پیشوایی خلق؛ بنابراین
عدالت را اجرا کند؛ به عبارت دیگر، وظیفهي امام اجراي دستورهاي الهی است.
البته امامت معناي بالاتري هم دارد که عبارت است از تربیت و پرورش افراد در ظاهر و باطن و تحقق بخشیدن به اهداف دین و
رساندن دیگران به هدف مطلوب، که اعم از هدایت تکوینی و تشریعی است. امام همچون خورشیدي است که نورش موجودات را
«1» . پرورش میدهد
نمیرسد. بر این اساس، « ظالم » یعنی امامت، به ،« عهد خدا » است؛ از این رو « عدالت و حسن سابقه » ، 5. از مهمترین شرایط رهبري
آیهي فوق یکی از پشتوانههاي فکري شیعه در امامت است و در احادیث متعددي براي اثبات امامت و برتري امام علی علیه السلام
چون او سابقهي «2» . بدان استناد شده است
ص: 393
صفحه 178 از 206
نداشت. «1» - بتپرستی و شرك- که نوعی ستم به خویش است
آموزهها و پیامها:
1. مقام امامت از نبوّت بالاتر و نیازمند نصب الهی است.
2. امامت مقامی با عظمت است که ستمکاران شایستگی آن را ندارند.
3. امامت و رهبري دینی، براساس شایستگیهاست، نه وراثت.
4. پیامبران علیهم السلام نیز در معرض امتحان هستند (پس شما هم آمادهي امتحان باشید).
5. افرادي را براي مقام رهبري انتخاب کنید که آزمایش خود را داده (و لیاقت خویش را در صحنههاي سخت نشان داده باشند).
6 .
ش
لا ت
د
ی
ن
ک
ن
و
چ
م
ه
م
ی
ه
ا
رب ا
ه
ی
ل
ع
م
لا س
ل
ا
ر
د
ت
ا
ن
ا
ح
ت
م
ا
ی
ه
ل
ا
ق
ف
و
م
د
ی
و
ش
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و بیست و پنجم سورهي بقره به عظمت کعبه و ویژگیهاي آن و وظایف مردم و رهبران الهی در مورد آن
اشاره میکند و میفرماید:
125 . وَ إذْ جَعَلْنَا البَیْتَ مَثابَۀً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِ ذُوا مِنْ مَقامِ إبْراهِیمَ مُ َ ص لَّیً وَ عَهِدْنا إلی إبْراهِیمَ وَ إسْماعِیلَ أنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ
العاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ
و (یاد کنید) هنگامی که خانه [کعبه را براي مردم محل بازگشت [و پاداش و أمن [و امان قرار دادیم. و (فرمودیم:) از مقام ابراهیم،
نمازخانهاي (براي خود) برگزینید. و با ابراهیم و اسماعیل عهد کردیم که:
«. خانه مرا براي طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگانِ سجدهگر، پاك و پاکیزه کنید »
ص: 394
نکتهها و اشارهها:
1. کعبه، قبلهي عبادت مسلمانان، محلی است که خداپرستان به آن روي مینمایند و نه تنها از نظر جسمانی که از نظر روحانی نیز،
«1» . بازگشت به توحید و فطرت نخستین میکنند و در آنجا ثواب میبرند
2. در این آیه، کعبه پناهگاه و کانون امن و امان اعلام شده است. در اسلام مقررات شدیدي براي اجتناب از هرگونه کشمکش و
جنگ و خونریزي در این سر زمین مقدس وضع شده است، به طوري که نه تنها انسانها، بلکه حیوانات و پرندگان نیز در آنجا در
امن و اماناند.
3. مقام ابراهیم علیه السلام جایگاهی است با فاصلهي تقریبی 13 متري کعبه که بر حاجیان لازم است، پس از طواف خانهي کعبه،
پشت آن مقام قرار گیرند و نماز طواف را به جا آورند. در آنجا سنگی قرار دارد که حکایت شده حضرت ابراهیم علیه السلام
«2» . براي بالا بردن دیوارهاي کعبه بر روي آن میایستاده است. آن سنگ فعلًا در محفظهاي در مقام ابراهیم نگهداري میشود
خانهي من) که در آیه آمده است، همان اضافهي تشریفی ) « بیتی » 4. خدا جسم نیست تا نیازمند خانه باشد؛ پس مقصود از واژهي
ماه ) « شهر اللَّه » است؛ بدین معنا که براي بیان شرافت و عظمتِ چیزي، آن را به خدا نسبت میدهند، همانطور که به ماه رمضان
خدا) میگویند.
5. خدا، ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام، یعنی دو پیامبر بزرگ خود را خادم کعبه گردانید و به آنان دستور داد که آنجا را از
وجود آلودگیهاي ظاهري و معنوي پاك سازند. از اهمیتی که خدا به پاکی خانهي کعبه میدهد میآموزیم که ما نیز باید در
پاکی خانهي خدا بکوشیم. آري، مکانهاي
ص: 395
صفحه 179 از 206
مقدس، همچون کعبه و مسجد، باید پاك و پاکیزه و رغبت انگیز باشند.
آموزهها و پیامها:
1. کعبه را محل عبادت قرار دهید و در پاکی آن بکوشید.
2. طواف کنندگان، عبادتگران و مجاوران کعبه را، محترم بشمارید و به آنان خدمت کنید.
3. کعبه بسیار عظیم است، به طوري که رهبران بزرگ الهی خادم آن میشوند.
4 .
ه
ب
ع
ک
م
ر
ح
ن
م
ا
ی
ه
ل
ا
ت
س
ا
(
سپ تی ن
م
ا
ن
آ
ا
ر
س
ا
پ
د
ی
ر
ا
د
ب
.
)
***
ص: 397
قرآن کریم در آیهي صد و بیست و ششم سورهي بقره به دعاي اقتصادي و امنیتی ابراهیم علیه السلام براي مکه و محرومیت نسبی
کافران از این برکات اشاره میکند و میفرماید:
126 . وَ إذْ قَالَ إبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الیَوْمِ الآخِرِ قَالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا ثُمَّ
أَضْطَرُّهُ إِلَی عَذَابِ النَّارِ وَ بِئْسَ المَصِیرُ
پروردگارا! این (مکه) را سرزمین أمن قرار ده؛ و مردمش را- هر کس از آنان بهخدا و » : و (یاد کنید) هنگامی را که ابراهیم گفت
پروردگارش گفت: ] «. روز بازپسین، ایمان آورد- از محصولات روزيده
دعاي تو را اجابت کردم) و [لی هر کس کفر بورزد پس اندکی برخوردارش میکنم، سپس او را به سوي عذابِ آتش ) »
«! میکشانم؛ و [چه بد فرجامی است
نکتهها و اشارهها:
1. در این آیه به این حقیقت اشاره شده که تا امنیت در شهر و کشور برقرار نباشد، فراهم کردن یک اقتصاد سالم ممکن نیست؛ به
عبارت دیگر، بهرهمندي از نعمتهاي اقتصادي وقتی گواراست که در فضاي آرام و امن باشد.
آري امنیت و اقتصاد دو اصل مهم زندگی مردم است که مورد توجه انبیاي الهی بوده است.
نیز « کافران » درخواست رزق کرد، اما خداوند فرمود به « مؤمنان » 2. نکتهي جالب اینجاست که حضرت ابراهیم علیه السلام براي
رزق خواهم داد. سنت الهی آن است که به همهي مردم، اعم از مسلمان و کافر روزي دهد و در واقع این تجلّی صفت رحمانیّت،
یعنی رحمت عام خداست.
که در مورد رزق کافران به کار رفت، نشان میدهد که ،« قلیلًا » 3. واژهي
ص: 398
کامیابی مادي کافران در دنیا، هر اندازه باشد، نسبت به نعمتهاي مؤمنان در دنیا و آخرت اندك است.
4. ابراهیم علیه السلام که الگوي مؤمنان است، در هنگام دعا دیگران را فراموش نمیکند؛ بنابراین ما نیز دیگران را در دعاي خود
شریک کنیم.
در این آیه، هرگونه نعمت مادي و معنوي است؛ یعنی با اینکه مکه سرزمین خشکی است، اما اهل مکه از « ثمرات » 5. مقصود از
انواع میوه و محصولات مادي برخوردارند، همانطور که برکات معنوي نیز بر آن سرزمین میبارد.
آموزهها و پیامها:
1. مؤمنان مکه مورد عنایت ویژهي خدا هستند.
2. رحمت خدا وسیع است و رزق او شامل تمام مردم، از مؤمن و کافر میشود.
صفحه 180 از 206
3. کافران به نعمتهاي اندك دنیوي خود دلشاد نباشند که فرجامی عذابآلود دارند.
4. به فکر مؤمنان باشیم و براي آنان دعا کنیم.
5. رهبران الهی در فکر امنیت و اقتصاد مردم باشند و براي آنها دعا (و تلاش) کنند.
6 .
تی ن
م
ا
ی
ع
ا
م
ت
ج
ا
ز
ا
س
ه
ن
ی
م
ز
ی
ی
ا
ف
و
ک
ش
ي
د
ا
ص
ت
ق
ا
ت
س
ا
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و بیست و هفتم سورهي بقره به بازسازي کعبه توسط ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام و دعاي آنان اشاره
میکند و میفرماید:
127 . وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ القَواعِدَ مِنَ البَیْتِ وَ إِسْمعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ العَلِیمُ
ص: 399
و (یاد کنید) هنگامی که ابراهیم و اسماعیل، پایههاي خانه [کعبه را بالا میبردند؛ (و میگفتند:) [اي پروردگار ما! از ما بپذیر، که
در حقیقت تنها تو شنوا [و] دانایی.
نکتهها و اشارهها:
کعبه در زمان آدم علیه السلام برپا «3» و کتب تاریخ اسلام بهخوبی استفاده میشود که خانهي «2» و احادیث «1» 1. از آیات قرآن
شده بود و سپس در طوفان نوح علیه السلام فرو ریخت و بعد به دست ابراهیم و فرزندش اسماعیل علیهما السلام تجدید بنا شد و از
ابراهیم و اسماعیل پایههاي خانهي کعبه را بالا » : تعبیري که در این آیه آمده نیز، همین مطلب استفاده میشود؛ چرا که میفرماید
«4» . این تعبیر میرساند که شالودههاي خانهي کعبه وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام آن پایهها را بالا بردند «. بردند
نشان میدهد که کارهاي عادي، مثل «! پروردگارا از ما بپذیر » : 2. درخواست ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام از خدا که گفتند
ساخت و ساز و بنّایی نیز، اگر در مسیر اهداف الهی قرار گیرند، مورد قبول خدا واقع میشوند و عبادت به شمار میآیند.
3. هر عبادتی دو مرحله دارد:
نخست، صحیح انجام گرفتن آن که شرایط و اجزاي آن درست انجام شود.
و دوم، قبول شدن آن توسط خدا که بستگی به شرایط روحی و معنوي، مثل اخلاص، دارد.
ص: 400
4. در این آیه بیان شده که ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام شخصاً در ساخت و ساز کعبه شرکت کردند. این مطلب علاوه بر نشان
دادن عظمت کعبه، اهمیت مشارکت افراد در کارهاي نیک، مثل مسجدسازي را گوشزد میکند.
آموزهها و پیامها:
1. کعبه چنان با عظمت است که پیامبران الهی علیهم السلام به ساخت و ساز آن پرداختهاند.
2. هم کار کنید و هم دعا.
3. به فکر تجدید بناي کعبه (و مساجد) باشید که این روش و کار پیامبران است.
4. در ساختن خانهي خدا (و مساجد) شخصاً مشارکت کنید.
5. فرزندان و نوجوانان را در کارهاي نیک شرکت دهید.
6 .
ر
ت
ش
ی
ب
ه
ب
ر
ک
ف
تی ف
ی
ک
ر
ا
ک
و
ی
ل
و
ب
ق
ل
م
ع
د
زن ا
د
خ
د
ی
ش
ا
ب
ا
ت
تی م
ک
ن
آ
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و بیست و هشتم سورهي بقره به دعاهاي پرمحتواي ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام در مورد خود و
صفحه 181 از 206
دودمانشان اشاره میکند و میفرماید:
128 . رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّۀً مُسْلِمَۀً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
[اي پروردگار ما! و ما را تسلیم خود قرار ده؛ و از نسل ما، امتی فرمانبردار خود (پدید آر)؛ و [راه و رسم عبادتمان را به ما نشان ده؛
و توبه ما را بپذیر، که تنها تویی بسیار توبهپذیر [و] مهرورز.
نکتهها و اشارهها:
1. در این آیه چهار دعاي ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام حکایت شده است:
اول: درخواست تسلیم در برابر حق میکنند که بالاترین مقامهاست.
ص: 401
دوم: درخواست مقام تسلیم و مسلمان شدن براي فرزندان و نسل خویش میکنند.
«1» . سوم: از خدا میخواهند که راه و رسم پرستش و عبادت خود را به ایشان نشان دهد
چهارم: از خدا تقاضاي توبه و بازگشت میکنند؛ یعنی از او میخواهند که توبهي ایشان را بپذیرد و رحمت خود را بر آنان فرو
ریزد.
2. ابراهیم علیه السلام که الگوي مؤمنان است، بارها در مورد نسل خود دعا میکند.
تفکیک دعا براي خود و نسل آینده، میتواند اشارهي ظریفی به اختلاف نسلها و لزوم جلوگیري از گسل نسلها باشد، و چون
نسل بعدي ممکن است از روشهاي نسل قبل پیروي نکند، نیازمند تربیت و برنامهي مربوط به خود است.
آري، توجه به فرزندان و نسل آینده در دعاها، نوعی دورنگري عاقلانه و خداپسندانه است، که حاکی از وسعت نظر و عشق درونی
است و چه نیکوست که ما هم به ابراهیم علیه السلام اقتدا کنیم.
3. دعاي ابراهیم علیه السلام در مورد آموزش راه و رسم عبادت، به ما میآموزد که عبادت و بندگی خدا راه و روش خاصی دارد
که باید آن را از خود خدا آموخت، وگرنه، ممکن است انسان گرفتار انواع خرافات و انحرافات شود.
پیر را بگزین که بیپیر این سفر هست بس پر آفت و خوف و خطر (مولوي)
4. توبه به معناي باز گشت است. توبهي بندگان به سوي خدا به معناي باز گشت از گناه است و توبهي خدا به سوي بندگان، به
معناي باز گشت رحمت
ص: 402
«1» . خدا و توجه او به بنده است، به طوري که به بندهي خود توفیق توبه میدهد و توبهاش را میپذیرد و او را میبخشد
5. پیامبران الهی معصوم هستند و گناهی ندارند تا توبه کنند، اما درخواست توبهي آنان به ما میآموزد که انسان در هر مقامی
نیازمند توبه و رحمت خداست.
6. در پایان آیهي قبل و این آیه و آیهي بعد برخی از صفات خدا آمده است. این نامها و صفات با دعاهاي ابراهیم متناسب و در
استجابت دعا مؤثر است و اصولًا نامها و صفات آخر هر آیه، با محتواي آیه تناسب دارد.
آموزهها و پیامها:
1. در هنگام دعا، نسل آینده را فراموش نکنید.
2. تسلیم بودن در برابر خدا، نعمتی است که باید توفیق آن را از خدا خواست.
3. مراسم عبادي خود را از وحی بگیرید (تا گرفتار انحرافات و خرافات نشوید).
4. خدا مهربان است و توبهي شما را میپذیرد.
صفحه 182 از 206
5. در هر مقامی هستید، از خدا رحمت و توفیق توبه بخواهید.
6 .
ر
د
م
ا
گ
ن
ه
ا
ع
د
ي
ا
ه
م
ا
ن
ي
و
ک
ی
ن
ا
د
خ
ا
ر
ه
ب
ن
ا
ب
ز
ي
ر
ا
ج
د
ی
ز
ا
س
(
ه
ک
ر
د
تب ا
ج
ت
س
ا
ي
ا
ع
د
ا
م
ش
ر
ث
ؤ
م
ت
س
ا
.
)
***
قرآن کریم در آیهي صد و بیست و نهم سورهي بقره به اهمیت تعلیم و تربیت نسل آینده و دعاي ابراهیم در این مورد اشاره میکند
و میفرماید:
129 . رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتبَ وَ الحِکْمَۀَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ العَزِیزُ الحَکِیمُ
ص: 403
[اي پروردگار ما! و در میان آنان فرستادهاي از [خود] شان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند [و خود پیروي کند]، و کتاب و
فرزانگی به آنان بیاموزد، و آنها را رشد دهد [و پاك کند؛ زیرا] که تنها تو شکست ناپذیر [و] فرزانهاي.
نکتهها و اشارهها:
براي آنان قرار ده تا آیات تو را بر آنها «1» 1. آخرین دعاي ابراهیم در اینجا این است که: خدایا مربّی الهی از میان نسل آینده
بخواند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد.
این دعا نشاندهندهي عظمت روحی و بیانگر سوز درونی ابراهیم علیه السلام است. با آنکه خود ابراهیم علیه السلام در حال حیات
است و از پیامبران برجستهي الهی است، براي نسلهاي آینده دعا میکند و درخواست پیامبر میکند.
آري دعاي ابراهیم علیه السلام مستجاب شد و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:
«2» . من نتیجهي دعاي پدرم ابراهیم هستم
2. ابراهیم علیه السلام، پیامبري از میان خود مردم درخواست میکند؛ چرا که رهبران و مربیان انسان باید از نوع خودش باشند و
غرایز و صفات بشري را داشته باشند تا بتوانند از نظر عملی، الگوي شایستهاي براي دیگران باشند.
بدیهی است که اگر پیامبران از جنس بشر نباشند، نمیتوانند دردها، نیازها، مشکلات و گرفتاريهاي مختلف انسان را درك کنند و
از این رو انسان نیز نمیتوانند از آنها سرمشق بگیرند.
3. نیاز جامعهي بشري به راهنما و رهبر الهی از اساسیترین نیازهاست و اگر از قرنها قبل براي آن دعا میشود نشان دهندهي اهمیت
و نقش مهم آن
ص: 404
است.
4. در دعاي ابراهیم علیه السلام تعلیم همراه با تزکیه و حکمت آمده است. برخی آیات دیگر قرآن نیز چنین است.
آري تعلیم و یاد دادن مطالب کتاب هنگامی نتیجهي مطلوب دارد که همراه با بینش، حکمت، تزکیه و پاکی روح و رشد معنوي
باشد.
5. دعاهاي ابراهیم علیه السلام در قرآن بازگو شده تا هم روش دعا کردن را به ما بیاموزد و دعاهاي مهم را به ما گوشزد کند.
آري، دعا کردن براي تعلیم و تربیت نسل آینده و اهمیت دادن به آن، روش پیامبران بزرگ خداست.
دعاي صبح و آه شب کلید گنج مقصود است بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوند است (حافظ)
یعنی الگوي عملی مردم باشد، تا سخنان او در «1» ؛ 6. رهبر مردم باید دستورات الهی را بر مردم بخواند و خود نیز بدان عمل کند
عمل اثر کنند.
7. مقصود از حکمت در این آیه چیست؟
صفحه 183 از 206
حکمت به معناي فرزانگی است و در اینجا، منظور دانشها، اسرار و نتایج احکام و قوانین الهی است که رهبران الهی براي مردم
«2» . بیان میکنند
8. در این آیه به برخی اهداف علمی و عملی پیامبران الهی اشاره شده است:
الف) خواندن آیات بر مردم و پیروي از آن (ارائهي الگوي عملی)؛
ب) آموزش کتابهاي آسمانی به مردم؛
ج) بیان فلسفهي احکام و علوم و علل و اسرار قوانین الهی؛
ص: 405
تربیت). ) «1» د) پاك کردن جان مردم و رشد دادن آنها
9. در این آیه به تعلیم، قبل از تزکیه اشاره شده است. شاید این آیه به ترتیب طبیعی اشاره میکند، که معمولًا آموزش قبل از تربیت
است. و آیات دیگر به اهمیت تربیت و هدف بودن آن اشاره دارند.
آموزهها و پیامها:
1. به فکر تعلیم و تربیت نسل آینده باشید و در مورد آنها دعا کنید.
2. الگودهی، تربیت و آموزش کتاب و دانش از اهداف پیامبران الهی است.
3. معلمان به هر دو جنبهي تعلیم و تربیت توجه کنند.
4. معلمان به سخنان خود عمل کنند و الگوي عملی به شاگردان بدهند.
5 .
م
ل
ع
م
و
ی
ب
ر
م
،
د
ی
ا
ب
ي
د
و
خ
د
ش
ا
ب
(
ا
ت
د
ن
ا
و
ت
ب
ا
ب
ب
ط
ا
خ
م
ی
ل
د
م
ه
و
ي
د
ر
د
م
ه
د
ن
ک
.
)
***
قرآن کریم در آیهي صد و سیام سورهي بقره به ویژگیهاي ابراهیم (ع) و معیار بودن مکتب او و سبکسري مخالفانش اشاره
میکند و میفرماید:
130 . وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّۀِ إِبْراهِیمَ إِلّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَیْنهُ فِی الدُنْیَا وَ إِنَّهُ فِی الآخِرَةِ لَمِنَ الصلِحِینَ
و چه کسی- جز کسی که خودش را سبک سر نماید- از آیین ابراهیم روي بر میتابد؟! و بیقین او را در دنیا برگزیدیم؛ و قطعاً او
در آخرت، از شایستگان است.
ص: 406
نکتهها و اشارهها:
1. از این آیه و مجموع بحثهایی که در مورد ابراهیم علیه السلام شد، به خوبی استفاده میشود که مکتب این پیامبر بزرگ
میتواند به عنوان یک مکتب انسانساز مورد استفادهي همگان قرار گیرد؛ مکتبی که بر اساس توحید پایهگذاري شده و دنیا و
آخرت انسان را تأمین میکند.
آیا این سفاهت نیست که انسان چنین آیینی را رها سازد و به سراغ برنامهاي برود که با عقل و فطرت سازگار نیست و تباه کنندهي
دین و دنیاست!
و در فرهنگ قرآن به افرادي که حقایق را نادیده انگاشته و «1» 2. سفاهت به معناي جهالت، حماقت و سبکی عقل به کار رفته است
کفران نعمت کنند، سفیه گفته میشود. آري، سفیه، کسی است که منطق، مکتب، رهبر و راه حق را نادیده بگیرد و به دنبال
هوسهاي خود یا دیگران برود.
ابراهیم علیه السلام «2» . 3. یکی از امتیازات ویژهي ابراهیم علیه السلام این است که در آخرت از بندگان شایسته و صالح خداست
صفحه 184 از 206
در دنیا شایستهکردار بود، از این رو در آخرت از شایستگان است؛ زیرا کارها و روحیات انسان در دنیا، در آخرت تبلور مییابد.
آموزهها و پیامها:
1. یکی از معیارهاي عقلمداري، انتخاب آیین ابراهیم علیه السلام است.
2. جدا شدن از راه توحیدي ابراهیم علیه السلام، سبکسري است.
3 .
و
ر
ی
پ
(
ي
و
گ
ل
ا
)
مِ ی
ه
ا
رب ا
ه
ت
س
ی
ا
ش
و
ي
ه
د
ی
ز
گ
رب ا
د
خ
د
ی
ش
ا
ب
.
***
ص: 407
قرآن کریم در آیات صد و سی و یکم و صد و سی و دوم سورهي بقره به تسلیم ابراهیم و وصیت دینی او به فرزندانش اشاره
میکند و میفرماید:
131 . إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ
او] گفت: ] «! تسلیم شو » : (یاد کنید) هنگامی که پروردگارش به او فرمود
«. تسلیم پروردگار جهانیان شدم »
132 . وَوَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَی لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلِّا وَأَنْتُم مُسْلِمُونَ
و ابراهیم و یعقوب پسران خود را به آن [آیین ، سفارش کردند؛ (و هر کدام گفتند:) اي پسران من! در حقیقت خدا براي شما این
دین را برگزیده است؛ پس نمیرید مگر در حالی که شما مسلمانید.
نکتهها و اشارهها:
1. در پایان آیهي قبل و در این آیه به چند ویژگی اساسی حضرت ابراهیم علیه السلام اشاره شده است:
نخست اینکه، او از برگزیدگان الهی در دنیاست؛
دوم آنکه، ابراهیم علیه السلام در آخرت از شایستگان است، همانطور که در دنیا فردي شایسته بود؛
و سوم آنکه، او بندهي تسلیم خدا بود، که این صفت سرچشمهي صفات نیک ابراهیم علیه السلام بود.
2. مقامات و الطاف الهی، بیدلیل به کسی واگذار نمیشود. اگر خدا، ابراهیم علیه السلام را برمیگزیند به خاطر تسلیم او در برابر
خدا و شایستهکرداري اوست.
3. اسلام و تسلیم در مقابل خدا مراتبی دارد:
اول: قبول ظاهري آن با گفتن شهادتین؛
دوم: قبول اعتقادات حق و تسلیم قلبی؛
ص: 408
سوم: تسلیم همهي قواي نفس انسان در مقابل خدا، که نتیجهي آن پیدا کردن اخلاق با ارزش است؛
«1» . چهارم: عنایت الهی، که انسان به مقام شهود ملکوت الهی برسد و بفهمد که غیر از او پروردگار و مالکی ندارد
4. وصیت کردن براي نسل آینده، روش پیامبران بزرگ الهی بوده و در اسلام نیز بر وصیت بسیار تأکید شده است. وصیت در
پارهاي موارد (همچون اداي بدهکاريها)، واجب، و در برخی موارد مستحب است.
«2» ؛ 5. وصیت و سفارش ابراهیم و یعقوب علیهما السلام ظاهراً خطاب به پسرانشان بود، ولی در واقع خطاب به همهي مردم است
البته شاید بتوانیم از این آیه استفاده کنیم که پسران بیش از دختران نیازمند سفارشهاي دینی هستند.
6. راه حق همان راه اسلام و تسلیم در مقابل خداست و پیامبران بزرگ نیز همین راه را سفارش کردهاند و تسلیم در برابر حق
صفحه 185 از 206
سرچشمهي صفات نیکوست و این همان آیین ابراهیم علیه السلام و روح اسلام است.
7. تسلیم خدا بودن و مسلمان شدن مهم است، ولی مهمتر از آن مسلمان ماندن است. در این وصیت، پیامبران الهی به فرزندان خود
سفارش میکنند که تا هنگام مرگ مقاومت کنید و مسلمان بمانید.
8. وصیت کردن به فرزندان، به ویژه هنگام مرگ، لازم است اما معمولًا وصیتها منحصر در امور مادي است، در حالی که ابراهیم
علیه السلام به فکر آیندهي فکري و معنوي فرزندان خود بود و سفارشها و وصیتهاي دینی مینمود.
آري، شایسته است که وصیت انسان جامع و کامل باشد.
9. تأکید بر وصیت ابراهیم و یعقوب علیهما السلام و پافشاري بر تسلیم، شاید براي آن باشد که یهودیان و مسیحیان خود را پیروان
این پیامبران الهی میدانند؛
ص: 409
از این رو قرآن یادآور میشود که اگر شما پیرو واقعی آنها هستید، از توحید فاصله نگیرید و در برابر حق تسلیم و مسلمان شوید.
آموزهها و پیامها:
1. گوهر اساسی دین و آیین ابراهیم علیه السلام، تسلیم در برابر خداست.
2. همچون ابراهیم علیه السلام، تسلیم حق باشید.
3. در وصیت تنها به فکر مسائل مادي نباشید، بلکه به فکر عقاید نسل آینده باشید.
4. تا آخر عمر تسلیم خدا باشید (که مسلمان مردن مهم است).
5 .
ن
و
چ
م
ه
م
ی
ه
ا
رب ا
و
ب
و
ق
ع
ی
ا
م
ه
ی
ل
ع
م
لا س
ل
ا
ه
ب
ن
ا
د
ن
ز
ر
ف
د
و
خ
ي
ا
ه
ش
ر
ا
ف
س
ی
ن
ی
د
د
ی
ا
م
ن
ب
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و سی و سوم سورهي بقره با اشاره به گفتوگوي دینی یعقوب علیه السلام با فرزندانش، به پندارهاي
یهودیان پاسخ میدهد و میفرماید:
133 . أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَ َ ض رَ یَعْقُوبَ المَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمعِیلَ وَ
إِسْحقَ إِلهاً وَاحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
«؟ پس از من، چه چیز را میپرستید » : آیا هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید، (شما) شاهد بودید؟! وقتی که به پسرانش گفت
«. معبود تو، و معبود نیاکانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق- معبود یگانه- را میپرستیم، و ما تنها تسلیم او هستیم » : گفتند
شأن نزول:
جمعی از یهودیان معتقد بودند که یعقوب پیامبر علیه السلام، به هنگام مرگ، فرزندانش را به دینی که هم اکنون یهود به آن
معتقدند- با تمام تحریفاتش-
ص: 410
توصیه کرد.
نسبتی که شما به «؟ مگر شما به هنگام مرگ یعقوب حاضر بودید » : آیهي فوق در ردّ این ادعاي بدون دلیل نازل شد و فرمود
«1» . یعقوب میدهید درست نیست. سخن آنها در مورد پرستش خداي یگانه و تسلیم در برابر خدا بود
نکتهها و اشارهها:
1. اسماعیل و اسحاق، فرزندان ابراهیم بودند و یعقوب فرزند اسحاق بود (علی نبینا و علیهم السلام).
2. از لحن این آیه استفاده میشود که یهودیان مطالب ناروایی به یعقوب علیه السلام نسبت میدادند؛ از این رو قرآن کریم از او
صفحه 186 از 206
دفاع میکند و با حکایت گفتوگوي یعقوب و فرزندانش روشن میسازد که آنها اهل توحید و تسلیم در برابر حق بودند، پس
کسانی که امروز خود را پیرو آنان میدانند باید همینگونه باشند.
3. یعقوب پیامبر علیه السلام نسبت به آیندهي دینی فرزندانش احساس مسئولیت میکرد؛ از اینرو از آنان پرسش کرد تا از
عقایدشان مطمئن شود.
آموزهها و پیامها:
1. پدران باید بر آیندهي دینی فرزندان خویش نظارت داشته باشند و از اعتقادات آنها پرسش کنند (تا اگر انحرافی در آن عقاید
وجود دارد اصلاح گردد).
2 .
تب س
ن
ه
ب
ن
ا
ر
ب
ه
ر
ی
ن
ی
د
ي
ا
ع
د
ا
ن
و
د
ب
ل
ی
ل
د
د
ی
ا
م
ن
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و سی و چهارم سورهي بقره به اصل کلی
ص: 411
مسئولیت پذیري انسانها در برابر کردار خود اشاره میکند و میفرماید:
134 . تِلْکَ أُمَّۀٌ قَدْ خَلَتْ لَها مَا کَسَبَتْ وَ لَکُمْ مَا کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ
آنان گروهی بودند که درگذشتند، دستاورد آنان فقط براي آنان، و دستاورد شما فقط براي شماست؛ و از آنچه همواره انجام
میدادند، بازخواست نخواهید شد.
نکتهها و اشارهها:
1. یکی از اشتباهات یهودیان این بود که به نیاکان و پیشینیان خویش بسیار مباهات و افتخار میکردند و میپنداشتند که
آلودگیهایشان به خاطر کمالات گذشتگان، بخشوده خواهد شد.
«1» . این آیه به آنان هشدار میدهد که شما خودتان مسئول اعمال خویش هستید، همچنان که آنان مسئول کردههاي خویشاند
2. اگر چه ظاهر آیهي فوق در مورد اهل کتاب است، اما ما مسلمانان نیز مشمول مفاد آن هستیم. انسان به جاي مباهات و افتخار
نسبت به نیاکان، بهتر است در اصلاح عقیده و عمل خویش بکوشد.
3. از حضرت علی علیه السلام حکایت شده که
«2» . شرافت و بزرگی به همتهاي عالی و بلند بستگی دارد، نه به استخوانهاي پوسیدهي نیاکان و گذشتگان
هر که را بنگري زدشمن و دوست قیمت او به قدر همت اوست 4. در این آیه به اصل کلی مسئولیت انسانها در برابر اعمالشان
اشاره شده است؛ یعنی ما مسئول اعمال خود هستیم، نه مسئول کردار نیاکانمان و
ص: 412
نیاکان ما نیز مسئول اعمال خودشان هستند. همهي انسانها آزادند و با ارادهي خود راه صحیح یا ناصحیح را انتخاب میکنند و در
برابر آن مسئولاند و بازخواست میشود.
آموزهها و پیامها:
1. آیندهي هر کس در گرو اعمال خود اوست. هر کس آن چیزي را درو میکند که کاشته است.
2. شما مسئول اعمال نیاکانتان نیستید (وآنان نیزمسئول اعمال شما نیستند).
3 .
ر
د
ي
ه
ش
ی
د
ن
ا
ر
ا
ک
د
و
خ
د
ی
ش
ا
ب
(
ه
ن
ه
ب
د
ی
م
ا
ن
ا
ک
ا
ی
ن
.
)
***
صفحه 187 از 206
قرآن کریم در آیهي صد و سی و پنج سورهي بقره به پندارهاي اهل کتاب و حقّانیّت آیین توحیدي ابراهیم علیه السلام اشاره
میکند و میفرماید:
135 . وَ قَالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصرَي تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّۀَ إِبْرهِیمَ حَنِیفاً وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ
بگو: «. یهودي یا مسیحی شوید، تا راهنمایی شوید » : و [اهل کتاب گفتند
«. بلکه [بر] آیین ابراهیم حقگرا [باشید؛] و [او] از مشرکان نبود »
نکتهها و اشارهها:
1. خودپرستی و خودمحوري معمولًا سبب میشود که انسان حق را در خودش منحصر بداند و دیگران را باطل بینگارد و بکوشد تا
دیگران را به رنگ خود درآورد. در حالی که باید حق محور بود و همگان را به حق دعوت کرد.
آیهي فوق همگان را به سوي آیین حق ابراهیم علیه السلام فرا میخواند که مورد قبول مسلمانان، یهودیان و مسیحیان است.
« باز گشت به خدا و توبه » و به معناي « هُود » از ریشهي « یهود » 2. واژهي
ص: 413
«1» . است و به پیروان حضرت موسی علیه السلام نیز یهودي میگویند
است. « میل به حق » به معناي « حَنَف » دهبار در قرآن بهکار رفته و از ریشهي « حنیف » 3. واژهي
ابراهیم علیه السلام اینگونه بود و به پیروان او نیز حنفاء گفته میشد. «2» . حنیف کسی است که بر دین راست، ثابت باشد
4. آیین ابراهیم علیه السلام، توحیدي و همگون با فطرت انسان و حق، و معیار صحّت عقاید و هدایت پیروان ادیان الهی است و
همگان باید پیرو این آیین توحیدي باشند؛ البته این مطلب منافاتی با حقّانیّت اسلام در عصر حاضر ندارد، چرا که اسلام کاملترین
دین است و اصول اساسی آیین ابراهیم علیه السلام را در بر دارد.
آموزهها و پیامها:
1. معیار هدایت (و نجات) ملتها آیین توحید است.
2. هدایت به نام و ادعا نیست (پس خودمحور نباشید).
3 .
ر
گ
ا
ت
ا
جن و
ت
ی
ا
د
ه
د
ی
ه
ا
و
خ
ی
م
،
ز
ا
ل
و
ص
ا
ي
د
ی
ح
و
ت
ی
م
ی
ه
ا رب ا
ي
و
ر
ی
پ
د
ی
ن
ک
و
ز
ا
ك
ر
ش
د
ی
ز
ی
ه
ر
پ
ب
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و سی و ششم سورهي بقره به وحدت هدف پیامبران و لزوم ایمان به مفاد دعوت آنها اشاره میکند و
میفرماید:
136 . قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ مَا أُنْزِلَ إِلی إِبْرهِیمَ وَ إِسْمعِیلَ وَ إِسْحقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الأسْباطِ وَ مَا أُوتِیَ مُوسَی وَ عِیسَی وَ مَا أُوتِیَ
النَبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
ص: 414
به خدا و آنچه بر ما فرود آمده، و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و (پیامبران از) فرزندان (او) فرود آمده، و » : بگویید
(نیز) آنچه به موسی و عیسی داده شده، و آنچه به پیامبران از طرف پروردگارشان داده شده، ایمان آوردهایم؛ میان هیچ یک از
«. ایشان فرق نمیگذاریم؛ و ما تنها تسلیم او هستیم
نکتهها و اشارهها:
1. این آیه به مسلمانان دستور میدهد که به مخالفان خود بگویند: ما به همهي پیامبران قبلی و کتابهاي آنها ایمان داریم و فرقی
بین آنها نمیگذاریم؛ زیرا هدف همهي آنها یکی، و آن هدایت بشر در پرتو توحید خالص و حق و عدالت است.
صفحه 188 از 206
2. مسلمان واقعی کسی است که به مفاد دعوت همهي پیامبران الهی ایمان داشته باشد و این ایمان لازمهي تسلیم در برابر خداست؛
زیرا همهي آنها را خدا فرستاده است.
3. ما فرقی بین پیامبران نمیگذاریم؛ چرا که همهي آنها داراي اصول مشتركاند، هر چند هر یک از آنان در مقطع زمانی خاص
خود، وظایف و ویژگیهایی داشتهاند؛ یعنی ادیان الهی کلاسهاي بشر در طول تاریخ، و پیامبران، معلمان این کلاسها بودند و
کاملترین دین و بالاترین کلاس، اسلام است.
را نوح و کشتیبان شناس صحبت این خلق را طوفان شناس (مولوي) « ولی » هر
4. ابراهیم علیه السلام دو فرزند به نام اسماعیل و اسحاق علیهما السلام داشت و یعقوب علیه السلام فرزند اسحاق علیه السلام بود که
دوازده فرزند داشت که منشأ پیدایش دوازده قبیلهي بنی اسرائیل بودند. در میان این قبایل پیامبرانی بودند که
ص: 415
در آیهي فوق پیامبران این قبایل هستند که از نسل یعقوب علیه «1» « اسباط » آیات الهی بر آنان فرود میآمد؛ بنابراین مقصود از
السلام بودند.
آموزهها و پیامها:
1. هدف پیامبران و کتابهاي آسمانی آنان یکی است.
2. ایمان به وحی الهی در طول تاریخ بشر، ملازم با ایمان به خداست.
3. به مفاد همهي ادیان الهی باور داشته باشید و بین پیامبران فرق نگذارید.
4 .
ر
د
رب ا
رب ن
ا
و
ر
ی
پ
ن
ا
ی
د
ا
ی
ه
ل
ا
،
د
ی
ا
ق
ع قّ ح
د
و
خ
ا
ر
ز
ا
رب ا
و
ن
ا
ر
ب
م
ا
ی
پ
ی
ه
ل
ا
ا
ر
د
ی
أ
ت
د
ی
ن
ک
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و سی و هفتم سورهي بقره با یادآوري تفرقههاي درونی اهل کتاب، به مسلمانان دلگرمی داده،
میفرماید:
137 . فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقَاقٍ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ العَلِیمُ
و اگر آنان ایمان آورند همانند آنچه (شما) بدان ایمان آوردهاید، پس بیقین رهنمون میشوند؛ و اگر روي بر تافتند، پس آنان فقط
در جدائی (و ستیز) هستند. و بزودي خدا [شرّ] آنان را از تو کفایت خواهد کرد، و او شنوا [و] داناست.
نکتهها و اشارهها
نکتهها و اشارهها:
ص: 416
1. این آیه به معیار هدایت اشاره میکند که در آیهي قبل بیان شد؛ یعنی ایمان به خدا و همهي پیامبران و کتابهاي آسمانی آنان.
آري، اگر کسی همچون مسلمانان به این امور ایمان داشته باشد، اهل نجات و هدایت است، وگرنه گمراه شده است.
2. یهودیان و میسحیان خودشان عقیدهي واحدي ندارند و اختلافاتی در مورد نبوت عیسی علیه السلام و نیز اختلافات درونگروهی
دارند؛ بنابراین مسلمانان از آنان نهراسند که به زودي خدا شر آنان را از مسلمانان دفع میکند.
3. این آیه نوعی دلداري به مسلمانان است که از بیایمانی و رویگردانی اهل کتاب نهراسند و از توطئهي آنان زیاد نگران نباشند
که خداي شنوا و دانا کارهاي آنان را تحت نظر دارد و شرآنان را دفع خواهد کرد.
آموزهها و پیامها:
صفحه 189 از 206
1. مسلمانان الگوي هدایت یافتگان جهان هستند و عقاید آنان معیار است.
2. مسلمانان نگران بیایمانی دشمنان اسلام نباشند که دفع شرّ آنان با خداست.
3 .
س
ا
ن
ش
ن
م
ش
د
د
ی
و
ش
و
ت
ا
ف
لا ت
خ
ا
ی
ن
و
ر
د
ن
ا
ن
آ
ا
ر
ی
ی
و
ج
ی
پ
د
ی
ن
ک
ا
ت
ا
د
خ
رّ ش
ن
ا
ن
آ
ا
ر
ز
ا
ا
م
ش
ع
ف
د
د
ن
ک
.
***
قرآن کریم در آیهي صد و سی و هشتم سورهي بقره همگان را به رنگ خدایی فرا میخواند و میفرماید:
138 . صِبْغَۀَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَۀً وَ نَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ
رنگ خدایی (بپذیرید.) و خوش رنگتر از خدا کیست؟ و ما تنها پرستشکنندگان اوییم.
نکتهها و اشارهها:
میدادند و گاهی ادویهي مخصوصی که زرد رنگ بود به « غسل تعمید » 1. در میان مسیحیان معمول بود که فرزندان نوزاد خود را
آب اضافه میکردند و
ص: 417
«1» . میگفتند این غسل، به ویژه با این رنگ خاص، باعث تطهیر نوزاد از گناه ذاتیاش میشود که از آدم به ارث برده است
قرآن بر این مطلب بیاساس خط بطلان میکشد و با تعبیري بسیار لطیف و زیبا و کنایی میفرماید: تنها رنگ خدایی را بپذیرید که
همان رنگ ایمان، توحید خالص و اسلام است.
2. خداوند جسم نیست تا رنگ داشته باشد؛ منظور از رنگ خدا رنگ بیرنگی، رنگ مساوات و عدالت، رنگ برابري و برادري،
رنگ وحدت، رنگ پاکی، رنگ توحید و اخلاص است که در پرتو آن، همهي رنگهاي نژادي، خرافات، نفاق و شرك حذف
میشود. پذیرش رنگ خدایی، روح و جان را از آلودگیها پاك میکند و در حقیقت، این همان بیرنگی و حذف همهي
رنگهاست.
3. انسان ناچار است در زندگی رنگی را بپذیرد و بهترین رنگ آن است که ارزان، چشمنواز، باصفا و بادوام و زودیاب باشد، یعنی
در هر مکان و زمانی یافت شود. و رنگ خدایی اینگونه است؛ یعنی رنگی است همرنگ با فطرت و منطق که چشم اولیاي خدا را
نوازش میدهد و خریدار آن، خدا و بهاي آن بهشت است؛ پس، از میان رنگها، رنگ خدایی بهترین و زیباترین رنگ است؛ البته
تا انسان رنگ هوسها، نژادها و قبیلهها را کنار نگذارد، نمیتواند رنگ وحدت، برادري و تسلیم را بپذیرد و رنگ خدایی پیدا
کند.
رنگ او بَرکن مثال او شوي در جهان عکس جمال او شوي 4. در احادیث متعددي از امام صادق علیه السلام حکایت شده که
«2» . مقصود از رنگ خدایی، همان آیین پاك اسلام است
ص: 418
آموزهها و پیامها:
1. رنگ الهی (توحید، عدالت، وحدت و بیرنگی) خوشرنگترین رنگهاست.
2. (رنگهاي خرافات، شرك و نژادپرستی را کنار بگذارید و) رنگ الهی را بپذیرید.
3. پرستشگر و ستایشگرِ کسی باشید که از همه خوشرنگتر است.
4 .
ن
ا
گ
م
ه
ا
ر
ه
ب
گن ر
ی
ه
ل
ا
(
و
ی
گ
ن
ر
ی
ب
و
ت
د
ح
و
)
د
ی
ن
ا
و
خ
ا
ر
ف
.
***
قرآن کریم در آیات صد و سی و نهم و صد و چهلم سورهي بقره با بیان اصل مسئولیتپذیري، به ادعاهاي واهی اهل کتاب در
صفحه 190 از 206
مورد خدا و پیامبران اشاره میکند و با هشدار به آنان میفرماید:
139 . قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِی اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنَا وَ رَبُّکُمْ وَ لَنَا أَعْملُنا وَ لَکُمْ أَعْملُکُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ
آیا درباره خدا با ما بحث میکنید؟! حال آنکه او، پروردگار ما و پروردگار شماست؛ و کردارهاي ما فقط براي ماست، و » : بگو
«. کردارهاي شما فقط براي شماست. و ما فقط مخلص اوییم
140 . أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرهِیمَ وَ إِسْمعِیلَ وَ إِسْحقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الَأسْبَاطَ کَانُوا هُوداً أَوْ نَصرَي قُلْ ءَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ
شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
آیا شما » : بگو «!؟ ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و (پیامبران از) فرزندان (او)، یهودي یا مسیحی بودند » : یا میگویید که
و چه کسی ستمکارتر است از کسی که گواهی خدا را در نزد خویش پنهان میکند؟ و خدا از آنچه انجام «!؟ داناترید یا خدا
میدهید، غافل نیست.
ص: 419
نکتهها و اشارهها:
1. در این آیات اشاره شده که اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) در مورد کارهاي خدا به بحث و جدال میپرداختند؛ چون به نبوّت
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اعتراض داشتند و میگفتند: تمام پیامبران از نژاد ما بودهاند، اگر محمد پیامبر است پس چرا از میان
ما انتخاب نشده است؟
قرآن کریم بر این بحثها و اعتراضهاي نژادپرستانه خط بطلان کشید.
2. در این آیه به این قانون کلی دربارهي مسئولیت اعمال اشاره شده که هر کس مسئول اعمال خود است و نتیجهي آنها را میبیند
و معیار اساسی، اعمال ماست، نه ادعاها و شعارها.
3. از نظر تاریخی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان او علیهما السلام همگی قبل از حضرت موسی و عیسی علیهما
السلام زندگی کردهاند و به وسیلهي این دو، دین یهود و مسیحیت به وجود آمد پس اگر کسی ادعا کند که پیامبران پیشین، یهودي
یا مسیحی بودهاند حقایق تاریخی را تحریف کرده است.
4. پنهان کردن مطالب دینی و گواهی ندادن بر آن حقایق و تحریف واقعیتهاي تاریخی بزرگترین ظلم بر بشریت است؛ این کار
به فکر، عقیده و فرهنگ مردم ضربه میزند.
آموزهها و پیامها:
1. هر کس مسئول اعمال خویش است و نتایج آنها را دریافت میکند.
2. در مورد خدا، (مباحث بیهوده مطرح نکنید و) به جدال نپردازید.
3. مخلص خدا باشید (و از شرك دوري گزینید).
4. تحریف حقایق دینی و تاریخی از بزرگترین ستمهاست.
5. در مورد پیامبران پیشین ادعاهایی بر خلاف مسلّمات تاریخی نکنید.
6 .
ل
ا
م
ع
ا
ا
م
ش
ت
ح
ت
ر
ظ
ن
ت
س
ا
د
خ
(
سپ ب
ق
ا
ر
م
ل
ا
م
ع
ا
ن
ا
ت
د
و
خ
د
ی
ش
ا
ب
.
)
***
ص: 420
قرآن کریم در آیهي صد و چهل و یکم سورهي بقره به اصل کلی مسئول بودن انسانها در برابر کردار خود اشاره میکند و
میفرماید:
صفحه 191 از 206
141 . تِلْکَ أُمَّۀٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَ لَکُمْ مَا کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ
آنان گروهی بودند که درگذشتند، دستاورد آنان فقط براي آنان و دستاورد شما فقط براي شماست؛ و از آنچه همواره انجام
میدادند، باز خواست نخواهید شد.
نکتهها و اشارهها:
مطالب این آیه ذیل آیهي 134 همین سوره آمده بود و شاید تکرار آن به خاطر اهمیت مطلب و تأکید بر آن است و یا اشاره به این
مطلب است که حتی اگر ادعاي مخالفان بر یهودي یا مسیحی بودن ابراهیم علیه السلام درست باشد- که البته درست نیست- باز هم
هر کس مسئول اعمال خویش است و شایستگی پیامبران الهی گذشته براي شما سودي ندارد.
***
ص: 421